مقایسه پایه ای

Psychosis / Neurosis / borderline disorder

سایکوز: سایکوز (روان پریش) به دسته ای از اختلال های  شدید روانی اطلاق می شود که در آن ارتباط بیمار با واقعیت قطع می شود. این افراد به صورت چشمگیری حس واقعیت سنجی آنان مختل شده، نسبت به بیماری خود بصیرت و آگاهی ندارند و در دنیای کاملاً اختصاصی خود به سر می برند. این دسته از اختلال های روانی با توهم، هذیان و افت عملکرد و ناتوانی بارز همراه است. از سایکوزهای مهم می توان به اسکیزوفرنی و اختلال های دوقطبی اشاره کرد.

 

نوروز: نوروز (روان نژند) به گروهی از اختلال های روانی بدون علل عضوی اطلاق می شود که در آن بیمار بینش قابل ملاحظه ای نسبت به وضع خود دارد، تجربیات فردی، ذهنی و خیال پردازی های خود را با واقعیات محیط خارج در هم نمی آمیزد. رفتار ممکن است شدیدا مختل شود، اما از هم گسیختگی شخصیت وجود ندارد. احساس ناراحت بودن، از یاد بردن نقش اجتماعی خود، پرخاشگری، اختلال خواب، خستگی و ناتوانی در روابط جنسی، سازش با مشکلات، عدم سازگاری، رفتار کودکانه و اضطراب مداوم در افراد روان نژند مشاهده می شود . اضطراب، هیستری، وسواس و فوبیا از انواع نوروز های مهم هستند.

 

اختلال مرزی: اختلال مرزی (بوردرلاین) توصیف کننده مواردی است که طبقه بندی آن ها به دلیل قرار گرفتن در مرز بین دو طبقه تشخیصی دشوار است. سه مورد عمده برای این اصطلاح وجود دارد، در اولین مورد، اختلال مرزی به عنوان یک طبقه تشخیصی تلقی شده که خصوصیات آن به صورت مبهم تعریف شده ولی مشتمل است بر خشم، اشکال در روابط، و فقدان هویت شخصی. در دومین مورد، اختلال مرزی تظاهر خفیفی از اسکیزوفرنی تلقی می شود و در کاربرد سوم، اصطلاح مرزی به نوعی اختلال شخصیت اطلاق می شود که با روابط بی ثبات، خشم نامتناسب، اختلال هویت، خلق بی ثبات واحساس بی حوصلگی مزمن مشخص می شود.

 

تفاوت ها

عده ای از روانشناسان اختلال های روانی را از جهت شدت بیماری به دو دسته سایوتیک و نوروسایکوتیک (نوروز) تقیسم کرده و اختلال مرزی را در بین این دو طبقه در نظر می گیرند.

 

تفاوت عمده این گروه ها مبتنی بر درجه آگاهی شخص از حالت های خود است. شدت علایم بیماری در نوروزها کمتر از سایکوزها بوده و علاوه بر آن افراد نوروتیک به بیماری خود به صورت قابل ملاحظه ای آگاهی داشته و ارتباط آنان با خود و دنیای خارج از خود قطع نمی باشد. اما در افراد سایکوتیک آگاهی نسبت به بیماری خود وجود ندارد. پس به صورت کلی می توان گفت، اختلاف این دو دسته بر اساس شدت اختلال و وجود یا فقدان بینش است.

 

افراد با اختلال مرزی بین دو گروه روان پریش و روان نژند هستند، زمانی آگاه نسبت به بیماری خود بوده و گاهی با خود و دنیای خارج از خود قطع رابطه می نمایند.

 

برای روشن تر شدن مطلب دو مثال ارایه می شود:

 

فردی را نظر بگیرید که توهم دارد و شیطان را جلوی خود می بیند. اگر او قبول کند که این توهم پوچ و بی اساس است نوروتیک خواهد بود، اما اگر خیال کند که واقعاً شیطان را می بیند، مبتلا یه سایکوز است.

در بلندی یک ساحل صخره ای ایستاده اید، اگر آب خروشان اقیانوس را به معنای بیماری روان پریشی و صاحل صخره ای را به معنای بیماری روان نژندی در نظر بگیریم، شما که تماشاگر این منظره هستید نمی توانید خطی صاف و یکنواخت را به عنوان مرز بین اقیانوس و ساحل در نظر بگیرید. آب گاهی به صخره محکم می کوبد و جلو می آید و گاهی به محل قبلی نرسیده بر می گردد. این خط ناهمگون، همان اختلال مرزی است که گاهی ساحل صخره ای است و گاهی اقیانوس مواج.

Affection / Affection-Seeking

مهربانی: مجموعه اعمال و رفتاری که حاکی از ایثار، مدارا، قدرشناسی، و احترام به دیگران است، بدون توقع یا انتظاری از فرد مقابل خود. مهربانی در بسیاری از فرهنگ ها و ادیان، ارزش به شمار می آید.

مهرطلبی: مجموعه اعمال و رفتاری که حاکی از ایثار، مدارا، قدرشناسی، و احترام به دیگران است، همراه با توقع و انتظار جبران از طرف فرد مقابل خود.

تفاوت ها

تفاوت اصلی میان مهربانی و مهرطلبی در رفتار ارایه شده نیست بلکه در انتظاری است که فرد در مقابل انجام آن عمل دارد. به طور مثال فرد مهربان هدیه ای را جهت ابراز علاقه برای دیگری می خرد، و ممکن است هرگز به یاد نیاورد که آن را چه موقع، برای چه و به چه قیمتی خریده است، در حالی که فرد مهرطلب هدیه را برای جلب محبت می خرد و علاوه بر این که همه آنچه را که گفته شد در خاطر نگاه می دارد، انتظار دارد طرف مقابل آن را به شکل بهتری جبران نماید و بسیار سپاسگزار او باشد.

برای بهتر دانستن تفاوت مهربانی و مهرطلبی، تعدادی از خصوصیت های که ممکن است در یک فرد مهر طلب دیده شود در ذیل بیان می شود:

نیاز به تایید و تصویب دایمی از سوی دیگران دارد

از قبول یا رد درخواست و انتظار دیگران ناراضی و ناراحت است و رنج می برد

از مطالبه حق خود خجالت می کشد و سر باز می زند (گفتن اصلا قابلی ندارد در مسایل مالی)

از مقاومتآشکار دوری می کند (غیبت دایم پشت سر دیگران، رو در رو هرگز)

به راحتی اظهار عقیده نمی کند (با ابهام حرف زدن و تغییر موضع سریع به محض مخالفت دیگران)

توهین را تحمل می کند ولی در مقابل مسخره شدن شکننده است

همه اعمالش جهت جلب محبت دیگران است (من را خوب بدانید و دوست داشته باشید)

آدمی حسی و احساس است (فکور نیست، زود به او بر می خورد)

در روابط اجتماعی اش مهر و کین را با هم دارد

آدمی غصه خور و غمگین است (روضه خوانی از گذشته در تخصص اوست)

آدمی نا امید و مایوس است

بسیار پر توقع است و از دیگران انتظار زیادی دارد

همیشه باید دیگران را متنبه و پشیمان کند

تصور می کند به دنیا آمده تا احتیاجات دیگران را برطرف کند (فکر می کند از ین طریق مهربان به نظر می آید)

برای خودشش خسیس است ولی برای دیگران ولخرجی می کند (همه چیزهای خوب برای مهمان است، بد برای خود)

همیشه دلش می خواهد بهتر (مهربان تر، نجیب تر، پاک تر، مومن تر) باشد نه برتر ( باهوش تر، پولدارتر،…)

ملاک خوب و بد، درست و غلط، مفید یا مضر بودن را به قضاوت، گفته، حرف و نظر دیگران می داند

به گونه ای پنهانی حسود است

احساس حقارت، کمتر، پایین تر و بدتر از دیگران بودن دارد

اهمیت بسیاری به احترام می دهد و دلش به احترامات خوش است (بالاتر و پایین تر بودن آدم ها نسبت به هم)

اساس کار او اطاعت است (فرمانده و فرمان بردار است)

فردی وابسته است (محتاج دیگران است و دیگران را محتاج به خود نگه می دارد، احساس و اندیشه خود را مرتبط و همانند دیگران می داند و استقلال فکری ندارد)

همیشه در حال معذرت خواهی است، حتی وقتی دیگران مقصرند (همیشه بدهکار دیگران است)

معتقد است لذت خواهی برابر خودخواهی است و مواظبت و مراقبت از خودش را خودخواهی می داند

همیشه باید وجودش مفید و مثمر ثمر باشد (می خواهد دیگران را طلب کار کند و بدهکار و مفت خور نباشد)

وجودش پر از شرم و خجالت است (برای فرار از شرم عادت و اعتیاد پنهان دارد)

موجودی تنهاست (من بدم، تو بدی و نتیجه رابطه هم بد است – با همه افراد مشکل و مسئله دارد)

مظلوم و مظلوم نماست و از خودنمایی بیزار است

معتقد است که عاشق مردم است (تشنه محبت مردم است)

اهل تملق و اغراق است

همواره آماده است ببازد (نمی خواهد با برد مخاطب را ناراحت کند)

همیشه یاد دیگران را می کند (همیشه باید جای دیگران را خالی کند)

از همه چیز ناراضی است

عشق از نظر او به معنی تسلیم کامل است

معتقد به تحمل، گذشت و فداکاری است

از ضعف و ضعیفی لذت می برد

میل به تکرار دارد و از تعییر و تنوع بیزار است (شرایط بد شناخته شده را به شرایط خوب ناشناخته ترجیح می دهد)

برای دیگران زندگی می کند نه برای خود (از زندگی خود فرار می کند – هر کس می خواهی باش ولی خودت نباش)

آبرو (نظر و قضاوت دیگران) برایش بسیار مهم است

بسیار مبادی آداب است

ظاهری آرام ولی درونی به هم ریخته است

اهل تظاهر و تعارف است

به موضوع قدردانی و قدرشناسی اهمیت فراوان می دهد

برای خودش و دیگران محدودیت و محرومیت ایجاد می کند

اهل قضاوت و پیش داوری است

غرورش را به صورت تواضع و فروتنی نشان می دهد

آدم وظیفه شناسی است (آن چه از بیرون تحمیل می شود) ولی مسئول نیست (آن چه از درون تحمیل می شود)

همیشه می خواهد نجات دهنده باشد

فامیل را خوب می داند و غریبه را بد و دشمن

آغاز گر خوبی است ولی تمام کننده نیست

مضطرب و نگران است

حالات خفیف افسردگی دارد

خشمگین و عصبانی است

Attention-Deficit / Hyperactivity Disorder

یکی از اختلال های که در اوایل دوره رشد، یعنی قبل از سن مدرسه شروع می شود ADHD یا به عبارتی اختلال کم توجهی و بیش فعالی است. هر چند این اختلال در تقسیم بندی های اختلال های روانی در یک گروه و تحت عنوان ADHD تقسیم بندی می شوند ولی علایم بالینی متفاوتی را می تواند داشته باشد.

اختلال کم توجهی: این خصوصیات را می توان در افراد مبتلا به این اختلال دید، ناتوانی در انجام کارها به صورت صحیح به علت عدم توجه دقیق به جزییات، مشکل حفظ تمرکز در حین سخنرانی؛ مکالمات و مطالعه طولانی. وقتی به صورت مستقیم با افراد مبتلا به این اختلال صحبت می شود به نظر می رسد که حواس آن ها جای دیگری است. می توانند کارها را شروع کنند اما به سرعت تمرکز خود را از دست داده و کار را نیمه کاره رها می کنند. مشکل در نگهداری منظم وسایل شخصی؛ بی نظمی در کارها و مدیریت زمانی ضعیف وجود داشته، از کارهایی مانند تکالیف مدرسه، تکمیل فرم ها یا خواندن مقالات طولانی دوری می کنند. این افراد فراموشکار بوده لوازم مدرسه و وسایل شخصی خود را گم می کنند. با کوچکترین محرک خارجی حواسشان پرت می شود.

بیش فعالی: این خصوصیات را می توان در افراد مبتلا به ابن اختلال دید، وول خوردن روی صندلی، ور رفتن با دست و پا و تکان دادن آن ها، ناتوانی در ثابت ماندن در یک جا، زمانی که لازم است سر جای خود بنشینند نمی توانند و به صورت مداوم صندلی خود را ترک می کنند، بی سر و صدا بازی نمی کنند و از در و دیوار بالا می روند. پرحرف بوده، معمولا جمله دیگران را تکمیل کرده و ما بین حرف سایرین می پرند. ممکن است از وسایل دیگران بدون اجازه استفاده نماید. قادر به انتظار کشیدن و در نوبت ماندن نیستند.

در اختلال ADHD شکل های ذیل مشاهده می شود.

مرکب/ در عرض مدت شش ماه، فرد مبتلا به این اختلال هم علایم کم توجهی را داشته و هم علایم بیش فعالی

عمدتا با تظاهرات بی توجهی / در عرض مدت شش ماه فقط علایم کم توجهی را داشته باشند

عمدتا با تظاهرات بیش فعالی / در عرض شش ماه فقط علایم بیش فعالی را داشته باشند

تفاوت ها

با توجه به آنچه در مورد بیش فعالی و کم توجهی بیان شد، در زمانی که اختلال فقط کم توجهی است ما انتظار فعالیت جسمی بیش از حد از فرد مبتلا به این اختلال را نداریم. فرد مبتلا به این اختلال ممکن است در شرایطی که آرام روی صندلی خود نشسته است توجهی به اطراف خود نداشته باشد. این افراد، وقتی که با فردی صجبت می کنند قادر به اتمام مکالمه نیستند چون با کوچکترین محرک محیطی ممکن است حواسشان پرت شود و رشته کلام را از دست بدهند.

در زمانی که اختلال فقط بیش فعالی است ما انتظار حواس پرتی را نداریم و ممکن است حتی در شرایطی که از در و دیوار بالا می رود توجهش به اطراف خود باشد، وقتی که با فردی صحبت می کنند حواس آنان از صحبت با فرد مقابل پرت نمی شود ولی نمی توانند صبر کنند تا خود او جمله اش را تمام و مکالمه اش را به پایان ببرد.

در حالت مرکب، فرد مبتلا به این اختلال مجموعه ای از علایم بیش فعالی و کم توجهی را دارد و اختلال ADHD معمولا به این گروه گفته می شود. کودک مبتلا به این اختلال علاوه بر این که از در و دیوار بالا می رود توجهی به محیط اطراف خود ندارند. ما بین حرف سایرین می پرند و خیلی زود رشته کلام را به دلیل حواس پرتی از دست می دهند.

ترس / اضطراب

Fear / Anxiety

ترس: پاسخ هیجانی به تهدیدی واقعی یا پیش بینی وقوع خطر، همراه با تمایل شدید به مقابله یا فرار می باشد. باز شدن مردمک های چشم، انقباض عروق سطحی بدن همراه با افزایش جریان خون، افزایش ضربان قلب، تعریق و لرزش، در هنگام ترس رخ داده و فرد را آماده می سازد که با عامل ایجاد کننده خطر مقابله و ستیز کند یا این که از آن فرار نماید. به طور مثال، وقتی که ماشینی با سرعت زیاد به شما نزدیک می شود، هیجان حاصل از آن ترس نامیده می شود.

 اضطراب: یک احساس بسیار ناخوشایند، اغلب مبهم و همراه با دلواپسی، از پیش بینی وقوع یک خطر یا بد بیاری در آینده است که با احساس نگرانی، ناراحتی و یا علایم تنش همراه می گردد. احساس خالی شدن سر دل، تنگی قفسه سینه، تپش قلب، تعریق، سردرد، اجبار ناگهانی برای دفع ادرار، میل برای حرکت، همگی از علایم بالینی اضطراب است که همراه با حسی نامطلوب می باشد. به صورت خلاصه می توان چنین گفت که اضطراب،نگرانی بدون بدون منشا است. به طور مثال وقتی مادری به محض خارج شدن فرزندش از منزل نگران او می شود، دچار اضطراب است.

تفاوت ها

ترس و اضطراب از جنبه های مختلف با هم متفاوت می باشند مانند:

منشا: مهمترین تفاوت بین ترس و اضطراب در منبع و منشا بوجود آورنده آن است. ترس واکنش به تهدیدی معلوم، خارجی، قطعی و از نظر منشا بدون تعارض است. اما اضطراب واکنش در مقابل خطری نامعلوم، درونی، مبهم و از نظر منشا همراه با تعارض است. به عبارتی ترس هنگام روبرو شدن یا احتمال روبرو شدن با یک شیء یا موقعیت خطرناک واقعی بوجود می آید، اما در اضطراب فرد، منبع آن را به وضوح درک نمی کند. ترس ناشی از خطری است که در خارج وجود دارد و موضوع آن معین است، در حالی که اضطراب، موضوعی معین ندارد.

زمان: ترس، از یک موقعیت معلوم و اغلب متکی به زمان حال است، ولی اضطراب، ممکن است متوجه گذشته و آینده باشد.

نحوه مقابله: در هنگام ترس، وجود انسان يک کيفيت دفاعی پرتحرک، مثبت و فعال پيدا می‌کند، و از مقابل عامل خطر می گریزد یا با آن ستیز می کند، ولی در حالت اضطراب، يک کيفيت روحی مايوس، بی‌دفاع و ناتوان در فرد ايجاد می‌شود و فرد نمی داند جه باید انجام دهد.

مدت: ترس معمولا طور ناگهانی ایجاد شده و عمر کوتاهی دارد، اما اضطراب معمولا در مدت زمان طولانی بوجود آمده و ممکن است سال ها ادامه داشته یاشد.

در نهایت می توان گفت ترس یک ناامنی بیرونی و اضطراب یک ناامنی درونی است. در ترس انسان می داند که او را چه می شود ولی در اضطراب نمی داند.

Mood / Personality

خلق: خلق به معنی دقیق، حالت هیجانی مسلط فرد، در هر زمان می باشد که حال و هوای ادراک فرد از جهان را تعیین می کند. اما اکثر روان پزشکان خلق را برای آن حالت هیجانی که معمولا در فرد دوام پیدا می کند، به کار می برند. که به آن حالت خلقی (mood state) می گویند. با این حساب حالت خلقی یک وضعیت پایدار است که برای نشان دادن واکنش نسبت به رویداها، مورد استفاده قرار می گیرد. در یک جمله می توان گفت خلق آن چیزی که معمولا انسان ها احساس می کنند. نوسانات خلق، تغییرات متناوب خلق بین حالت خوشی و غمگینی است. مثال های رایج از خلق شامل افسردگی، سرخوشی، خشم و اضطراب است.

شخصیت: الگوی پایدار درک کردن، ارتباط برقرار کردن و فکر کردن در مورد محیط و خود فرد است، یا به عبارتی تمایلات نسبتا پایدار روانی و جسمی هر فرد که نحوه تطابق وی را نسبت به محیط روانی، اجتماعی و مادی معین می سازد.

شخصیت از ریشه لاتین (Persona) به معنی نقاب و ماسک گرفته شده است و اشاره به ماسک و نقابی دارد که بازیگران یونان و روم قدیم بر چهره می‌گذاشتند و این تعبیر تلویحا به این موضوع اشاره دارد که شخصیت هر فرد ماسکی است که او بر چهره خود می‌زند تا وجه تمایز و تفاوت او از دیگران باشد. در واقع شخصیت به همه خصلت ها و ویژگی هایی اطلاق می‌شود که معرف رفتار یک شخص است.

تفاوت ها

خلق یکی از جنبه های شخصیت هر فرد است. هنگامی که می خواهیم در مورد شخصیت فردی صحبت کنیم به ناچار باید در مورد واکنش فرد نسبت به رویدادها و حادثه های پیش آمده صحبت کنیم در این زمان بحث خلق مطرح می شود. فرد خوشحال است یا غمگین، خشمگین است یا سر خوش، در این حال ما داریم در مورد یکی از ویژگی های شخصیت فرد که خلق اوست صحبت می کنیم.

Sign / Symptom

بسیاری از مواقع، هنگام مطالعه مطالبی در مورد مسایل روانشناسی یا روان پزشکی به این موضوع بر می خورید که “نشانه های این اختلال به صورت ذیل است”، یا مثلا “علامت های این اختلال بدین شرح است”. شاید در دید اول دو کلمه نشانه و علامت قابل تمایز نباشد، ولی در تعاریف این دو کلمه متفاوت هستند، هر چند که اغلب به جای هم به کار می روند.

نشانه: تظاهر عینی یک اختلال مرضی. آن چه که فرد مبتلا به یک اختلال به صورت بالینی نمایش می دهد.

علامت: تظاهر ذهنی یک حالت مرضی. آن چه که ممکن است از دید فرد معالجه کننده ناپیدا باشد و فرد مبتلا به اختلال از آن آگاه است.

تفاوت ها

تفاوت نشانه و علامت یک اختلال را می توان به این صورت بیان کرد که، نشانه ها ببیش از آن که توسط فرد مبتلا گزارش شوند توسط معاینه گر مشاهده می شوند ولی علامت ها بیشتر توسط فرد مبتلا گزارش می شوند تا این که توسط معاینه گر مشاهده شوند.

Obsessive – Compulsive Disorder / Obsessive – Compulsive Personality Disorder

اختلال وسواسی – جبری (OCD): افراد مبتلا به این اختلال دچار وسواس های فکری وعملی هستند و دچار افکاری مزاحم، ناخوشایند و ناخواسته می شوند که به صورت غیر ارادی به ذهن می آیند و موجب ناراحتی و ایجاد اضطراب می شوند، و در نتیجه برای سرکوب و بی اثر کردن این افکار شروع به انجام یک سری اعمال تکراری می نماید که بسیار وقت گیر می باشد.

به صورت نمونه، فرد ممکن است دچار افکاری  از قبیل آلوده بودن، تصور صحنه های خشونت بار یا هولناک، یا تمایل به چاقو زدن به کسی شود، که به دنبال آن برای کاهش فشار این افکار ممکن است دست های خود را به صورت مداوم بشوید، وسایل روی یک میز را برای جلوگیری از وقوع حادثه مداوم مرتب کند، چندین ساعت در حمام بماند و …….

 شخصیت وسواسی – جبری: ذهن افراد مبتلا به این اختلال به صورت مداوم به نظم و ترتیب توجه به جزییات، قوانین، فهرست ها درگیر شده تا حدی که هدف اصلی آن ها از فعالیتی که انجام می دهند نادیده گرفته می شود. این افراد کمال طلب بوده و بدون نیاز مالی به صورت افراطی خود را وقف کار و تولید می نمایند، نسبت به حود و دیگران خسیس هستند و معتقدند پول باید برای روز مبادا پس انداز شود. درباره مسایل ارزشی و اخلاقی، بیش از اندازه جدی، دقیق و انعطاف ناپذیرند. این خصیصه ها باعث می شود که افراد مبتلا به این اختلال انعطاف پذیری، سعه صدر و کارایی خود را از دست دهند.

به صورت نمونه، هنگامی که فرد فهرست کاری خود را گم می کند، به جای این که در مدت کوتاهی آن را دوباره باز نویسی کند زمان بیش از حدی را صرف جستجوی این فهرست خواهد کرد ، یا تکمیل یک گزارش کتبی به دلیل بازنویسی های متعدد و وقت گیر به تاخیر می افتد، به دلیل نداشتن تقسیم بندی زمانی مطلوب مهمترین کارها به دقیقه آخر محول می شود، …..

تفاوت ها

اگر چه اختلال شخصیت وسواسی – جبری و اختلال وسواسی – جبری دارای نام مشابهی هستند ولی علایم بالینی این دو اختلال کاملا از هم متفاوت می باشند. همان گونه که در تعاریف ذکر شد، مشخصه اختلال  OCD افکار، تصاویر یا تمایلات مزاحم یا رفتارهای تکراری در واکنش به این افکار و تصاویر و تمایلات می باشد در حالی که  ویژگی اصلی شخصیت وسواسی – جبری ، رفتاری همراه با ناسازگاری، کمال طلبی شدید، کنترل سخت و انعطاف ناپذیر بودن است.

Bulimia Nervosa / Binge – Eating Disorder

پر اشتهایی عصبی و اختلال پرخوری هردو از اختلال های مربوط به تغذیه مجسوب می شوند. علایم اولیه مشابه این دو اختلال که حداقل یک بار در هفته و در مدت سه ماه تداوم دارد، به شرح ذیل است:

دوره پرخوری: صرف میزانی از غذا در یک دوره زمانی کمتر از دو ساعت، که مشخصا بیشتر از مقداری است که اکثر مردم می توانند طی همین مدت و تحت شرایط مشابه بخورند. خوردن سریع تر از حالت طبیعی، خوردن تا زمانی که سیری توام تا احساس ناراحتی ظاهر شود، خوردن مقدار زیاد غذا در زمانی که فرد از لحاظ جسمی گرسنه نیست، خوردن در تنهایی به دلیل احساس شرم از مقدار غذای خورده شوده و احساس تنفر از خود یا احساس گناه شدید پس از پرخوری از نشانه های دوره پرخوری است. این دوره لزوما به یک موقعیت محدود نمی شود مثلا فردی ممکن است پرخوری را در رستوران آغاز و آن را در بازگشت به منزل ادامه دهد. ته بندی های مداوم با مقادیر جزیی غذا در طول روز به عنوان پرخوری تلقی نمی شود.

ناتوانی در کنترل خوردن: این مسئله می توان به صورت احساس ناتوانی در توقف خوردن یا کنترل نوع یا حجم غدای مصرفی باشد. اشکال در کنترل پرخوری ممکن است مطلق نباشد، برای نمونه، فرد ممکن است وقتی تلفن زنگ بزند، کماکان به خوردن ادامه دهد، در حالی که اگر کسی سرزده وارد اتاق شوند، خوردن را متوقف کند.

تفاوت ها

هر چند پرخوری و ناتوانی در کنترل خوردن، در پراشتهایی عصبی و اختلال پرخوری مشترک هستند، اما این دو اختلال در بعضی از جنبه های اساسی با هم تفاوت دارند که عبارتند از:

پاکسازی: فرد مبتلا به پر اشتهایی عصبی، اعمال نامتناسبی را به صورت مفرط و مکرر در جهت جبران پرخوری و به منظور جلوگیری از افزایش وزن، انجام می دهد که به روش های پاکسازی معروف هستند. نمونه ای از روش های پاکسازی به این شرح هستند، استفراغ کردن بلافاصله پس از خوردن غذا که به وسیله تحریک رفلکس عق زدن انجام می گیرد، در طول زمان این روش به شکلی تشدید می شود که فرد به قصد استفراغ کردن پرخوری می کند. مصرف نا به جای مدرها و مسهل ها، مصرف یا قطع داروهای تاثیر گذار بر هورمون ها مانند مصرف هورمون تیروئید یا قطع انسولین در دیابتی ها. روزه داری یک روزه یا بیشتر از آن. ورزش شدید در زمان و مکان نامناسب تا حدی که مانع فعالیت های مهم فرد می شود و علی رغم آسیب یا سایر عوارض طبی ادامه می یابد.

محدودیت رژیم غذایی: مبتلایان به پر اشتهایی عصبی به طور معمول در فواصل بین پرخوری ها، محدودیت رژیم غذایی واضح یا برنامه ریزی شده ای را برای کاهش وزن دارند در حالی که در اختلال پرخوری، فرد به دنبال بروز پرخوری اقدام به گرفتن رژیم می کند به عبارتی در پراشتهایی عصبی اول رژیم غذایی سپس پرخوری و در اختلال پرخوری اول پرخوردن و سپس رژیم غذایی روی می دهد.

پاسخ به درمان: میزان بهبودی در مبتلایان به اختلال پرخوری بالاتر از کسانی است که مبتلا به پر اشتهایی عصبی هستند.

Posttraumatic Stress Disorder/ Acute Stress Disorder

هنگامی که یک فرد با حادثه یا حوادثی آسیب زا مواجه می شود ممکن است علایمی از خود بروز دهد، این حوادث می توانند منشا ایجاد دو اختلال روانی به نام های اختلال استرس حاد و اختلال استرس بعد از سانحه (PTSD) شوند که علایم بالینی آن ها مشابه است. در ذیل به تعدادی از این حوادث و علایم اشاره می شود:

 حوادث: حوادث به چهار شکل مختلف در بروز این اختلال ها موثر هستند.

تجربه مستقیم حوادث آسیب زا: جنگ، تهدید یا حمله واقعی فیزیکی، سرقت، خفگی، بد رفتاری جسمی دوران کودکی، تهدید یا خشونت جنسی واقعی، دزدیده شدن، به گروگان گرفته شدن، حملات تروریستی، شکنجه شدن، اسیر جنگی بودن، بلایای طبیعی یا ساخت بشر و حوادث شدید وسایل نقلیه، هوشیار شدن در حین عمل جراحی، ….

شاهد یک حادثه آسیب زا بودن: مشاهده آسیب های جدی یا تهدید به آن، مرگ غیر طبیعی، بدرفتاری جسمی یا جنسی با توسل به زور، تهاجم خانوادگی، تصادفات، جنگ یا بلایا و یا حادثه فجیع طبی مثل خونریزی تهدید کننده زندگی برای فرزند فرد، …

آگاه شدن از یک حادثه آسیب زا: در این شرایط فرد از اتفاقات ناگهانی یا فجیعی مطلع می شود که برای وابستگان نزدیک یا دوستان رخ داده است. تهاجم های وحشانه فردی، خودکشی، تصادف های شدید و جراحات جدی از این دسته هستند.

تجربه مکرر یا شدید با جزییات آزار دهنده و تنفر آور حادثه آسیب زا: مسئولین خط اول جمع آوری کننده بقایای اجساد، مامورین پلیسی که مکررا با جزییات سوء رفتار با کودک مواجه است.

 علایم:

یادآوری حادثه: در فرد مبتلا به این اختلال، به صورت شایع، یادآورهای مزاحم و مکرر حادثه به سراغ وی می آیند. این یاد آوری ها، خاطراتی در مورد سانحه هستند که به طور خود به خودی و یا بر اثر یک محرک، تجربه آسیب زا را برای فرد یادآوری می کند. مثلا صدای اگزوز عقب ماشین سبب برانگیختن خاطره شلیک گلوله می شود. این خاطرات مزاحم، شکل های متفاوتی دارند، به طور مثال احساس گرمای شدید در یک خانه آتش گرفته، ترس از این فکر که در شرف خنجر خوردن است، تجربه تنگی نفس کسی که در حال غرق شدن است.

رویای مربوط به حادثه: رویاهای ناراحت کننده ای در مورد حادثه برای فرد مبتلا به این اختلال پیش می آید، برای مثال فردی که از یک حادثه تصادف جان سالم به در برده، رویای ناراحت کننده ممکن است صدای تصادف ماشین باشد، و رویای یک سرباز جنگی می تواند آسیب دیدن به روشی غیر از جنگیدن باشد.

بازگشت به گذشته (فلش بک): در این حالت فرد طوری رفتار می کند که گویی حادثه آسیب زا اکنون رخ می دهد و وی آن را در همان لحظه تجربه می کند.

ناراحتی روانی شدید یا واکنش فیزیولوزیک محسوس: بعضی از مبتلایان به این اختلال، خاطرات مزاحمی از خود حادثه ندارند اما در عوض وقتی با رویدادی مواجه می شوند که مشابه یا نمادی از جنبه های حادثه آسب زاست، نوعی ناراحتی روانی یا فیزیولوژیکی را تجربه می کنند، مثل روز پر از باد برای کودکان طوفان زده، احساس گرما برای یک قربانی آتش سوزی، سرگیجه برای یک فرد نجات یافته از ضربه سر

خلق منفی: این افراد هیجان های مثبت مانند شادی، لذت، رضایت یا هیجان های همراه با صمیمیت، مهربانی یا تمیلات جنسی را نمی توانند به صورت مستمر حفظ کنند اما هیجانات منفی مثل ترس، غمگینی، خشم، احساس گناه و شرم را حفظ می نمایند.

تغییر در آگاهی: تغییر در آگاهی به صورت احساس جدا شدن از خود یا محیط یا فراموش کردن یک جنبه مهم از حادثه رخ داده، است. خود را از آن طرف اتاق دیدن، حرکت کند اشیا، دیدن مغشوش اشیا نمونه هایی از تغییر در آگاهی هستند.

اجتناب: بیمار ممکن است از صحبت در مورد تجربه آسیب زا امتناع کند یا به روشهایی مثل مصرف شدید الکل در هنگام به یاد آوردن حادثه برای کاهش سطح آگاهی خود روی بیاورد. همچنین مواردی مانند اجتناب از شنیدن اخباری که این گونه حادثه ها را پوشش می دهند، خودداری از بازگشت به مکانی که سانحه رخ داده یا دوری افرادی که حادثه مشابه ای را تجربه کرده اند ممکن است در افراد مبتلا به این اختلال دیده شود.

برانگیختگی: برانگیختگی در افراد مبتلا به این اختلال ممکن است به صورت های مختلف بروز نماید،که می توان به این موارد اشاره کرد، مشکل در شروع خواب، مشکل در داشتن خواب مداوم، کابوس دیدن، زود جوشی، پرخاشگری کلامی، پرخاشگری فیزیکی، افزایش حساسیت، مشکل در تمرکز از جمله اشکال در به خاطر آوردن وقایع روزانه، گوش به زنگی، و حساس بودن به محرک های غیره منتظره که به صورت پریدن، یکه خوردن و جهش نسبت به صداهای بلند خود رانشان می دهد.

تفاوت ها

با توجه با آنچه ذکر شد، علایم اختلال استرس حاد و اختلال استرس پس از سانحه مشترک هستند، ولی آنچه که باعث می شود از آن ها به عنوان دو اختلال جداگانه یاد شود زمان بروز علایم و مدت آن است.

زمان بروز علایم: در اختلال استرس حاد، علایم بلافاصله پس از روی دادن حادثه تا حداکثر تا سه روز بعد از مواجه شدن با حادثه آسیب زا خود را نشان داده در حالی که علایم اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) معمولا در عرض سه ماه اول بعد از سانحه خود را نشان می دهد، هر چند که ممکن است به صورت تاخیری چند ماهه یا حتی چند ساله علایم بیماری کامل شود.

مدت علایم: در اختلال استرس حاد علایم پس از یک ماه فرو کش کرده یا تسکین می یابد، در حال که دوره بهبودی کامل در استرس بعد از سانحه از سه ماه تا چندین سال متفاوت است.

لازم به ذکر است که، اختلال استرس حاد ممکن است در صورت عدم التیام به اختلال استرس بعد از سانحه تبدیل شود. تقریبا نیمی از افرادی که نهایتا دچارPTSD  می شوند، در ابتدا علایم اختلال استرس حاد را داشته اند.

Fear / Phobia

 ترس: پاسخ هیجانی به تهدیدی واقعی یا پیش بینی وقوع خطر، همراه با تمایل شدید به مقابله یا فرار می باشد. باز شدن مردمک های چشم، انقباض عروق سطحی بدن همراه با افزایش جریان خون، افزایش ضربان قلب، تعریق و لرزش، در هنگام ترس رخ داده و فرد را آماده می سازد که با عامل ایجاد کننده خطر مقابله و ستیز کند یا این که از آن فرار نماید. به طور مثال، وقتی که ماشینی با سرعت زیاد به شما نزدیک می شود، هیجان حاصل از آن ترس نامیده می شود.

هراس: ترس مداوم از یک شیء، فعالیت یا موقعیت خاص که با خطر واقعی نهفته در آن شیء، فعالیت یا مو قعیت خاص تناسب ندارد و موجب تمایل شدید برای اجتناب و دوری از آن می شود. در صورتی که امکان اجتناب از محرک های هراسی وجود نداشته باشد، فرد آن را با یک ناراحتی آشکار تحمل می کند. به عبارتی هراس یا فوبیا، ترس بیمارگونه، به شدت مبالغه آمیز و حتی توهمی است. هراس را به انواع مختلفی تقسیم می کنند:

هراس اختصاصی: هراس از یک موقعیت یا جسم خاص. پرواز، بلندی، حیوانات، ترزیق، دیدن خون از انواع این هراس هستند.

جمعیت هراسی: هراس درباره یک یا چند موقعیت اجتماعی. مکالمه یا ملاقات با افراد غریبه، سخنرانی کردن، مشاهده شدن در هنگام خوردن یا اشامیدن از تنونه های این هراس هستند.

گذر هراسی: هراس قابل توجه در رویارویی یا انتظار رو به رو شدن با طیف گسترده ای از موقعیت های مختلف. استفاده از وسایل نقلیه عمومی مانند اتوموبیل؛ اتوبوس؛ قطار؛ کشتی؛ هواپیما، بودن در فضاهای باز مانند پارکینگ های بزرگ؛ مراکز خرید؛ پل ها، بودن در فضاهای بسته مانند فروشگاه ها؛ تئاتر, سینما، ایستادن در صف یا جاهای شلوغ و تنها ماندن خارج از خانه از نمونه های گذر هراسی هستند.

تفاوت ها

ترس واکنش به تهدیدی معلوم، خارجی و قطعی می باشد. اما در هراس خطری واقعی برای ترسیدن وجود ندارد.

ترس یک واکنش با هدف محافظت از فرد است، اما در هراس به علت واقعی نبودن خطر، نیاز به محافظت نیست.

در هراس یا فوبیا فرد احتمالا می داند که ترس و اضطراب به وجود آمده غیر منطقی است. اما ترس به علت منطقی به وجود می آید.

Anxiety / Stress

فشار روانی (استرس): استرس، پاسخ های اختصاصی و غیر اختصاصی  است که یک شخص به رویدادهای که تعادل وی رابه هم زده، از توانایی سازگاری وی بیشتر بوده یا وی را تحت فشار قرار می دهند، از خود نشان می دهد. به عبارت دیگر استرس، یک واکنش جسمانی، روانی و عاطفی در برابر یک محرک بیرونی است که می تواند موجب سازگاری فرد با محیط شود.

استرس در سطح پایین را استرس مثبت می نامند، فشار روانی کم، در سازگاری افراد نقش مثبتی ایجاد می کند، مثلا استرس کم در مورد یک امتحان، دانش آموز را وا می دارد که به اتاق خود رفته، تفریحات را برای مدتی فراموش کرده و درس بخواند. در واقع استرس به انگیزه و میلی مثبت برای پیشرفت تبدیل می شود.

استرس زیاد را استرس منفی می نامند. دانش آموزی که استرس فراوان برای یک امتحان دارد، حتی اگر به اتاق خود رفته و بخواهد درس بخواند، قادر به تمرکز روی مطالب و درک آن ها نمی باشد. وقتی فشار روانی شدید، مداوم و طولانی باشد موجب فرسودگی یا خستگی شده و در نهایت ممکن است به افسردگی یا سایر اختلال های روانی منجر شود.

 اضطراب: یک احساس بسیار ناخوشایند، اغلب مبهم و همراه با دلواپسی، از پیش بینی وقوع یک خطر یا بد بیاری در آینده است که با احساس نگرانی، ناراحتی و یا علایم تنش همراه می گردد. احساس خالی شدن سر دل، تنگی قفسه سینه، تپش قلب، تعریق، سردرد، اجبار ناگهانی برای دفع ادرار، میل برای حرکت، همگی از علایم بالینی اضطراب است که همراه با حسی نامطلوب می باشد. به صورت خلاصه می توان چنین گفت که اضطراب،نگرانی بدون بدون منشا است. به طور مثال وقتی مادری به محض خارج شدن فرزندش از منزل نگران او می شود، دچار اضطراب است.

تفاوت ها

اضطراب مرحله پیشرفته استرس (فشار روانی) مزمن است. اضطراب هنگامی در فرد بروز می‌کند که شرایط استرس‌زا در زندگی فرد بیش از حد طولانی شود یا به‌طور مکرر رخ دهد.

استرس حالت های روانی وسیع تری را نسبت به اضطراب در بر می گیرد. استرس باعث ایجاد ترس، ناراحتی یا حتی شادی در انسان می شود، اما اضطراب باعث ایجاد نوعی هراس در انسان می شده که باعث می شود فرد به صورت اغراق آمیز نسبت به محیط اطراف خود هوشیار شود.

استرس کم عاملی برای پیشرفت است، اما اضطراب همیشه باز دارنده می باشد.

Confidence / Self-esteem

اعتماد نفس: عقیده یک فرد درباره توانایی ها و استعدادهایش. به تعبیر دیگر اعتماد به نفس یعنی آن احساس و شناختی که فرد از توانایی ها و محدودیت های درونی و بیرونی خود دارد. شکل گیری اعتماد به نفس در دوران کودکی با حمایت والدین از فرزندانشان به طور موثر شکل می گیرد. وقتی فردی با توجه به در نظر گرفتن تفاوت های فردی، خود را توانا، با کفایت، دوست داشتنی و منحصر به فرد می بیند، اعتماد به نفس مثبتی دارد.

حرمت نفس (عزت نفس – احترام به نفس): میزان ارزشی که شخص برای خود قایل است که ناشی از افكار، احساسات، عواطف و تجربيات ما در طول زندگی است. به عبارتی دیگر حرمت نفس یعنی، احساس ارزشمندی درونی و احترام گذاشتن به خویشتن، ارتباط صادقانه با خود و حقیقت گویی، توانایی در دوست داشتن و عشق ورزیدن به همه و بالاخره داشتن تصویر ذهنی خوب از خود و سازگاری با جهان هستی. در کل امنیت معنوی و تفاهم با آنچه که هستیم.

تفاوت ها

اعتماد به نفس و حرمت نفس با یکدیگر مرتبط هستند اما دقیقا شبیه به هم نیستند. اعتماد به نفس بسیار محدودتر از عزت نفس است. به طور کل اعتماد به نفس به عقیده یک فرد نسبت به توانایی ها و استعدادهایش مربوط  است، اما عزت نفس به معنای داشتن احساس ارزشمندی و کارایی در مورد خود است. اعتماد به نفس از نتايج عزت نفس و برآيند آن به شمار می آید.

Anger / Resentment

خشم: خشم به حسی که انسان در شرایط نامساعد و در مقابل اتفاقات بیرونی که تعادل روانی او را برهم زده، تجربه می کند، گفته می شود. به عبارتی خشم یک احساس و هیجان است و یک حال درونی است نسبت به حادثه ای که در بیرون دارد اتفاق می افتد.

خشم، احساس بدی است و زمانی رخ می دهد که موضوعی یا اتفاقی پیش آمده و موجب شده ما به آرزو، هدف، خواسته، نیاز یا حق مان نرسیم. یعنی موضوع خشم در رابطه با انتظارها و توقع های ماست. ما خشمگین می شویم زمانی که انتظار رویدادی یا موردی را داریم که بشود یا نشود.

 عصبانیت: عصبانیت واکنشی است که فرد در برابر احساس خشم نشان می دهد. عصبانیت یک رفتار بوده و چگونگی بروز آن بر اساس آموخته ها و یادگیری های قبلی فرد می باشد.

  تفاوت ها

خشم غیر ارادی ولی عصبانیت ارادی و انتخابی است.

خشم، احساس و هیجان است ولی عصبانیت رفتار.

احساس خشم یک فرد ممکن است برای دیگران قابل مشاهده نباشد، اما عصبانیت برای دیگران قابل مشاهده است.

 

ما جلوی منبع قدرت، مانند پلیس خشمگین می شویم ولی عصبانی نمی شویم.

Somatic Symptom Disorder / Factitious Disorder

اختلال علایم جسمانی: مبتلایان به اختلال علایم جسمی به طور معمول علایم جسمی شایع و متعددی مانند درد موضعی، احساس خستگی، یا …. را دارند که عموما بیان کننده بیماری جدی نبوده ولی برای فرد ناراحت کننده می باشد و در روند طبیعی زندگی روزمره آنان اثر می گذارد. رنج فرد چه از نظر پزشکی قابل توضیح باشد یا نباشد واقعی است. اختلال علایم جسمی معمولا همراه یک بیماری طبی واقعی می باشد به طور مثال ممکن است فردی بعد از یک سکته قلبی بدون عارضه به خاطر اختلال علایم جسمی به شدت ناتوان شود، حتی اگر خود سکنه قلبی منجر به ناتوانی او نشده باشد.

مبتلایان به این اختلال علایم جسمانی خود را  تهدید کننده، پر خطر یا مشکل ساز دانسته و معمولا سلامتی خود را در بدترین شرایط می دانند. در اغلب موارد سطوح بالایی از مراقبت های پزشکی مورد استفاده قرار می گیرد که به ندرت موجب تسکین دغدغه های بیمار می گردد و در نتیجه فرد ممکن است به دنبال درمان توسط پزشکان متعدد برای همان علایم باشد، که نتیجه آن تشدید ظاهری علایم می باشد.

اختلال ساختگی: فرد مبتلا به این اختلال  به صورت نهانی اقداماتی برای نمایش غیر واقعی، تقلید، ایجاد علایم و نشانه های بیماری یا آسیب انجام می دهد بدون آن که نفع خارجی واضحی داشته باشد. به عبارتی دیگر فردی که دچار یک بیماری یا آسیب طبی شده است با روش های مختلف فریب کاری، سعی می نماید مسئله را از آن چه که واقعا هست بزرگتر نشان دهد. این مسئله حتی در مورد بیماری یا آسیب به دیگران هم اتفاق می افتد و فرد را بیمارتر و آسیب دیده تر از آنچه هست نشان می دهد. این فریب کاری از راه جعل، اغراق یا القا صورت می گیرد.

مبتلایان به این اختلال، برای مثال ممکن است احساس افسردگی و میل به خودکشی را به دنبال مرگ همسر خود گزارش کنند؛ در حالی که این مرگ واقعیت نداشته و اصولا همسری ندارند. به دروغ دوره هایی از علایم نورولوژیک مانند تشنج؛ سرگیجه یا فراموشی را گزارش کنند، دستکاری در تست های آزمایشگاهی مانند اضافه کردن خون به ادرار برای ادعای دروغین یک بیماری، مصرف انسولین یا وارفارین برای القا نتایج غیر طبیعی آزمایشگاهی یا وجود بیماری، ایراد آسیب جسمی به خود یا ایجاد بیماری در خود یا دیگران، از سایر اقدامات افراد مبتلا به این اختلال است.

تفاوت ها

علیرغم وجود علایم بیماری طبی در هر دو گروه، در اختلال علایم جسمی، توجه زیاد و جستجوی درمان برای نگرانی های طبی وجود دارد ولی شواهدی که نشان دهد فرد اطلاعات کاذبی ارایه می دهد یا رفتاری فریب آمیز دارد وجود ندارد. در صورتی که در اختلال ساختگی فرد با دادن اطلاعات کاذب و رفتار فریب کارانه، علایم جسمانی را از آن چه هستند برجسته تر می سازد. به عبارتی در اختلال علایم جسمی، فرد مشکل خود را بزرگتر از آنچه هست می بیند، ولی در اختلال ساختگی، فرد با استفاده از روش های مختلف مشکل خود را بزرگتر از آن چه هست نشان می دهد.

Intelligence / Intellect

هوش: هوش از جمله مواردی است که هنوز تعریف واحدی برای آن ارائه نشده و افراد با توجه به دیدگاه های فکری خود تعاریف مختلفی از آن بیان می کنند. در نظر عامه مردم هوش استعداد کلی فرد تعریف می شود. در ذیل چند تعریف مختلف از هوش ارائه می گردد:

توانایی شخص برای تفکر و عملکرد منطقی و معقول.

فعالیت قوای ذهنی موجود زنده که به وی امکان می دهد خود را با محیط سازگار سازد و در موقعیت های مختلف محیط، از خود رفتارهای خاصی را نشان دهد.

استعداد انطباق با محیط

استعداد یادگیری و مورد استفاده قرار دادن آموخته های خود در سازگاری با اوضاع تازه و حل مسائل جدید می داند.

استعداد فهمیدن الفاظ، یادآوری الفاظ به آسانی، استعداد چهار عمل اصلی با سرعت و دقت، استعداد تصور و تجسم حرکت اشیاء و اوضاع مختلف در ضمن این حرکت و استعداد ادراک زودتر مسائل و مطالب و …..

مجموع کل استعداد فرد که او را به انجام کار با هدف، تفکر عقلانی و برخورد مؤثر با محیط خود قادر می سازد.

در نهایت با توجه به تعاریف بیان شده می توان گفت، هوش استعدادی است که به فرد امکان می دهد تا از خود رفتاری بروز دهد که آن رفتار، او را با محیط سازش دهد و بتواند مسائل و مشکلات جدیدی که پیش می آید را حل نماید.

هوش نیز مانند بعضی استعدادها، تحت تأثیر وراثت به انسان منتقل می شود و محیط آن را پرورش داده و به ثمر می رساند. اگر شرایط محیطی مناسب برای پرورش هوش فراهم نباشد هیچ وقت نمی تواند خود را نشان دهد. افراد باهوش کسانی هستند که می توانند مسايل و مشکلات جاری را به راحتی حل و فصل کرده و خود را با محيط تطبیق دهند.

امروزه با توجه به تعاریف و وجود دیدگاه های مختلف، طبقه بندی های گوناگونی از هوش وجود دارد. در ذیل یکی از مواردی که هشت نوع هوش را در انسان شناسایی کرده است، ارائه می دهیم:

هوش تصویری (فضایی – مکانی)

هوش زبان شناختی (کلامی)

هوش منطقی – ریاضی (منطق ریاضی)

هوش جسمی – حرکتی (بدنی – جنبشی / حرکات بدنی – تعادلی)

هوش درون فردی

هوش موسیقیایی (هنر موسیقی – ریتمیک)

هوش میان فردی (اجتماعی)

هوش طبیعت گرا

عقل: عقل از جمله مواردی است که هنوز تعریف واحدی برای آن ارائه نشده و افراد با توجه به دیدگاه های فکری خود تعاریف مختلفی از آن بیان می کنند. در ذیل به چند تعریف اشاره می شود:

تفکر منطقی انسان.

اسم عام برای فرآیندهای شناختی.

تفکر هدایت شده.

نیرویى که به وسیله آن خوبی‌ها، بدی‌ها، تفاوت‌ها و زمینه‌هاى آن، شناخته می‌شود.

دانستن. از این ‌رو عقل در برابر جهل (نادانى) قرار می‌گیرد، نه در برابر دیوانگى.

خرد و خردمندی، یا فهمیدن و دانستن و تمیز نیک و بد

پای بند (كلمه عقل در اصل لغت به معنای بستن وگره زدن است) که انسان را از آن چه مانع صلاح و سعادت او است، باز می دارد.

فهم و ادراک

تفاوت ها

کانون اصلی ادراک های انسان عقل است و هوش مرتبه ای از حوزه کارکردی عقل به شمار می رود. به عبارتی عقل را می توان فراتر از هوش دانست.

هوش روابط بین پدیده‌ها را درک می‌کند، در حالى که با خوب و بد آن کار چندانى ندارد، ولى عقل ضمن درک این روابط، خوب و بد آن ها را نیز تشخیص می‌دهد.

هوش زیرکی، آگاهی و شعور است ولی عقل دریافتن ، فهمیدن و نیروی ادراک می باشد.

مثال: شخصیت های منفی مانند مجرمان، خلاف کاران، کلاهبرداران حرفه ای را در نظر بگیرید. این افراد با زیرکی فراوان و استفاده از آگاهی های خود دست به خلاف می زنند و بسیار موفق هم عمل نموده و به خواست های خود می رسند (هوش)، ولی به علت نداشتن تفکر منطقی و عدم تشخیص خوب یا بد بودن کار (عقل)، در این زمینه  دچار اختلال بوده و برخلاف عقل عمل می کنند.

Somatic Symptom Disorder / Illness Anxiety Disorder

اختلال علایم جسمانی: مبتلایان به اختلال علایم جسمی به طور معمول علایم جسمی شایع و متعددی مانند درد موضعی، احساس خستگی، یا …. را دارند که عموما بیان کننده بیماری جدی نبوده ولی برای فرد ناراحت کننده می باشد و در روند طبیعی زندگی روزمره آنان اثر می گذارد. رنج فرد چه از نظر پزشکی قابل توضیح باشد یا نباشد واقعی است. اختلال علایم جسمی معمولا همراه یک بیماری طبی واقعی می باشد به طور مثال ممکن است فردی بعد از یک سکته قلبی بدون عارضه به خاطر اختلال علایم جسمی به شدت ناتوان شود، حتی اگر خود سکنه قلبی منجر به ناتوانی او نشده باشد.

مبتلایان به این اختلال علایم جسمانی خود را  تهدید کننده، پر خطر یا مشکل ساز دانسته و معمولا سلامتی خود را در بدترین شرایط می دانند. در اغلب موارد سطوح بالایی از مراقبت های پزشکی مورد استفاده قرار می گیرد که به ندرت موجب تسکین دغدغه های بیمار می گردد و در نتیجه فرد ممکن است به دنبال درمان توسط پزشکان متعدد برای همان علایم باشد، که نتیجه آن تشدید ظاهری علایم می باشد.

اختلال اضطراب بیماری (خود بیمار انگاری، هیپوکندریازیس): این اختلال در واقع هراس از احتمال بیمار بودن است. فرد مبتلا به این اختلال مشغولیت فکری مداوم به داشتن، یا احتمال ابتلا به یک بیماری طبی جدی تشخیص داده نشده را دارد. با وجودی که نگرانی ممکن است به خاطر یک علامت یا حس غیر جسمی غیر مرضی باشد ناراحتی فرد اصولا ناشی از شکایت جسمی نیست بلکه بیشتر از اضطراب درباره معنا، اهمیت یا علت شکایت نشات می گیرد، به عبارتی نگرانی فرد از این است که ممکن است یک بیماری در او تشخیص داده شود.

در صورتی که علامت یا نشانه ای جسمی وجود داشته باشد اغلب احساس فیزیولوژیک طبیعی مثل سرگیجه، یک اختلال کارکردی خوش خیم موقت مثل وز وز گوش، یا یک احساس ناراحتی جسمی که عموما دلالت بر وجود بیماری نمی کند مثل آروغ زدن است. اگر یک بیماری طبی قابل تشخیص وجود داشته باشد اضطراب و مشغولیت ذهنی فرد به وضوح افراطی و نامتناسب با شدت بیماری است. اشتغال خاطر با فکر بیمار بودن، با اضطراب قابل توجهی درباره سلامتی و بیماری همراه است.

تفاوت ها

در اختلال اضطراب بیماری، فرد بدون علایم جسمانی، یا با علایم جسمی کم، تصور می کند که بیمار است. در صورتی که در اختلال جسمی، علایم بالینی وجود دارد. به عبارتی در اختلال جسمی فرد بیماری خود را از آن چه که هست بزرگتر  می پندارد ولی در اختلال اضطراب بیماری فرد خود را بیمار تصور می کند یا اضطراب آن را دارد که بیمار باشد حتی در غیاب علایم جسمی بیماری خاص و یا وجود یک علامت جزیی.

آنچه در اختلال خود بیمار پنداری مهم است، اضطراب ناشی از احتمال وجود یک بیماری است. ولی در اختلال جسمی، ناراحتی از حضور یک بیماری است.

Somatic Symptom Disorder / Illness Anxiety Disorder

اختلال علایم جسمانی: مبتلایان به اختلال علایم جسمی به طور معمول علایم جسمی شایع و متعددی مانند درد موضعی، احساس خستگی، یا …. را دارند که عموما بیان کننده بیماری جدی نبوده ولی برای فرد ناراحت کننده می باشد و در روند طبیعی زندگی روزمره آنان اثر می گذارد. رنج فرد چه از نظر پزشکی قابل توضیح باشد یا نباشد واقعی است. اختلال علایم جسمی معمولا همراه یک بیماری طبی واقعی می باشد به طور مثال ممکن است فردی بعد از یک سکته قلبی بدون عارضه به خاطر اختلال علایم جسمی به شدت ناتوان شود، حتی اگر خود سکنه قلبی منجر به ناتوانی او نشده باشد.

مبتلایان به این اختلال علایم جسمانی خود را  تهدید کننده، پر خطر یا مشکل ساز دانسته و معمولا سلامتی خود را در بدترین شرایط می دانند. در اغلب موارد سطوح بالایی از مراقبت های پزشکی مورد استفاده قرار می گیرد که به ندرت موجب تسکین دغدغه های بیمار می گردد و در نتیجه فرد ممکن است به دنبال درمان توسط پزشکان متعدد برای همان علایم باشد، که نتیجه آن تشدید ظاهری علایم می باشد.

اختلال اضطراب بیماری (خود بیمار انگاری، هیپوکندریازیس): این اختلال در واقع هراس از احتمال بیمار بودن است. فرد مبتلا به این اختلال مشغولیت فکری مداوم به داشتن، یا احتمال ابتلا به یک بیماری طبی جدی تشخیص داده نشده را دارد. با وجودی که نگرانی ممکن است به خاطر یک علامت یا حس غیر جسمی غیر مرضی باشد ناراحتی فرد اصولا ناشی از شکایت جسمی نیست بلکه بیشتر از اضطراب درباره معنا، اهمیت یا علت شکایت نشات می گیرد، به عبارتی نگرانی فرد از این است که ممکن است یک بیماری در او تشخیص داده شود.

در صورتی که علامت یا نشانه ای جسمی وجود داشته باشد اغلب احساس فیزیولوژیک طبیعی مثل سرگیجه، یک اختلال کارکردی خوش خیم موقت مثل وز وز گوش، یا یک احساس ناراحتی جسمی که عموما دلالت بر وجود بیماری نمی کند مثل آروغ زدن است. اگر یک بیماری طبی قابل تشخیص وجود داشته باشد اضطراب و مشغولیت ذهنی فرد به وضوح افراطی و نامتناسب با شدت بیماری است. اشتغال خاطر با فکر بیمار بودن، با اضطراب قابل توجهی درباره سلامتی و بیماری همراه است.

تفاوت ها

در اختلال اضطراب بیماری، فرد بدون علایم جسمانی، یا با علایم جسمی کم، تصور می کند که بیمار است. در صورتی که در اختلال جسمی، علایم بالینی وجود دارد. به عبارتی در اختلال جسمی فرد بیماری خود را از آن چه که هست بزرگتر  می پندارد ولی در اختلال اضطراب بیماری فرد خود را بیمار تصور می کند یا اضطراب آن را دارد که بیمار باشد حتی در غیاب علایم جسمی بیماری خاص و یا وجود یک علامت جزیی.

آنچه در اختلال خود بیمار پنداری مهم است، اضطراب ناشی از احتمال وجود یک بیماری است. ولی در اختلال جسمی، ناراحتی از حضور یک بیماری است.

 

[/fusion_toggle][fusion_toggle title=”اسکیزوفرنی / اختلال اسکیزو افکتیو” open=”no” class=”” id=””]

 

اسکیزوفرنی / اختلال اسکیزو افکتیو

Schizophrenia/ Schizoaffective Disorder

اسکیزوفرنی (شیزوفرنی): اسکیزوفرنی نوعی اختلال روانی است که بروز علایم آن در افراد مختلف تفاوت عمده ای با یکدیگر دارند. هیچ علامت خاصی نشانه اسکیزوفرنی نیست و تشخیص فقط با توجه به مجموعه ای از علایم و نشانه ها و افت کارکرد اجتماعی یا شغلی مرتبط با آن ها معلوم می شود.

علایم اصلی اسکیزوفرنی را می توان بدین شرح بیان کرد، بروز واضح یکی از موارد هذیان، توهم، گفتار نابسامان و آشفته (مانند بی ربط گویی مکرر) حداقل برای یک ماه، که ممکن است همراه رفتار آشفته یا کاهش ابراز هیجانات و بی اردگی باشد.

در افراد مبتلا به این اختلال ممکن است این علایم هم مشاهده شود، عاطفه نامناسب مثل خنده بی مورد بدون محرک، ملال خلق که می تواند به شکل افسردگی؛ اضطراب یا خشم باشد، الگوی خواب آشفته مثلا خواب روزانه و فعالیت شبانه، عدم تمایل به خوردن یا امتناع از غذا، گسست از خود، گسست از واقعیت، نگرانی های جسمی تا حد هذیان، اضطراب و هراس های اختصاصی، کاهش قدرت درک و تعبیر نیت دیگران.

اختلال اسکیزوافکتیو (عاطفه گسیختگی): یک دوره مستمر بیماری اساسی خلقی (مانیا یا افسردگی اساسی) هم زمان با علایم اصلی اسکیزوفرنی تشکیل اختلال اسکیزوافکتیو را می دهند.

الگوهای زمانی متنوعی در این اختلال دیده می شود، به طور معمول این اختلال دارای دوره ای شش ماهه است که در دو ماه نخست آن هذیان و توهمات قابل توجهی (علایم اسکیزوفرنی) بروز می کند و سپس در سه ماه بعدی علایم افسردگی اساسی کامل همراه با علایم اسکیزوفرنی مشاهده می شود و نهایتا در ماه آخر مجددا علایم اسکیزوفرنی به تنهایی ادامه می یابد. هم چنین ممکن است که علایم افسردگی و مانیا قبل از بروز علایم روان پریشی ( اسکیزوفرنی)، حین مرحله حاد آن، یا پس از پایان دوره روان پریشی نیز مشاهده شود.

تفاوت ها

در اختلال اسکیزوافکتیو لازم است که دوره مانیا یا افسردگی اساسی هم زمان با مرحله فعال علایم بروز نماید و در بیشتر دوران مراحل فعال بیماری وجود داشته باشد. در حالی که در اسکیزوفرنی دوره های حاد افسردگی اساسی یا مانیا دیده نمی شود.

به طور کلی می توان گفت، ترکیب اسکیزوفرنی با مانیا و افسردگی و یا ترکیب اسکیزوفرنی با افسردگی اساسی، اختلال اسکیزوافکتیو را به وجود می آورد.

اختلالات رشد عصبی

اختلال های رشد عصبی، عموما در اوایل دوره رشد و با نقایص رشدی مشخص می گردند که سبب تخریب کارکردهای شخصی، تحصیلی ، یا شغلی می شوند. گستره آن از یک محدودیت بسیار اختصاصی یادگیری شروع و به نقایص کلی مهارت های اجتماعی یا هوشی ختم می شود.

علایم

نقصان کارکردهای روزانه فرد در مقایسه با هم سن های خود

 توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که سن بروز آن در دوره رشد و بستگی به علت و شدت اختلال دارد، نقصان کارکرد انطباقی و هوشی فرد در حوزه های عملی، اجتماعی، و مفهومی است. این نقصان و تخریب عملکرد روزانه فرد در مقایسه با همتایانی است که از نظر سن، جنس و وضعیت اجتماعی فرهنگی با آن ها مطابقت دارند. قضاوت اجتماعی، مدیریت رفتار فردی، هیجانات یا رفتار بین فردی، انگیزه تحصیلی یا شغلی دچار مشکل می باشد.

پرخاشگری، ساده لوحی، خطر استثمار از طرف دیگران در این افراد دیده می شود. شدت این اختلال از نوع خفیف که فرد نیاز به حمایت در زمینه یادگیری مهارت های تحصیلی و امور پیچیده روزمره دارد تا نوع عمیق آن که فرد در تمام جنبه های زندگی فیزیکی روزمره، بهداشت و سلامت به دیگران وابسته است، متفاوت است.

علایم

اختلال زبان بیانی و دریافتی، بیان مختلط، لکنت زبان

توضیحات 

ویژگی اصلی این اختلال که از اوایل دوره رشد بروز می کند، نقیصه هایی در زبان، گفتار و ارتباطات است.

این نقیصه به صورت های ذیل خود را نشان می دهد:

– اختلال زبان / کاهش دایره لغت، محدودیت جمله سازی، نارسایی در سخن گفتن

– اختلال صوت گفتار / اشکال مستمر تولید اصوات گفتار

– اختلال فصاحت کلام یا لکنت زبان / تکرار اصوات و هجاها، کشیدن حروف صدا دار و بی صدا، کلمات منقطع، مکث های پر یا خالی هنگام تکلم، ادای کلمات با فشار جسمی، اضطراب در مورد صحبت کردن

– اختلال ارتباط اجتماعی / نقص در استفاده از ارتباط برای اهداف اجتماعی مانند احوالپرسی کردن، عدم توانایی تغییر کلام  متناسب با محیط یا افراد متفاوت، اشکال در دنبال کردن قواعد مکالمه و داستان گویی

در هر چهار مورد نام برده درجاتی از محدودیت در برقراری ارتباط موثر و مشارکت اجتماعی، پیشرفت تحصیلی و شغلی مشهود است. این اختلال ناشی از یک بیماری مادر زادی یا اکتسابی نمی باشد.

علایم

 

رفتارهای تکراری محدود – دشواری در تطابق با تغییرات – مشکلات ساماندهی و برنامه ریزی کارها

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که معمولا در سن 2 سالگی خود را نشان می دهد، نقصان مداوم ارتباط اجتماعی و تعاملات اجتماعی در موقعیت های مختلف است. اوتیسم یا توجه به نیاز حمایت از فرد مبتلا به درجات مختلفی تقسیم شده و بر همین اساس تعدادی از علایم ذیل با درجات متفاوت دیده می شود:

– عدم مکالمه عادی دو جانبه

– کاهش سهیم کردن دیگران در علائق و عواطف

– عدم توانایی شروع یا پاسخ به تعاملات اجتماعی

– انسجام ضعیف ارتباط کلامی و غیر کلامی

– ناهنجاری تماس چشمی و زبان بدنی

– افت شدید درک و استفاده از ایما و اشاره

– ناتوانی در دوست یابی و مشارکت در بازی های تخیلی مشترک

– عدم وجود علاقه به همتایان

– اصرار به یک نواختی

– حرکات ساده قالبی

– علایق محدود و ثابت

– واکنش بیشتر از حد معمول یا کمتر از حد به محرک های حسی

این اختلال باعث تخریب بارز کار کرد اجتماعی، شغلی یا سایر جنبه های مهم عملکرد فرد می شود و ناشی از کم توانی ذهنی یا تاخیر کلی رشد نمی باشد.

علایم

نیمه کار گذاشتن کارها – نداشتن پشتکار – مشکل حفظ تمرکز – افت تحصیلی

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که شروع علائم آن از اوایل 4 سالگی مشهودتر است، الگوی مستمر بی توجهی و یا بیش فعالی که با کارکرد و رشد فرد تداخل دارد،  می باشد.

در بی توجهی حداقل شش مورد از علایم ذیل به مدت شش ماه مشاهده می شود:

– عدم توجه دقیق به جزئیات

– ناتوانی در حفظ توجه بر روی تکالیف یا بازی ها

– به نظر هنگامی که با او مستقیم صحبت می شود گوش نمی دهد

– شروع کار و نیمه رها کردن 

– مشکل در نگهداری منظم وسایل شخصی و ساماندهی کارها

– دوری گزیدن از تکالیفی که نیازمند فعالیت ذهن مستمر است

– گم کردن وسایل، پرت شدن حواس به راحتی توسط محرک های خارجی

– فراموش کاری در امور روزمره

در بیش فعالی حداقل شش مورد از علایم ذیل برای مدت شش ماه مشاهده می شود:

– وول خوردن روی صندلی و تکان دست ها و پاها

– ترک صندلی زمانی که لازم است روی آن بنشیند

– دویدن یا از در و دیوار بالا رفتن در مکان های که مناسبت ندارد

– عدم توانایی در بی سر و صدا بازی کردن

– اغلب در حال حرکت بودن

– حرف زدن زیاد

– دادن جواب قبل از پایان سوال

– پریدن وسط حرف دیگران و قطع فعالیت هایشان

این علایم بیشتر از یک موقعیت یا محل دیده شده و افت کیفیت کارکرد اجتماعی، تحصیلی و یا شغلی فرد را به دنبال دارد.

علایم

اختلال خواندن (دیس لکسی) – اختلال در ریاضیات – اختلال در بیان نوشتاری

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که اغلب با سن شروع مدرسه خود رانشان می دهد، اختلال در درک و پردازش دقیق و موثر اطلاعات کلامی و غیر کلامی با منشا زیستی است.

مشکلات یادگیری و به کار گیری مهارت های تحصیلی حداقل برای شش ماه و به صورت علایم ذیل خود رانشان می دهد:

– روخوانی دشوار، کند و نادرست کلمات

– اشکال در درک معنی آن چه قرائت می شود

– مشکلات هجی کردن

– اشکالات بیان نوشتاری مانند اشتباه در علامت گذاری جمله ها

– اشکال در یادگیری مفاهیم و معانی اعداد و یا محاسبات، اشکال در استدلالات ریاضی

این اختلال ریشه زیستی داشته و علایم شالوده ای از تعاملات عوامل ژنتیک و عوامل محیطی هستند. مشکلات موجود در مهارت های تحصیلی شدید بوده و از نظر کمی، از آن چه برای سن تقویمی فرد انتظار می رود کمتر است.

علایم

تیک حرکتی یا صوتی – حرکات تکراری بی هدف – ناشی گری در کارها

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که ممکن است از اوایل شیرخوارگی خود رانشان می دهد، پایین بودن سطح انجام مهارت های حرکتی، انجام و تکرار حرکات بی فایده است.

این نقیصه خود را به صورت موارد ذیل نشان می دهد:

– اختلال هماهنگی رشدی / دست و پا چلفتی بودن، مانند برخورد با اجسام یا انداختن آن ها، کندی و بی دقتی انجام مهارت های حرکتی

– اختلال حرکت قالبی / رفتارهای حرکتی ظاهرا بی فایده با حالت جبری، مانند گاز گرفتن خود یا تکان دادن موجی دست ها

– اختلال تیک / حرکات یا اصوات ناگهانی، سریع، تکراری و ناموزون

اختلالات روان پریشانه (سایکوتیک)

اختلال های سایکوتیک، حضور حداقل یک یا چند مورد از علایم  هذیان، توهم، افکار و گفتار آشتفه، رفتارهای حرکتی نابهنجار یا شدیدا آشفته، کاهش ابراز هیجان یا بی ارادگی است.

علایم

هذیان بدون توهم و فاقد کیفیت که غیر عادی بوده و ناشی از مصرف روان گردان یا بیماری جسمی نیست

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که اکثرا در افراد مسن دیده می شود، وجود یک یا چند هذیان برای مدت حداقل یک ماه است.

هذیان باورهای تثبیت شده ای می باشد، که با وجود شواهد علیه آن ها قابل اصلاح و تغییر نیستند. محتوی هذیان ها شامل موضوعات متنوعی از قبیل گزند و آسیب، انتساب، جسمی، مذهبی، خود بزرگ بینی می باشد. صرف نظر از هذیان ها و پیامد های آن سایر جنبه های کارکرد فرد مختل نیست و رفتار غیر عادی، و عجیب و غریبی ندارد. 

موضوع هذیان ها می تواند شامل موارد ذیل باشند:

– شهوانی / فرد باور دارد شخص دیگری عاشق اوست

– خود بزرگ بینی / اعتقاد به داشتن استعداد عظیم نهفته، توانایی یا اکتشاف بزرگ

– حسادت / هسته مرکزی هذیان فرد، خیانت کار بودن همسر یا معشوقه اش می باشد

– گزند و آسیب / توطئه ای علیه فرد در جریان است، تحت تعقیب بوده، مسموم شده یا به او دارو خورانده اند، …….

– جسمی / مایه اصلی هذیان در مورد حواس و کارکرد بدنی فرد است

هذیان ها،  ناشی از اثرات فیزیولوژیک یک ماده و یا یک بیماری طبی دیگر نیست.

علایم

افزایش نوسان‌های هیجانی – رفتار عجیب و غریب – گیجی و منگی – اختلال موقعیت‌سنجی – سرخوشی – میل به خودکشی

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال، که میانگین سن بروز آن اواسط دهه چهارم عمر است، شروع ناگهانی با حضور حداقل یک مورد از علایم هذیان، گفتار آشفته، رفتار آشفته و توهم می باشد.

گفتار آشفته می توان به صورت بی ربط گویی مکرر و خارج شدن از خط خود را نشان دهد.

رفتار آشفته به صورت کاتاتونیک (کاهش بارز واکنش به محیط که از یک مقاومت ساده در برابر دستورات تا باقی ماندن در وضعیت های عجیب و غریب، سخت و نامناسب بدنی و یا گنگی و بهت را شامل می شود) ممکن است نمایان شود.

توهم، به معنای تجارب ادراک گونه ای است که در غیاب هر گونه محرک خارجی رخ داده، شفاف و روشن بوده، همان قدرت و تاثیر ادراکات طبیعی را داشته و تحت کنترل ارادی فرد قرار ندارند.

شروع ناگهانی این اختلال به منزله تغییر سریع رفتار عادی به حالت آشکار روان پریشانه، در عرض دو هفته و معمولا بودن علایم مقدماتی می باشد. این اختلال ممکن است در نوجوانی و اوایل بزرگسالی بروز کند ولی در تمام طول عمر می تواند دیده شود. دوره بیماری حداقل یک روز ولی کمتر از یک ماه طول می کشد. این اختلال ناشی از یک بیماری روانی، طبی یا تاثیر اثرات فیزیولوزیک یک ماده نمی باشد.

علایم

هذیان – توهم – رفتار آشفته – تکلم آشفته – عاطفه سطحی – بی انگیزشی شدید

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که در اواخر دوران جوانی و اواسط دهه سوم عمر پیدار می شوند، وجود حضور حداقل دو مورد از علایم هذیان، توهم، گفتار آشفته، رفتار آشفته بارز و علایم منفی (کاهش ابراز هیجانات یا بی ارادگی)  می باشد.

وجود حداقل یکی از سه علامت ذیل الزامی است:

– هذیان

– توهم

– گفتار آشفته

هر دوره بیماری حداقل یک ماه ولی کمتر از شش ماه ادامه می یابد. این اختلال ناشی از اثرات فیزیولوژیک سوء مصرف مواد، دارو یا یک بیماری طبی دیگر نیست. علایم اصلی اختلال اسکیزوفرنی فرم، مشابه اسکیزو فرنی است و افتراق این دو با هم فقط بر اساس طول دوره بیماری امکان پذیر است. 

علایم

هذیان – توهم – رفتار آشفته – تکلم آشفته – تداخل فکر – فقدان احساس و انگیزه – مردم گریزی – اختلال در عملکردهای شغلی و تحصیلی – عاطفه نامتناسب

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که در اواخر دوران جوانی و اواسط دهه سوم عمر پدیدار می شوند، وجود حضور حداقل دو مورد از علایم هذیان، توهم، گفتار آشفته، رفتار آشفته بارز و علایم منفی (کاهش ابراز هیجانات و بی ارادگی) می باشد.

وجود حداقل یکی از سه علامت ذیل الزامی است:

_ هذیان

– توهم

-گفتار آشفته

در بخش قابل توجه ای از زمان شروع علایم، سطح کارکرد فرد در یک یا چند زمینه عمده مانند شغل، روابط یبن فردی، یا مراقبت فردی به شکل قابل ملاحظه ای به سطحی پایین تر از قبل تنزل پیدا می کند. نشانه های مداوم اختلال حداقل به مدت شش ماه ادامه پیدا می کند. علایم شاخص این اختلال طیف گسترده ای از کژ کاری های شناختی، رفتاری و هیجانی را در بر می گیرد ولی هیچ علامتی به تنهایی مشخص کننده اسکیزوفرنی محسوب نشده و تشخیص با توجه به مجموعه ای از علائم و نشانه ها، و افت کارکردهای اجتماعی یا شغلی مرتبط به آن ها معلوم می شود.

این اختلال ناشی از یک بیماری روانی، طبی یا تاثیر اثرات فیزیولوزیک یک ماده نمی باشد.

علایم

اسکیزوفرنی – افسردگی – مانیا

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که سن بروز آن اوایل بزرگسالی است، حضور توام علایم اختلال اساسی خلقی و روان پریشی می باشد.

علایم اختلال اساسی خلقی عبارتند از:

– شیدایی

– افسردگی اساس

علایم اختلال روان پریشی / اسکیزوفرنی

– هذیان

– توهم

– گفتار آشفته

– رفتار آشفته بارز

-علایم منفی / کاهش ابراز هیجانات و بی ارادگی

الگوهای زمانی متنوعی در این اختلال دیده می شود، به طور معمول این اختلال دارای دوره ای شش ماهه است که در دو ماه نخست آن علایم روان پریشی به تنهایی و سپس در سه ماه بعدی افسردگی و روان پریشی توامان و نهایتا در ماه آخر مجددا علایم روان پریشی به تنهایی مشاهده می شود.

این اختلال ناشی از تاثیر دارو، سوء مصرف مواد یا بیماری طبی دیگر نیست. در اکثر موارد کارکرد شغلی با افت مواجه می شود، تماس اجتماعی محدود و مشکلات مراقبت از خود دیده می شود. این اختلال در هر سنی از زمان بلوغ تا اواخر عمر ممکن است دیده شود.

اختلال دوقطبی و اختلالات مرتبط

اختلال دو قطبی، شامل اختلال هایی هستند که ویژگی اصلی آن ها بروز نوسان (شیدایی – افسردگی) در خلق است که از نوجوانی تا بزرگسالی را در بر می گیرد.

علایم

نوسانات خلقی از اوج شیدایی تا احتمال افسردگی – سرخوشی – گشاده رویی مفرط – احساس در اوج بودن

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که سن متوسط بروز آن 18 سالگی می باشد، دوره حداقل یک هفته مانیا با امکان بروز حملات افسردگی اساسی یا مانیای خفیف است.

در دوره مانیا، در اکثر اوقات شبانه روز و تقریبا در تمام روزها خلق به شکل غیر طبیعی بالا یا تحریک پذیر بوده و فعالیت هدفمند یا انرژی فرد به شکل ناهنجار و مداوم افزایش می یابد، هم زمان سه مورد از علایم ذیل نیز مشاهده می شود:

– افزایش اعتماد به نفس یا خود بزرگ بینی

– کاهش نیاز به خواب

– پرحرفی یا احساس فشار برای حرف زدن

– پرش افکار، حواس پرتی

– افزایش فعالیت های هدفمند یا بی هدف

– فعالیت هایی با پیامدهای دردناک / ولخرجی، بی مبالاتی جنسی

در هیپو مانیا (مانیای خفیف)، علایم مانند مانیا بوده، دوره آن چهار روز است و اختلال خلقی و تغییر کارکرد فرد را دیگران تایید می نمایند اما باعث افت قابل توجه کارکرد اجتماعی و شغلی فرد نیست.

دوره افسردگی معمولا دو هفته به طول می کشد و حداقل پنج علامت از موارد ذیل مشاهده می شود:

– خلق افسرده در اکثر اوقات شبانه روز و تقریبا تمام روزها

– کاهش بارز علایق یا لذت برای تمام یا تقریبا تمام فعالیت ها

– کاهش یا افزایش وزن بدون رژیم غذایی

– بی خوابی یا پرخوابی

– سراسیمگی یا کندی روانی حرکتی

– خستگی

– احساس بی ارزشی یا احساس گناه مفرط

– کاهش توانایی تفکر یا تمرکز

– افکار عود کننده درباره مرگ

– افکار مکرر یا اقدام به خودکشی

 

اختلال خلق باعث ناراحتی بالینی قابل توجه یا افت بارز کارکرد شغلی، اجتماعی و یا سایر جنبه های مهم کارکرد فرد شده و ناشی از اثرات فیزیولوژیک یک ماده نیست.

علایم

نوسانات خلقی از افسردگی تا  شیدایی – داشتن افکار خودکشی

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که سن متوسط بروز آن اواسط دهه دوم عمر می باشد، حملات مکرر خلقی شامل یک یا چند دوره افسردگی اساسی و حداقل یک دوره مانیای خفیف است.

دوره هیپو مانیا (مانیای خفیف)  حداقل چهار روز طول می کشد، و در اکثر اوقات شبانه روز و تقریبا در تمام روزها خلق به شکل غیر طبیعی بالا یا تحریک پذیر بوده، فعالیت هدفمند یا انرژی فرد به شکل ناهنجار و مداوم افزایش می یابد، هم زمان سه مورد از موارد ذیل نیز مشاهده می شود:

– افزایش اعتماد به نفس یا خود بزرگ بینی

– کاهش نیاز به خواب، پرحرفی یا احساس فشار برای حرف زدن

– پرش افکار

– حواس پرتی

– افزایش فعالیت های هدفمند یا بی هدف

– فعالیت هایی با پیامدهای دردناک / ولخرجی، بی مبالاتی جنسی

اختلال خلقی و تغییر کارکرد فرد را دیگران تایید می نمایند اما باعث افت قابل توجه کارکرد اجتماعی و شغلی فرد نیست.

دوره افسردگی معمولا دو هفته به طول می کشد وحداقل پنج علامت از موارد ذیل مشاهده می شود:

– خلق افسرده در اکثر اوقات شبانه روز و تقریبا تمام روزها

– کاهش بارز علایق یا لذت برای تمام یا تقریبا تمام فعالیت ها

– کاهش یا افزایش وزن بدون رژیم غذایی

– بی خوابی یا پرخوابی

– سراسیمگی یا کندی روانی حرکتی

– خستگی

– احساس بی ارزشی یا احساس گناه مفرط

– کاهش توانایی تفکر یا تمرکز

– افکار عود کننده درباره مرگ

– افکار مکرر یا اقدام به خودکشی، مشاهده می شود

افسردگی باعث ناراحتی بالینی قابل توجه یا افت کارکرد شغلی، اجتماعی و یا سایر جنبه های مهم کارکرد فرد شده و ناشی از اثرات فیزیولوژیک یک ماده نیست.

علایم

نوسانات خلقی (افسردگی – شیدایی) – دمدمی مزاجی –  بد خلقی – غیر قابل پیش بینی بودن –  غیر قابل اعتماد بودن 

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که در نوجوانی یا اوایل بزرگسالی شروع می شود، دوره های متعدد و مجزایی از علایم هیپو مانیا و افسردگی است.

طول دوره بیماری حداقل دو سال برای بزرگسالان و یک سال برای کودکان و نوجوانان می باشد ولی هیچ گاه ملاک های کامل یک دوره هیپو مانیا (مانیای خفیف) و افسردگی اساسی را نشان نداده، و فرد بیشتر از دو ماه متوالی بدون علامت نمی باشد.

علایم موجود ناشی از اثرات فیزیولوژیک یک ماده یا بیماری طبی دیگر نبوده و سبب ناراحتی بالینی قابل توجه با افت کارکرد شغلی، اجتماعی یا سایر جنبه های مهم کاری می شود

اختلالات افسردگی

اختلال های افسردگی، وجود اندوه، احساس تهی بودن، خلق تحریک پذیر همراه با تغییرات شناختی و جسمی است که به شکل چشم گیری روی ظرفیت کارکردی فرد تاثیر منفی می گذارد. تفاوت هایی در زمان بندی، علت یا مدت انواع اختلال است.

علایم

احساس اندوه – نا امیدی – پوچی – اختلال خواب و تغذیه – تفکر در مورد مرگ

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که در هر سنی می تواند بروز کند، وجود حداقل دو هفته خلق افسرده یا از دست رفتن علایق و لذات می باشد.

وجود حداقل پنج مورد از علایم ذیل در تمام روزها در تشخیص این اختلال الزامی است:

– خلق افسرده

– کاهش مشخص علایق یا لذات در تمام یا تقریبا تمام فعالیت هاش شبانه روزی

– کاهش یا افزایش وزن بدون رژیم، کاهش یا افزایش اشتها

– بی خوابی یا پر خوابی، خستگی و فقدان انرژی

– احساس بی ارزشی یا احساس گناه مفرط یا نامتناسب

– کاهش توانایی تفکر و تمرکز

افکار مربوط به مرگ، افکار در مورد خودکشی بدون هیچ نقشه خاص یا داشتن نقشه ویژه برای اقدام به خودکشی یا یک بار اقدام به خودکشی نیز ممکن است در این اختلال مشاهده شود.

این اختلال باعث ناراحتی چشم گیر یا افت کار کرد اجتماعی، شغلی یا سایر جنبه های مهم کاری فرد شده و ناشی از اثرات فیزیولوژیک یک ماده یا بیماری طبی دیگر نیست.

علایم

فوران های خشم – خلق عصبانی – تحریک پذیری

 توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که قبل از 10 سالگی آغاز می شود، وجود تحریک پذیری مزمن، مداوم و شدید است.

فوران خشم های مداوم و شدید برای حداقل یک سال که به صورت کلامی یا رفتاری بروز می کند و از نظر شدت یا مدت به هیچ وجه با موقعیت موجود، عامل محرک و سطح رشد و نموی فرد هم خوانی ندارد. در بین این فوران ها، در اکثر ساعات روز خلق فرد تحریک پذیر یا خشمگین است و توسط دیگران قابل مشاهده می باشد.

این علایم ناشی از اثرات فیزیولوژیک یک ماده یا بیماری طبی و عصبی دیگر نیست.

علایم

غمگین – ماتم زده – احساس ناامیدی

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که بروز آن زودرس و تدریجی واز کودکی تا اوایل بزرگسالی است، وجود حداقل دو سال خلق افسرده در اکثر روزها می باشد.

در این اختلال علاوه بر خلق افسرده حداقل باید دو علامت از موارد ذیل وجود داشته باشد:

– کاهش اشتها یا پرخوری

– بی خوابی یا پر خوابی

– کاهش انرژی یاخستگی

– افت اعتماد به نفس

– تمرکز ضعیف یا قدرت تصمیم گیری پایین

– احساس ناامیدی

این اختلال باعث ناراحتی قابل توجه یا افت کار کرد اجتماعی، شغلی یا سایر جنبه های مهم کاری فرد شده و ناشی از اثرات فیزیولوژیک یک ماده یا بیماری طبی دیگر نیست. در کودکان و نوجوانان در برخی موارد خلق تحریک پذیر است که در این صورت مدت یک سال نیز کافی است.

علایم

احساس غم – گریه ناگهانی – حساسیت به طرد شدن – خلق افسرده – اضطراب

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که امکان بروز آن پس از شروع اولین دوره قاعدگی می باشد، تغییرات سریع خلقی، تحریک پذیری، ملال و علایم اضطرابی در مرحله پیش از قاعدگی است.

حداقل پنج علامت از موارد ذیل در هفته آخر قبل از شروع خون ریزی وجود دارد:

– تغییرات سریع خلقی

– تحریک پذیری یا عصبانیت شدید

– خلق افسرده برجسته

– احساس ناامیدی

– افکار خود سرزنشی

– اضطراب

– تنش چشم گیر

– احساس برافروختگی و بی تابی

– کاهش علایق در اکثر فعالیت ها

– احساس ذهنی اشکال در تمرکز

– ضعف و خسته شدن سریع

– فقدان انرژی چشم گیر

– تغییر بارز اشتها

– پر خوری یا میل به غذاهای خاص

– پر خوابی یا بی خوابی

– احساس خارج از کنترل بودن یا از پا در آمدن

این اختلال موجب ناراحتی یا تداخل قابل توجهی در فعالیت های اجتماعی، شغلی، تحصیلی یا روابط فرد با دیگران شده و ناشی از اثرات فیزیولوژیک یک ماده یا بیماری طبی دیگر نیست. بهبودی پس از چند روز از شروع خون ریزی آغاز و عرض هفته بعد از خون ریزی قطع یا خیلی خفیف می شود.

اختلالات اضطرابی

اختلال های اضطرابی، ترس مفرط، اضطراب و نا به هنجاری های رفتاری مرتبط با این علایم هستند، که زمینه بیشتر آنان در دوران کودکی است. ترس= واکنش هیجانی به خطری واقعی یا تهدیدی قریب الوقوع – اضطراب = حس پیش بینی خطرات آتی

علایم

ترس و نگرانی مفرط از جدایی – امتناع از رفتن مدرسه – انزوای اجتماعی – تجارب ادراکی غیر عادی در مواقع تنهایی

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که معمولا از سنین پیش از دبستان شروع می شود، ترس و نگرانی مفرط به هنگام جدایی یا انتظار جدایی، از منزل و افراد دل بسته است. این ترس شدیدتر از سطح رشدی فرد می باشد.

حداقل سه علامت از موارد ذیل در این اختلال مشاهده می شود:

– تجربه ناراحتی مفرط و مکرر به هنگام جدایی یا انتظار جدایی از منزل و افراد دل بسته

– نگرانی زیاد نسبت به سلامت و مرگ افرادی که به آن ها دل بسته اند به ویژه در مواردی که از هم دور هستند و باید دایم با آن ها در ارتباط باشند

– نگرانی فوق العاده نسبت به وقوع اتفاقات ناخواسته ای در مورد خود، مانند گم یا ربوده شدن و تصادف کردن که مانع دیدار مجدد افرادی دل بسته می شود

– اکراه نسبت به تنها بیرون رفتن به دلیل به دلیل ترس از جدایی

– ترس و اضطراب بارز از تنها بودن یا باقیماندن در منزل، یک اتاق خانه یا سایر مکان ها بدون حضور افراد دل بسته

– اکراه یا امتناع مداوم از خوابیدن به تنهایی و دور از والدین یا خارج از خانه

– مشکل هنگام خواب به صورت اصرار بر بودن کسی زمان خواب رفتن

– احساس ناراحتی در زمان خواب موقع مسافرت های انفرادی

– علایم جسمی مانند سردرد یا تپش قلب هنگام جدا شدن از افرادی که به آن ها دل بستگی شدید دارند

علایم ذکر شده بایستی در کودکان و نوجوانان زیر هجده سال حداقل چهار هفته و در بزرگسالان مشخصا شش ماه تداوم داشته یاشد. این اختلال موجب ناراحتی قابل ملاحظه یا افت کارکرد اجتماعی، تحصیلی، شغلی یا سایر جنبه های مهم کارکردی فرد می شود.

علایم

عدم تکلم در موقعیت های خاص – خجالت مفرط – انزوا و کناره گیری اجتماعی – منفی کاری 

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که معمولا قبل از پنج سالگی شروع می شود، ناتوانی مستمر برای تکلم در برخی موقعیت های اجتماعی که در آن ها انتظار تکلم می رود است.

کودکان مبتلا به این اختلال که حداقل یک ماه تداوم دارد، در تعاملات اجتماعی با دیگران (بزرگسال یا کودک) آغازگر مکالمه نیستند و متقابلا وقتی دیگران با آن ها صحبت می کنند، پاسخ نمی دهند. این افراد در خانه و در حضور اعضای نزدیک خانواده به راحتی حرف می زنند، ولی اغلب در حضور بستگان درجه دو یا دوستان از صحبت کردن خوداری می کنند.

این اختلال در اکثر موارد با اضطراب شدید اجتماعی همراه است و با پیشرفت تحصیلی، شغلی و یا تعاملات اجتماعی فرد تداخل دارد. عدم تکلم، ارتباطی به فقدان معلومات یا راحت نبودن با زبانی که در مدرسه صحبت می شود ندارد. افراد مبتلا معمولا برای برقراری ارتباط اغلب از روش های غیر کلامی و غیر زیانی مانند اشاره کردن، نوشتن، صدا در آوردن و …. استفاده می کنند و گاهی برای مشارکت در فعالیت های اجتماعی که نیاز به صحبت کردن ندارد از خود اشتیاق نشان می دهند.

علایم

هراس از حیوانات، ارتفاع، طوفان، خون، تزریق، جراحت، فضاهای بسته، …

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که معمولا قبل از 10 سالگی شروع می شود، ترس یا اضطراب، که به شرط حضور یک شیء یا موقعیت خاص به وجود می آید است.

از انواع این اختلال می توان به هراس از پرواز، بلندی، حیوانات، تزریق، دیدن خون و ….. اشاره کرد.

 

در کودکان ترس یا اضطراب  ممکن است به صورت گریه، قشقرق، میخکوب شدن یا چسبیدن به دیگران بروز کند. ترس، اضطراب و اجتناب موجود که  معمولا برای شش ماه دوام دارد، همیشه رخ می دهد و بیشتر از چیزی است که خطر واقعی موقعیت یا شیء ترسناک خاص می تواند به بار آورد، فرد فعالانه از رو به رو شدن با آن خودداری کرده، یا ترس و اضطراب زیادی را تحمل می کند.

این اختلال ممکن است حتی به دنبال احتمال رویارویی با شیء یا موقعیت خاص ترسناک نیز بروز می کند و گاهی آن قدر شدت ترس یا اضطراب زیاد است که شبیه حملات کامل یا محدود پانیک می شود.

این اختلال موجب ناراحتی قابل توجه یا افت کارکرد اجتماعی، شغلی یا سایر جنبه های مهم کار کردی فرد می شود.

علایم

ترس از تعاملات اجتماعی، مشاهده شدن، اجرا کردن

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که معمولا بین 8 تا 15 سالگی شروع می شود، ترس یا اضطراب قابل توجه از موقعیت های اجتماعی که ممکن است در آن ها فرد مورد موشکافی دیگران قرار گیرد است.

از نمونه های این اختلال می توان مکالمه یا ملاقات با افراد غریبه، خوردن، آشامیدن و اجرا کردن در حضور دیگران را نام برد.

فرد همیشه از این می ترسد که در موقعیتی قرار گیرد، کاری انجام دهد یا علایم اضطرابی بروز دهد که دیگران برداشت منفی از آن داشته باشند  که در نتیجه شرمنده شود، وی را مسخره یا طرد کنند،  یا مورد اهانت قرار دهند، بنابراین از موقعیت های اجتماعی مذکور اجتناب می ورزد.

در کودکان این اضطراب باید هنگام حضور همسالان نیز دیده شود و محدود به تعاملات با بزرگسالان نیست و می تواند به صورت های ذیل بروز کند:

– گریه

– قشقرق

– میخکوب شدن

– چسبیدن به دیگران

– کناره گیری یا عدم صحبت کردن در موقعیت های اجتماعی

این موقعیت معمولا شش ماه یا بیشتر ادامه دارد و موجب ناراحتی قابل ملاحظه یا افت کارکرد اجتماعی، شغلی و سایر جنبه های مهم کارکردی فرد می شود. ترس، اضطراب یا اجتناب ناشی از اثرات فیزیولوژیکی یک ماده یا بیماری طبی نیست .

علایم

ترس شدید و ناگهان –  بروز علایمی مانند تپش قلب، خفگی، تهوع ، سرگیجه 

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که معمولا بین 20 تا 24 سالگی شروع می شود، بروز مکرر حملات ناگهانی ترس شدید یا احساس ناراحتی فوق العاده که در عرض چند دقیقه به اوج می رسد است.

این اختلال در حالت آرامش و استراحت، یا در حالت اضطراب و طی چند دقیقه حداقل و با چهار علامت ازعلایم ذیل خود را نشان می دهد:

– تپش، کوبش یا افزایش ضربان قلب

– تعریق

– لرزش یا احساس تکان خوردن

– احساس تنگی یا نرسیدن هوا

– احساس خفگی

– درد یا ناراحتی قفسه سینه

– تهوع یا ناراحتی شکمی

– احساس سرگیجه، بی ثباتی، منگی یا غش

– احساس گرما یا لرز / گر گرفتگی و سرما

– احساس خواب رفتگی یا سوزن سوزن شدن / پاراستزی

– احساس غیر واقعی بودن / گسست از واقعیت یا احساس جدا شدن از خود / گسست از خویشتن

– ترس از دست دادن کنترل یا دیوانه شدن

– ترس از مردن

حمله پانیک می تواند به دو حالت رخ دهد:

– غیر منتظره / نبود هیچ گونه نشانه یا عامل آغازگر آشکار به هنگام بروز حمله

– قابل انتظار / قرار گرفتن در موقعیتی که معمولا در آن ها حمله پانیک رخ می دهد

نگرانی از حملات پانیک و پیامدهای آن بعد از حملات، و یک ماه یا بیشتر بعد از حمله مشاهده می شود. این اختلال ناشی از اثرات فیزیولوژیکی یک ماده یا بیماری طبی نیست.

علایم

ترس از وسایل نقلیه عمومی، فضاهای باز و بسته، جاهای شلوغ، تنها ماندن در خانه

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که قبل از 35 سالگی شروع می شود، ترس یا اضطراب چشمگیر که در برخورد واقعی یا انتظار رویارویی با طیف گسترده ای از موقعیت های مختلف بروز می کند است.

ترس و اضطراب شدید و قابل توجه همیشگی، حداقل در دو مورد از پنج مورد موقعیت ذیل مشاهده می شود:

– استفاده از وسایط نقلیه عمومی / اتومبیل، اتوبوس، قطار، کشتی، هواپیما

– بودن در فضاهای باز / پارکینگ های بزرگ، مراکز خرید، پل

– بودن در فضای بسته / فروشگاه، تاتر، سینما

– ایستادن در صف یا جاهای شلوغ

– تنها ماندن خارج از خانه

افراد مبتلا به این اختلال، به دلیل نگرانی از این که با قرار گرفتن در موقعیت های نام برده فرار از آن ها دشوار باشد، یا شاید به هنگام بروز حملات شبیه پانیک یا سایر علایم غیر قابل تحملی که می توان باعث شرمندگی وی شود، کسی برای کمک وجود ندارد، از این موقعیت ها فعالانه اجتناب می نمایند و یا نیاز به همراه دارند.

ترس، اضطراب یا اجتناب معمولا برای شش ماه ادامه داشته و موجب ناراحتی فوق العاده، افت کارکرد اجتماعی، شغلی یا سایر جنبه های مهم کارکردی فرد می شود.

علایم

انتظار توام با تشویش –  بی قراری  زود خسته شدن – اشکال در تمرکز – تحریک پذیری – تنیدگی عضلانی – اختلال خواب

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که میانگین سن بروز آن 30 سالگی است، نگرانی و اضطراب مفرط (انتظار توام با تشویش) در مورد وقایع و فعالیت های مختلف است. 

مدت زمان این اختلال حداقل شش ماه بوده، شدت و دفعات اضطراب و نگرانی از آن چه واقعا از حادثه پیش رو انتظار می رود بیشتر است.

کنترل نگرانی برای فرد دشوار بوده و حداقل سه علامت ( کودکان یک علامت) از شش مورد ذیل مشاهده می شود:

– بی قراری یا احساس برانگیختگی و بی تابی

– زود خسته شدن

– اشکال در تمرکز یا خالی شدن ذهن

– تحریک پذیری

– تنیدگی عضلانی

– اختلال خواب / اشکال در به خواب رفتن یا حفظ تداوم خواب، یا خواب توام با بی قراری و عدم رضایت از خواب

بالغین مبتلا به این اختلال اغلب درباره مسایل عادی زندگی روزمره مانند مسئولیت های شغلی، سلامتی و مسایل مالی، سلامتی اعضای خانواده، بد اقبالی فرزندان، امور کوچک خانه، دیر رسیدن به قرار ملاقات، … نگران هستند. کودکان مبتلا نیز نگرانی مفرط نسبت به انجام تکالیف یا قابلیت های تحصیلی دارند. در طول سیر اختلال نگرانی از یک موضوع به موضوع دیگر تغییر می کند.

این اختلال موجب ناراحتی بالینی قابل توجه، افت کارکرد اجتماعی، شغلی یا سایر جنبه های مهم کارکردی فرد می شود و ناشی از اثرات فیزیولوژیکی یک ماده یا بیماری طبی نیست.

ختلالات وسواسی - جبری و اختلالات مرتبط

اختلال وسواسی _جبری، با وسواس فکری یا وسواس عملی یا هر دو مشخص می شود. اختلال های مرتبط به صورت رفتارهای تکراری معطوف به بدن و تلاش های تکراری برای کاهش یا توقف این رفتار، مشخص می شود.

وسواس فکری: افکار، تمایلات یا تصورات مکرر و پایدار که به صورت مزاحم و ناخواسته تجربه می شوند

وسواس عملی:  رفتار یا فعالیت های ذهنی تکراری که فرد آن را بر طبق قوانینی به دقت اجرا می کند

علایم

افکار مزاحم تکراری – اعمال ناخوشایند تکراری

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که معمولا از 14 سالگی شروع می شود، وجود غیر ارادی، ناخوشایند و مزاحم وسواس فکری یا وسواس عملی یا هر دو است.

وسواس های فکری شامل موارد ذیل می باشد:

– افکار / فکر آلوده بودن

– تصورات / صحنه های خشونت بار و هولناک

– تمایلات / چاقو زدن

این وسواس ها تکراری؛ پایدار و ناخواسته بوده، لذت بخش نمی باشند و به صورت ارادی به ذهن نمی آیند. فرد مبتلا به این اختلال تلاش می کند موارد پیش آمده را سرکوب کند یا با پرداختن به افکار یا فعالیت های دیگر (مانند یک وسواس عملی) آن را خنثی سلزد.

وسواس های عملی شامل موارد ذیل می باشد:

– رفتارهای تکراری / شستن دست، رعایت نظم و ترتیب، وارسی کردن

– فعالیت های ذهنی / دعا کردن، شمردن، تکرار آهسته کلمات در سکوت

فرد مبتلا به این اختلال احساس می کند مجبور به اجرای وسواس های عملی در پاسخ به یک وسواس فکری است و یا بر طبق قوانینی است که باید دقیقا انجام شود. هدف از انجام این رفتارها و یا فعایت های ذهنی، پیشگیری یا کاهش اضطراب یا ناراحتی و یا جلوگیری از بعضی رویدادها و وضعیت های هراس آور می باشد، این رفتارها تا زمانی تکرار می شود که فرد احساس کند همه چیز رو به راه و اضطراب و ناراحتی تسکین یافته است. وسواس های فکری و عملی وقت گیر هستند (بیش از یک ساعت در روز) و ممکن است موجب ناراحتی قابل توجه یا اختلال در کارکردهای اجتماعی، شغلی یا سایر حوزه های مهم کارکردی فرد شوند.

این اختلال را نمی توان به تاثیرات فیزیولوژیک یک ماده یا بیماری طب نسبت داد. کودکان ممکن است قادر به بیان علل انجام اعمال یا فعالیت های ذهنی خود نباشند. افکار خودکشی معمولا در نیمی از افراد مبتلا، و اقدام به خودکشی در یک چهارم موارد دیده شده است.

علایم

بد انگاشتن بدن خود – حس جذاب نبودن – حس زشت بودن – احساس ناقص الخلقگی

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که شایعترین سن آغاز آن 12 الی 13 سالگی است، مشغولیت ذهنی به یک یا چند نقص یا عیب تصوری در ظاهر جسمی، که قابل مشاهده نیستند یا از نظر دیگران بی اهمیت اند است.

افراد مبتلا باور دارند و نگران هستند، این نقص آن ها، که از دید دیگران نامحسوس یا فقط جزیی است، او را زشت، غیر جذاب، نابهنجار، بد شکل یا ناقص الخلقه کرده است.

مشغولیت ذهنی می تواند بر یک یا نواحی مختلفی از بدن متمرکز باشد و به شکل شایع در سه مورد مشاهده می شود:

– پوست / احساس داشتن آکنه، آثار زخم، لکه، چین و چروک، رنگ پریدگی

– مو / کم شدن موی سر، پرمویی بدن یا چهره

– بینی / اندازه و شکل بینی

در افراد مبتلا به این اختلال علاوه بر سه مورد شایع نامبرده شده، هر ناحیه از بدن می تواند عامل نگرانی باشد مانند چشم ها، دندان ها، وزن، معده، پستان ها، ساق های پا، اندازه یا شکل چهره، لب ها، چانه، ابرو، اعضای تناسلی، ….. این مشغولیت ذهنی، مزاحم، ناخواسته و وقت گیرند (به طور متوسط سه تا هشت ساعت در روز) و معمولا کنترل یا مقاومت در مقابل شان مشکل است.

در مرحله ای از سیر این اختلال، فرد رفتارهای تکراری (وارسی خود در آینه، آرایش مفرط، خراشیدن پوست، اطمینان خاطر جویی از دیگران) یا فعالیت های ذهنی (مقایسه ظاهر خود با دیگران) در واکنش به دلواپسی های ایجاد شده را انجام می دهد.

این مشغولیت ذهنی از لحاظ بالینی، ناراحتی یا اختلال عمده در کارکردهای اجتماعی، شغلی یا سایر حوزه های مهم کارکردی ایجاد می کند.

علایم

مشکل در دور ریختن متعلقات – احساس نیاز به نگهداری وسایل بی ارزش یا قیمتی

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که شایعترین سن آغاز آن 11 الی 15 سالگی است، مشکلات پایدار در دور ریختن یا جدا شدن از متعلقات خود، صرف نظر از ارزش واقعی آن ها می باشد.

این اختلال که ناشی از احساس نیاز به نگهداری اقلام مزبور و احساس ناراحتی و آشفتگی از دور ریختن آن هاست، به صورت عمدی انجام شده و منجر به گرد آوری وسایلی می شود که در صورت عدم دخالت سایرین سبب تراکم و شلوغی در محل زندگی شده و اساسا آن را بدون استفاده می سازد. دلیل اصلی ابراز شده از طرف فرد مبتلا، مفید بودن، جنبه زیبایی، دلبستگی عاطفی قوی، حفظ اموال، جلوگیری از اسراف و یا ترس از دست دادن اطلاعات مهم می باشد.

مهم ترین وسایل نگه داری شده عبارتند از:

– روزنامه ها و مجلات

– لباس های کهنه

– کیف ها

– کتاب ها

– نامه ها و نوشتجات

علاوه بر موارد شایع نامبرده دامنه نگهداری از وسایل هر چیزی را می تواند در بر گیرد. بسیاری از این افراد تعداد زیادی از اشیاء قیمتی را معمولا در انبوهی از اشیاء کم ارزش تر جمع آوری و نگهداری می کنند.

میل به نگهداری در مبتلایان به اختلال ذخیره سازی با رفتارهای طبیعی جمع آوری تفاوت دارد، چرا که رفتارهای طبیعی جمع آوری سازمان یافته و منظم است، حتی اگر در بعضی موارد، مقدار این وسایل ممکن است معادل میزانی باشد که در مبتلایان به این اختلال دیده می شود. جمع آوری طبیعی وسایل موجب تراکم و آشفتگی نمی گردد.

در این اختلال باید ناراحتی عمده بالینی یا افت کار کرد اجتماعی، شغلی یا سایر حوزه های مهم کارکردی از جمله عدم تامین محیط آسوده برای خود و دیگران به وجود بیاید. هر اقدامی برای دور ریختن یا تمیز کردن متعلقات توسط دیگران، منجر به سطوح بالای ناراحتی فرد می شود.

علایم

کندن مکرر مو

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که معمولا هم زمان یا بعد از آغاز بلوغ شروع می شود، کندن مکرر موی خود می باشد.

کندن مو می تواند در هر ناحیه ای که در آن مو رشد می کند رخ دهد. شایعترین مناطق کندن مو عبارتند از:

– فرق سر

– ابروها

– مژه هاست

نواحی هدف کندن مو در طول زمان می تواند تغییر کند و ممکن است به صورت دوره های گذرا در طول روز یا دوره های کمتر ولی مداوم تری بروز کند که می تواند ساعت ها ادامه یابد و یا این رفتار برای ماه ها یا سال ها تداوم داشته باشد، مبتلایان ممکن است موی خود را در قالب منطقه وسیع تری بکنند به طوری که از دست دادن مو به وضوح مشخص نباشد. کندن مو می تواند با رفتار یا آداب خاصی همراه باشد مثل:

– کندن موهایی با قوام یا رنگ خاص

– کندن به شکل خاص به طوری که سالم از ریشه خارج شود

– ورارسی زیر چشم بعد از کندن

– قطعه قطعه کردن مو

– …….

در این اختلال فرد مبتلا اقدام های مکرر برای کاهش یا توقف کندن مو انجام می دهد و سبب ناراحتی بالینی قابل ملاحظه یا افت کارکردی اجتماعی، شغلی یا سایر حوزه های مهم کار کردی می شود. این اختلال را نمی توان به اختلال روانی یا طبی دیگر مانند یک بیماری پوستی نسبت داد.

علایم

خراشیدن مکرر پوست

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که معمولا در نوجوانی یا به دنبال شروع بلوغ آغاز می شود، خراشیدن مکرر پوست خود است.

افراد مبتلا به این اختلال، نواحی مختلفی از بدن، نواحی سالم پوست، ناهمواریی های جزیی پوست، ضایعاتی مثل جوش ها و پینه ها یا آثار زخم های قبلی را ممکن است بخراشند اما شایعترین نواحی عبارتند از:

– صورت

– بازوها

– دست

اکثر افراد با ناخن خود را می خراشند ولی بسیاری هم از موچین، سنجاق یا سایر اشیا استفاده می کنند. علاوه بر خراشیدن ممکن است مالیدن، فشار دادن، کندن و گاز گرفتن پوست وجود داشته باشد. مبتلایان به این اختلال اغلب زمان زیادی را صرف این کار می کنند که گاهی چندین ساعت در روز است و این رفتار ممکن است ماه ها یا سال ها تداوم داشته باشد. الزاما خراشیدن پوست منجر به ضایعات پوستی می شود.

مبتلایان اغلب اقدام به پنهان کردن یا پوشش این ضایعات می کنند و تلاش های متعدی برای کاهش یا توقف خراشیدن انجام می دهند که سبب ناراحتی (احساسات منفی که توسط فرد تجربه می شود) قابل توجه بالینی یا افت کارکردی اجتماعی، شغلی یا سایر حوزه های مهم عملکردی می شود.  این اختلال را نمی توان به اختلال روانی یا طبی دیگر مانند گال نسبت داد.

اختلالات مربوط به سانحه و عوامل استرس زا

اختلال های مربوط به سانحه و عوامل استرس زا، ناراحتی روانی متنوعی (اضطراب، ترس، افسردگی، فقدان احساس لذت، ملال، پرخاشگری، علایم تجزیه ای،…) می باشند که به دنبال حوادث فاجعه آمیز یا آزارنده بروز می کنند.

علایم

کناره جویی – فقدان دلبستگی – افسردگی

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که از 5 تا 9 ماهگی مشهود می شود، فقدان یا کمبود دل بستگی بین کودک و مراقب بزرگسال است. که نتیجه آن علایم افسردگی و رفتاری انزواجویانه است.

کودک در مواقع ناراحتی به ندرت یا خیلی کم به دنبال تسلی می گردد و به ندرت و یا در حد خیلی کم به دلداری و تسلی واکنش نشان می دهد. بنابر این، کودکان مبتلا در طی ارتباطات معمول با مراقبین، تظاهرات هیجانی مثبت نداشته یا کمی دارند. علاوه بر آن، توانایی تنظیم هیجانات هم مختل است و حملاتی از هیجانات منفی از قبیل ترس، غمگینی یا تحریک پذیری غیر قابل توضیح هم مشاهده می گردد.

کودکان مبتلا توانایی شکل دهی به دل بستگی انتخابی را دارند، اما به علت محدود بودن فرصت ها طی رشد اولیه که ناشی از غفلت یا محرومیت اجتماعی است، قادر به نشان دادن رفتار دل بستگی انتخابی نیستند. محدودیت فرصت ها ممکن است به علل ذیل باشد:

– عدم برخورداری دایم از نیاز های اساسی برای آسایش، انگیزش و تحریک و محبت از سوی مراقب بزرگسال

– تغییر مکرر مراقب اولیه / تغییر مکرر والدین ناتنی

– پرورش در محیط های غیر عادی که فرصت برای شکل گیری دل بستگی های انتخابی شدیدا محدود است / موسسات با تعداد کودکان زیاد و مراقبین کم

هر چند شرایط مسامحه اجتماعی در ماه های اولیه زندگی پیش می آِید، برای تشخیص، کودک باید حداقل نه ماهه باشد. باید توجه داشت که کودک مبتلا به درخود ماندگی (اوتیسم) نبوده و زیر پنج سال باشد.

علایم

خودمانی بودن بیش از حد – نزدیک شدن فعال به بزرگسالان نا آشنا

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که از 2 سالگی مشهود می شود. رفتار بیش از حد خودمانی با افراد نسبتا ناآشنا و نامتناسب از لحاظ فرهنگی می باشد. رفتار بیش از حد خودمانی موجب نقض مرزهای اجتماعی مربوط به فرهنگ می شود.

در کودکان مبتلا به این اختلال حداقل دو علامت از علایم ذیل مشاهده می شود:

– تمایل به نزدیک شدن و ارتباط برقرار کردن با بزرگسالان نا آشنا

– رفتار فیزیکی و کلامی بیش از حد خودمانی نامتناسب با سن و ضوابط فرهنگی و حد و مرزهای اجتماعی

– کودک حتی در محیط های نا آشنا وقتی از مراقبین بزرگسال دور می شود برای اطمینان از حضور آنان بر نمی گردد

– تمایل به بیرون رفتن با بزرگسالان نا آشنا بدون تردید یا با تردید جزیی

کودکان مبتلا توانایی شکل دهی به دل بستگی انتخابی را دارند، اما به علت محدود بودن فرصت ها طی رشد اولیه که ناشی از غفلت یا محرومیت اجتماعی است، قادر به نشان دادن رفتار دل بستگی انتخابی نیستند. محدودیت فرصت ها ممکن است به علل ذیل باشد:

– عدم برخورداری دایم از نیازهای اساسی برای آسایش، تحریک و محبت از طرف بزرگسال مراقب

– تغییرات مکرر در مراقب اولیه / تغییر مکرر والدین ناتنی

– پرورش در محیطی غیر عادی / موسساتی با نسبت بالای کودک به مراقب

باید توجه نمود که رفتار کودک مبتلا به این اختلال ناشی از یک اختلال روانی دیگر مانند بیش فعالی نیست. محدوده سنی تعریف شده برای این اختلال دو سالگی تا نوجوانی است.

علایم

یاد آوری مکرر و ناخواسته حادثه نامطلوب – رفتار بی محابا  – ترس  – خلق منفی – برانگیختگی – رویاهای ناراحت کننده

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که شروع آن پس از اولین سال زندگی است، ظهور علایم مشخصی متعاقب مواجه شدن با یک یا چند حادثه آسیب زا است.

علل ایجاد این اختلال در مورد افراد بالای شش سال مواجه شدن با مرگ واقعی یا تهدید به مرگ، آسیب شدید یا خشونت جنسی و از طریق موارد ذیل است:

– تجربه مستقیم حادثه

– شاهد حادثه بودن 

– آگاهی از رخ دادن حادثه فجیع یا غیر مترقبه برای یک عضو نزدیک خانواده یا دوست صمیمی

– تجربه مکرر یا مواجه شدید با جزییات آزارنده حوادث / مامورین خط اول جمع آوری بقایای اجساد، مامورین پلیس در مواجهه مداوم با کودک آزاری

این اختلال علایم خود را در چهار دسته مزاحمت، اجتناب، خلق منفی، و برانگیختگی نشان می دهند.

علایم مزاحم / حداقل یک علامت:

– یادآوری مکرر و ناخواسته حادثه

– رویاهای ناراحت کننده و تکرار شونده با محتوای مربوط به حادثه آسیب زا

– واکنش تجزیه ای که در آ ن ها فرد به گونه ای احساس و عمل می کند که گویی حادثه در حال وقوع است

– ناراحتی روانی شدید یا واکنش های فیزیولوژیکی محسوس هنگام مواجه شدن با نشانه های داخلی یا بیرونی از حادثه آسیب زا و یا شبیه آن

علایم اجتناب / حداقل یک علامت:

– اجتناب یا تلاش برای اجتناب از خاطرات، افکار یا احساس های ناراحت کننده مربوط به حادثه آسیب زا

– اجتناب یا تلاش برای اجتناب از یاد آورهای محیطی که موجب انگیخته شدن خاطرات، افکار یا احساس های ناراحت کننده مربوط به حادثه آسیب زا می شود

خلق منفی / حداقل دو علامت:

– ناتوانی در به خاطر آوردن یکی از جنبه های مهم حادثه

– عقاید یا انتظارات منفی مستمر و مبالغه آمیز در باره خود؛ دیگران یا جهان

– افکار تحریف شده پایدار درباره علت حادثه که منجر به سرزنش خود یا دیگران می شود

– حالات هیجانی منفی مداوم / ترس، وحشت، خشم، احساس گناه

– احساس جدایی یا بیگانگی نسبت به دیگران

– ناتوانی مستمر در تجربه هیجانات مثبت

علایم برانگیختگی / حداقل دو علامت:

– رفتار بی محابا

– گوش به زنگی مفرط

– تشدید واکنش از جا پریدن

– اشکالات تمرکز

-اختلال خواب

مدت علایم بیشتر از یک ماه بوده و موجب ناراحتی قابل توجه بالینی یا افت کار کرد اجتماعی، شغلی شده و ناشی از اثر فیزیولوژیک یک ماده یا بیماری طبی نیست.

علایم

یاد آوری مکرر و ناخواسته حادثه – خلق منفی – احساس تغییر واقعیت محیط پیرامون – اختلال خواب

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که ممکن است از خردسالی شروع شود، ظهور و تداوم علایم مشخص، سه روز تا یک ماه پس از مواجه شدن با یک یا چند حادثه آسیب زا می باشد.

علل ایجاد این اختلال در مورد افراد بالای شش سال مواجه شدن با مرگ واقعی یا تهدید به مرگ، جراحت شدید یا خشونت جنسی و از راه های ذیل رخ می دهد:

– تجربه مستقیم حادثه

– شاهد حادثه بودن

– آگاهی از رخ دادن حادثه فجیع یا غیر مترقبه برای یک عضو نزدیک خانواده یا دوست صمیمی

– تجربه مکرر یا مواجهه شدید با جزئیات تنفرآور حادثه

حداقل نه علامت از موارد ذیل در این اختلال مشاهده می شود:

– یاد آوری یا رویای ناراحت کننده مکرر، ناخواسته و ناراحت کننده در مورد حادثه

– واکنش تجزیه ای مثل فلش بک

– ناراحتی روانی شدید یا واکنش فیزیولوزیک محسوس

– خلق منفی

– احساس تغییر واقعیت محیط پیرامون یا خود شخص

– ناتوانی در به خاطر آوردن یکی از جنبه های مهم حادثه

– تلاش برای اجتناب از خاطرات، افکار، احساسات ناراحت کننده یا یادآورهای محیطی مربوط به حادثه

– اختلال خواب

– رفتار تحریک پذیر و حملات خشم

– گوش به زنگی مفرط

– اشکالات تمرکز

– افزایش واکنش از جا پریدن

علایم معمولا بلافاصله پس از سانحه شروع می شوند و حداقل سه روز دوام داشت و موجب ناراحتی قابل توجه بالینی یا افت کار کرد شغلی، اجتماعی شده و ناشی از اثر فیزیولوژیک یک ماده یا بیماری طبی نیست.

علایم

تغییر خلق – اضطراب فراتر از حد طبیعی مورد انتظار در یک رویداد – اقدام به خودکشی

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که سن خاصی برای شروع آن مطرح نشده است، وجود علایم هیجانی یا رفتاری در پاسخ به یک عامل مشخص استرس می باشد. این علایم ظرف مدت سه ماه از شروع استرس آغاز و شش ماه بیشتر از رفع عامل استرس و عواقب آن تداوم ندارد.

عوامل و نحوه رخ دادن استرس ممکن است به شکل های مختلف باشد که عبارتند از:

– یک حادثه منفرد / ختم یک رابطه عشقی

– عوامل متعدد / مشکلات شغلی برجسته، مسایل زناشویی

– تکراری /  بحران های شغلی فصلی، روابط جنسی ناموفق

– مداوم / بیماری دردناک دایمی با افزایش ناتوانی، زندگی در یک محله مملو از جنایت

عوامل یک استرس ممکن است یک فرد، کل یک خانواده یا یک گروه بزرگ یا جامعه (بلای طبیعی) را تحت تاثیر قرار دهد. بعضی عوامل استرس ممکن است همراه با حوادث مربوط به مراحل رشد (رفتن به مدرسه، ترک یا برگشت به خانه پدری، ازدواج، پدر یا مادر شدن، بازنشستگی، نرسیدن به اهداف شغلی) باشند. کیفیت یا تداوم واکنش های مربوط به سوگ در داغدیدگی فرد فراتر از ملاک های معمول فرهنگی یا مذهبی می باشد.

این اختلال همراه با افزایش خطر اقدام به خودکشی و خودکش موفق است و باعث تخریب قابل ملاحظه ای در کارکردهای اجتماعی، شغلی یا سایر حوزه های مهم کارکردی می شود. این اختلال با ملاک های سایر بیماری های روانی مطابقت نکرده و صرفا ناشی از تشدید یک اختلال قبلی روانی نیست.

اختلالات تجزیه ای

اختلال های تجزیه ای، با آشفتگی و عدم پیوستگی در هوشیاری، حافظه، هویت، هیجان، درک محیط، کنترل حرکت و رفتار مشخص می شود. این آشفتگی، ناگهانی یا تدریجی، گذرا یا مزمن بوده، و در هر گروه سنی از کودکان تا بزرگسالان ظاهر می شود.

علایم

وجود دو یا چند شخصیت مجزا در یک فرد – ناتوانی گسترده برای یادآوری اطلاعات شخصی مهم

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که می تواند در هر سنی بروز کند، وجود دو یا چند شخصیت مجزا در یک فرد، که به طور متناوب کنترل رفتار وی را در دست می گیرند، است.

در این اختلال که شدیترین و مزمن ترین شکل اختلال تجزیه ای می باشد، معمولا یک هویت اصلی وجود دارد که نام ثابت فرد را با خود دارد، و غیرفعال، وابسته، گناه آلود و افسرده است. هویت های متناوب بیشتر نام ها و ویژگی های متفاوتی دارند که مغایر با هویت اصلی هستند. جا به جایی هویت ها اغلب در اثر فشار روانی _ اجتماعی ایجاد می شوند. زمان لازم برای تغییر از یک هویت به هویتی دیگر معمولا چند ثانیه، و دامنه هویت ها از دو تا بیش از صد هویت متفاوت است.

ناتوانی برای یادآوری اطلاعات شخصی مهم وجود دارد و میزان آن به علت گستردگی بر حسب فراموشی عادی توجیه نشده و ناشی از اثرات فیزیولوژیک مستقیم مواد یا بیماری جسمانی نیست. در کودکان، نشانه ها به هم بازی خیالی یا سایر بازی های خیالی قابل انتساب نیست.

علایم

ناتوانی برای به یادآوری اطلاعات شخصی – اختلال حافظه

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که می تواند در هر سنی بروز کند، ناتوانی برای به یاد آوردن اطلاعات شخصی مهم، معمولا به علت ماهیت آسیب یا فشار است.

این اختلال بیشتر به صورت یک وقفه یا مجموعه ای از وقفه ها در یاد آوری جنبه های از تاریخچه زندگی فرد ظاهر می شود. چند نوع اختلال حافظه در فراموشی تجزیه ای دیده شده اند که عبارتند از:

– فراموشی موضعی / اشکال در به یاد آوردن حوادث یک دوره محدود زمانی

– فراموشی انتخابی / شخص فقط قادر به یاد آوری قسمتی از یک رویداد است که در محدوده زمانی معین اتفاق افتاده است

– فراموشی فراگیر / ناتوانی در یاد آوری کل زندگی فرد

– فراموشی پیوسته / از یاد بردن هر رویداد جدید به محض وقوع

– فراموشی نظام یافته/ فراموش کردن بخش های معینی از اطلاعات، مانند همه خاطرات مرتبط با خانواده یا یک شخص معین

این اختلال می تواند در هر سنی بروز کند و به دلیل گستردگی نمی توان این اختلال را با فراموش کردن عادی توجیه کرد.

این اختلال مربوط به اثرات فیزیولوژیک مستقیم ناشی از مصرف مواد یا بیماری های عصبی یا سایر بیماری های جسمانی نیست و در نهایت منجر به پریشانی یا اختلال عمده بالینی در کارکردهای اجتماعی، شغلی یا سایر زمینه ها می شوند. 

علایم

احساسات پایدار یا عود کننده جدا شدن از بدن یا ذهن

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که متوسط سن شروع آن 16 سالگی است، دوره های پایدار یا مکرر احساس جدایی از خود، جدایی از واقعیت یا هردو می باشد.

جدایی از خود (گسست از خویشتن) به معنی، احساس غیر واقعی بودن، از خود جدا بودن یا از بیرون نظاره گر افکار، احساسات، حواس، بدن یا اعمال خود بودن است.

جدایی از واقعیت (گسست از واقعیت) به معنی، احساس درک غیر واقعی بودن جهان خارج، یا جدا شدن از جهان است.

فرد مبتلا به این اختلال ممکن است احساس کند که در رویا یا یک فیلم زندگی می کند و خود مشاهده گر خارجی فرآیندهای روانی خویش، بدن یا بخش های از بدن خود است، انواع گوناگونی از بی حسی، فقدان واکنش عاطفی، احساس فقدان کنترل بر اعمال خود ظاهر شده، ولی واقعیت سنجی حفظ می شود و فرد بیمار می داند که این فقط یک احساس است.

مسخ شخصیت یک تجربه شایع است، و این تشخیص باید تنها در صورتی مطرح شود که شدت نشانه ها به اندازه ای است که منجر به پریشانی یا اختلال بارز در کارکرد فرد شده و ناشی از اثرات فیزیولوژیک مستقیم مواد یا بیماری جسمانی نباشد. دوره های این اختلال ممکن است از چند ثانیه تا چند سال متغیر باشد.

اختلال علائم جسمی و اختلالات مرتبط

اختلال علایم جسمی  و اختلال های مرتبط، علایم جسمی ناراحت کننده همراه با افکار، احساسات و رفتار غیر طبیعی در واکنش به علایم جسمی می باشد

علایم

احساس بیماری های جسمی با یا بدون منشا واقعی – اضطراب مستمر در مورد بیماری – دغدغه بیمار بودن

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که می تواند از کودکی شروع شود، وجود یک یا چند علامت جسمی ناراحت کننده که تاثیر قابل توجه در زندگی روزانه دارد، است.

افکار، احساسات یا رفتارهای افراطی مربوط به علایم جسمی یا نگرانی های مربوط به سلامتی حداقل در یکی از موارد ذیل و حداقل به صورت شش ماه مشاهده می شود:

– افکار بی تناسب و پایدار درباره اهمیت علایم خود

– سطوح بالای اضطراب مستمر درباره سلامتی یا علایم

– صرف وقت انرژی زیاد برای این علایم یا نگرانی در مورد سلامت خود

علایم ممکن است مشخص (درد موضعی) یا نسبتا نامعین (احساس خستگی) باشند. رنج فرد چه از نظر پزشکی قابل توضیح باشد یا نباشد معتبر بوده و اغلب موارد همراه یک بیماری طبی واقعی دیده می شود که در این صورت افکار، احساسات و رفتار مربوط به این بیماری بیش از حد معمول هستند (ناتوان شدن بعد از سکته قلبی بدون عارضه).

افراد مبتلا به این اختلال علایم جسمانی خود را بی جهت تهدید کننده، پر خطر یا مشکل ساز ارزیابی کرده و بدترین فکر را در مورد سلامتی خود دارند تا حدی که ممکن است نقش محوری در زندگی فرد پیدا کرده و به خصیصه ای از هویت او تبدیل شده و در روابط بین فردی اش تاثیر گذار باشد. در اغلب موارد سطوح بالایی از مراقبت های پزشکی مورد استفاده قرار می گیرد که به ندرت موجب تسکین دغدغه های بیمار می گردد. در نتیجه فرد ممکن است به دنبال درمان توسط پزشکان متعدد برای همان علایم باشد. در کودکان شایعترین علایم دل درد های مکرر، سردرد، احساس خستگی و تهوع می باشد.

علایم

هراس از احتمال داشتن بیماری 

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که از اوایل و اواسط بزرگ سالی شروع شود، مشغولیت ذهنی به ابتلا یا کسب یک بیماری طبی جدی تشخیص داده نشده است.

در این این اختلال علایم جسمی وجود ندارند یا در صورت وجود داشتن فقط شدت خفیفی دارند. اگر یک بیماری طبی وجود داشته یا احتمال خطر بالایی برای ابتلا به یک بیماری طبی باشد (سابقه فامیلی محکم)، مشغولیت ذهنی به وضوح افراطی یا نامتناسب با آن است. در افراد مبتلا به این اختلال، سطوح بالایی از اضطراب در مورد سلامتی وجود دارد و فرد به سهولت درباره وضعیت سلامتی خود، با شنیدن خبر بیمار شدن فردی دیگر یا خواندن اخبار مربوط به سلامتی هراسان می شود. فرد به اقدامات افراطی مانند وارسی های مکرر بدن خود برای یافتن علایم بیماری پرداخته یا از ویزیت توسط پزشک یا رفتن به بیمارستانخودداری می کند.

ناراحتی افراد مبتلا به این اختلال اصولا ناشی از شکایت جسمی نیست بلکه بیشتر  اضطراب درباره تشخیص احتمالی یک بیماریست. در صورتی که علامت یا نشانه جسمی وجود داشته باشد می تواند یکی از موارد ذیل باشد:

– یک احساس فیزیولوژیک طبیعی/ سرگیجه هنگام تغییر وضعیت ناگهان

– یک اختلال کارکردی خوش خیم موقت / وزوز گوش گذرا

– یک احساس ناراحتی جسمی که عموما دلالت بر وجود بیماری نمی کند / آروغ زدن

– …….

این اختلال حداقل شش ماه وجود دارد، اما نوع بیماری عامل ترس ممکن است تغییر کند. مشغولیت ذهنی بیمار را نمی توان به یک اختلال روانی دیگر نسبت داد.

علایم

ضعف یا فلج – لرزش اختلال راه رفتن بدون منشا بیماری فیزیولوژیک

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که در هر سنی ممکن است رخ دهد، وجود یک یا چند علامت مربوط به تغییر در حرکت ارادی یا کارکرد حسی است.

– علایم مشاهده شده در این اختلال شامل موارد ذیل است:

– ضعف یا فلج

– حرکات غیر طبیعی / لرزش

– اختلالات راه رفتن و وضعیت گیری غیر طبیعی اندام

– دوره های از عدم واکنش شبیه سنکوب یا اغما

– حملاتی از لرزش منتشر غیر طبیعی همراه با اختلال یا فقدان آشکار هوشیاری  که تداعی کننده حملات تشنجی هستند

– کاهش یا از دست دادن صدای کلام

– تغییر در آوا سازی / نارسا گویی

– دوبینی

یافته های بالینی نشانگر شواهدی از ناسازگاری بین علایم و بیماری نورولوژیک یا طبی شناخته شده است. علامت یا نقص موجود سبب ناراحتی بالینی قابل ملاحظه یا افت کارکرد اجتماعی، شغلی و یا دیگر حوزه های کارکردی می شود و ارزیابی طبی را ایجاب می کند.

علایم

جعل علایم بیماری – ایجاد آسیب به خود یا دیگران برای نشان دادن بیمار بودن

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که معمولا از اوایل بزرگسالی شروع می شود، جعل علایم نشانه های طبی، روانی شناختی یا ایجاد آسیب در خود یا دیگران همراه با فریب مشخص است.

مبتلایان به این اختلال به دنبال ایجاد جرح یا بیماری می توانند خواستار درمان برای خود یا دیگری شوند. شیوه های تقلب می تواند شامل این موارد باشد:

– اغراق

– جعل

– القا

 

در حالی که یک بیماری با زمینه طبی هم ممکن است وجود داشته باشد، رفتار فریب آمیز یا ایجاد جرح همراه با فریب، سبب می شود که سایرین چنین افرادی (یا دیگری) را بسیار بیمارتر یا آسیب دیده تر در نظر بگیرند و این منجر به مداخلات بالینی بیشتر می گردد. مبتلایان به این اختلال، ممکن است احساس افسردگی و میل به خودکشی را به دنبال مرگ همسر خود گزارش کنند، در حالی که این مرگ واقعیت نداشته و اصولا همسری ندارند همچنین این افراد ممکن است در تست های آزمایشگاهی دست کاری کنند. این رفتار فریب کارانه در قبال خود یا دیگران حتی در غیاب پاداش آشکار خارجی نیز مشهود است.

این اختلال با بیماری های روانی دیگر قابل توجیه نیست.

اختلالات تغذیه و خوردن

اختلال های تغذیه و خوردن، اختلال های پایدار در خوردن یا رفتارهای مربوط به خوردن می باشد که منجر به تغییر مصرف یا جذب غذا و آسیب قابل توجه سلامت جسمی و عملکرد روانی _ اجتماعی می گردد.

علایم

خوردن مواد غیر خوراکی مانند خاک، صابون، رنگ

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که شروع آن حداقل در 2 سالگی می باشد، خوردن یک یا چند ماده غیر خوراکی، بدون ارزش غذایی به شکلی مداوم و حداقل یک ماه است.

خوردن این مواد که می تواند شامل کاغذ، صابون، لباس، مو، نخ، پشم، خاک، گچ، رنگ، چسب، ریگ، زغال، خاکستر، خاک رس، یخ و …باشند با سطح رشد فرد نامتناسب بوده و بخشی از رسوم طبیعی پذیرفته شده فرهنگی یا اجتماعی نیست. به طور معمول بیزاری از غذا وجود ندارد.

این اختلال در کودکی، نوجوانی یا بزرگسالی می تواند رخ دهد. رفتارهای ناشی از این اختلال نباید ناشی از یک اختلال روانی دیگر مانند اوتیسم یا اسکیزوفرنیا باشد، هر چند کمبودهایی از ویتامین ها یا مواد معدنی (روی، آهن) مشاهده می شود ولی اغلب اشکال بیولوژیکی خاصی یافت نمی شود.

علایم

بالا آوردن مکرر غذا و بازگرداندن و سپس جویدن یا خارج کردن آن – کاهش وزن

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که شروع آن می تواند از 3 الی 12 ماهگی باشد، بالا آوردن مکرر غذا، پس از خوردن در طی دوره حداقل یک ماه است.

غذای بلعیده شده قبلی ممکن است تا حدی هضم شده و بدون تهوع واضح، عق زدن غیر ارادی یا انزجار، به دهان باز گردانده شود. غذا ممکن است مجددا جویده شود و سپس از دهان بیرون ریخته یا دوباره بلعیده شود. این رفتار باید مکرر و حداقل چندین بار در هفته و معمولا روزانه باشد. در نوزادان مبتلا کاهش وزن و یا اشکال در کسب وزن مشاهده می شود. سوء تغذیه علی رغم گرسنگی و صرف مقدار نسبتا زیاد غذا به وجود می آید.

این اختلال می تواند در شیرخوارگی، کودکی، نوجوانی یا بزرگسالی باشد و نباید ناشی از یک بیماری طبی (ریفلاکس معده) یا روانی (اختلال رشد عصبی) باشد.

علایم

محدود شدن مصرف غذا – سوء تغذیه – کاهش وزن

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که عموما در شیرخوارگی یا اوایل کودکی آغاز می شود، خودداری یا محدود شدن مصرف غذا می باشد.

این اختلال به صورت کوتاهی قابل توجه بالینی در دریافت نیازهای غذایی یا کسب انرژی ناکافی از طریق دریافت غذای خوراکی تظاهر می کند. یک یا چند علامت کلیدی مشاهده می شود که عبارتند از:

– کاهش وزن قابل توجه

– سوء تغذیه عمده

– وابستگی به تغذیه روده ای یا مکمل های غذایی خوراکی / کودکان نارس

– تداخل واضح با عملکرد روانی – اجتماعی

در کودکان و نوجوانان به جای کاهش وزن، عدم رشد کامل، حفظ وزن یا افزایش قد متناسب با رشد مشاهده می شود.

 

اجتناب از خوردن ممکن است به دلایل ذیل باشد:

– ویژگی های حسی کیفیت غذا / حساسیت زیاد به ظاهر، رنگ، بو، ترکیب، دما

– به دنبال یک تجربه آزار دهنده/ گرفتگیگلو گرفتگی

– بررسی های آسیب زای پزشکی / گذاشتن لوله معده

– استفراغ های مکرر

این اختلال ناشی از در دسترس نبودن غذا یا آداب فرهنگی (روزه داری)، یا رفتارهای طبیعی مربوط به مرحله رشد (ریز ریز غذا خوردن و ناخنک زدن در کودکان نوپا، کاهش مصرف غذا در افراد مسن) نبوده، و نباید ناشی از یک بیماری روانی دیگر و هم زمان با بیماری طبی باشد.

علایم

محدودیت دریافت انرژی – سوء تغذیه – انکار لاغری – ترس از چاقی

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که عموما در نوجوانی یا جوانی آغاز می شود، محدودیت دریافت انرژی فرد، که منجر به کاهش وزن قابل توجه می گردد، است.

محدود کردن کردن پایدار دریافت انرژی به علت اختلال در ادراک وزن یا شکل بدن می باشد. فرد مبتلا به این اختلال، ترس شدید از افزایش وزن یا چاق شدن داشته و متعاقب آن رفتارهای مداوم مانع افزایش وزن دارد. کاهش وزن شدید در مبتلایان مشاهده می شود (بی ام آی کمتر از هفده)، در کودکان و نوجوانان به جای کاهش وزن ممکن است اشکال در کسب وزن مورد انتظار یا حفظ خط سیر رشد طبیعی باشد.

ترس شدید از افزایش وزن یا چاق شدن معمولا با کاهش وزن تسکین پیدا نمی کند، در واقع ممکن است حتی وقتی وزن کم می شود، نگرانی در مورد افزایش وزن افزایش هم پیدا کند هر چند ممکن است این ترس را تایید یا اذعان نکنند یا در صورت قبول لاغری عوارض طبی وخیم سوء تغذیه خود را قبول ندارند. بعضی از مبتلایان خود را کاملا چاق احساس می کنند و علیرغم تصدیق دیگران مبنی بر لاغر بودن، هم چنان نگران چاق بودن بخش هایی از بدن، به ویژه شکم، باسن و ران هایشان هستند و از انواع تکنیک ها برای بررسی اندازه وزن یا بدن خود (وزن کشی مکرر، بررسی مکرر خود در آینه) استفاده می کنند.

حالت نیمه گرسنگی و رفتارهای پاکسازی معده که معمولا همراه با آن است ، می تواند شکل اختلالات ذیل مشاهده شود:

– آمنوره / قطع قاعدگی در زنان

– از دست دادن غلظت مواد معدنی استخوان که اغلب برگشت پذیر هم نمی باشد

– افسردگی خلق

– انزوای اجتماعی

– تحریک پذیری

– بی خوابی

– کاهش میل به روابط جنسی

– وسواس های فکری و عملی مربوط به غذا

– احساس بیهودگی

– میل قوی به کنترل محیط خود

– تفکر انعطاف ناپذیر

– محدودیت واضح تظاهرات هیجانی

علایم

دوره های پرخوری بدون کنترل – افزایش وزن – رفتارهای نامتناسب جبران پرخوری

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که عموما در نوجوانی یا جوانی آغاز می شود، دوره های مکرر پرخوری همراه با احساس ناتوانی در کنترل خوردن در طی این دوره است.

در طی دوره های پرخوری که به طور متوسط حداقل یک بار در هفته و برای مدت سه ماه باید رخ دهد، فرد رفتارهای نامتناسب جبرانی برای جلوگیری از افزایش وزن خود داشته و ارزیابی فرد مبتلا به این اختلال از خود، به صورت نامتناسبی تحت تاثیر شکل بدن و وزن قراردارد.

یک دوره پرخوری، صرف میزانی از غذا همراه با احساس ناتوانی در کنترل خوردن، طی یک دوره زمانی مشخص (کمتر از دو ساعت) است، که به وضوح بیشتر از مقداری است که اکثر مردم می توانند طی همین مدت و تحت شرایط مشابه بخورند. پرخوری ها معمولا در خفا یا تا حد امکان بدون جلب توجه رخ می دهد و اغلب اوقات تا جایی که فرد احساس ناراحتی و درد کند ادامه می یابد.

احساس ناتوانی در کنترل خوردن به دو صورت خود را نشان می دهد:

_ ناتوانی در خودداری از خوردن

– ناتوانی در توقف خوردن

شایعترین علت پرخوری عصبی ، عاطفه منفی است. افراد مبتلا به این اختلال از اقدامات جبرانی مکرر به منظور جلوگیری از افزایش وزن استفاده می کنند که شامل موارد ذیل است:

 

– استفراغ عمدی

– مصرف نابجای مسهل ها و مدرها

– تنقیه یا سایر داروها

– روزه داری

– ورزش های مفرط

معمولا رژیم غذایی پیش درآمد اختلال پر اشتهایی عصبی است.

علایم

دوره های پرخوری بدون کنترل – افزایش وزن – خوردن سریع – خوردن در حالت سیری

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که عموما در نوجوانی آغاز می شود، دوره های مکرر پرخوری همراه با احساس ناتوانی در کنترل خوردن است.

دوره های پرخوری که حداقل یک بار در هفته و برای سه ماه روی می دهد، حداقل باید با سه خصوصیت از موارد ذیل همراه باشد:

– خوردن سریعتر از حالت طبیعی

– خوردن تا زمانی که سیری توام با احساس ناراحتی ظاهر شود

– خوردن مقادیر زیادی غذا هنگامی که فرد از لحاظ جسمی گرسنه نیست

– خوردن در تنهایی به دلیل احساس شرم از مقدار غذایی که خورده می شود

– احساس تنفر از خود، افسردگی یا احساس شدید گناه پس از پرخوری

پرخوری با استفاده از اعمال نامتناسب جبرانی همراه نبوده وصرفا در طی دوره پر اشتهایی یا بی اشتهایی عصبی روی نمی دهد. تعدادی از پیش درآمدهای این اختلال عبارتند از:

– عاطفه منفی

– استرس بین فردی

– منع شدن از خوردن

– احساسات منفی مربوط به وزن و شکل بدن

– بی حوصلگی

این اختلال در افراد با وزن طبیعی بیشتر از افراد چاق بروز می کند و فرد به دنبال بروز پرخوری اقدام به رژیم گرفتن می کند.

اختلالات دفعی

اختلال های دفعی، در برگیرنده دفع نامناسب ارادی یا غیر ارادی، ادرار یا مدفوع هستند، که ممکن است جداگانه یا با هم بروز کنند و غالبا در کودکی یا نوجوانی تشخیص داده می شوند.

علایم

تخلیه غیر ارادی یا عمدی ادرار در شب یا روز

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که از سن 5 سالگی شروع می شود، تخلیه مکرر ارادی یا غیر ارادی ادرار در طول روز یا در طول شب در بستر یا لباس ها است.

بیشتر اوقات تخلیه ادرار غیرارادی است، اما گاهی ممکن است عمدی هم باشد. تخلیه ادرار حداقل دو بار در هفته و به مدت سه ماه متوالی بوده، و فرد مبتلا به این اختلال باید در سنی باشد که کنترل ادرار در آن سن مورد انتظار است، که در مورد کودکان عادی سن تقویمی پنج سال  و کودکان با تاخیر رشدی، سن عقلی پنج سال می باشد.

در بی اختیاری شبانه، گاه تخلیه در طول خواب حرکات سریع چشم (REM) روی می دهد و کودک ممکن است یک رویای مرتبط با ادرار کردن را به خاطر بیاورد. در بی اختیاری ادرار روزانه، کودک ادرار کردن را به تاخیر می اندازد تا این که بی اختیاری روی می دهد، علت این تاخیر می تواند ناشی از اضطراب اجتماعی، دل مشغولی با فعالیت مدرسه یا بازی باشد. بی اختیاری بیشتر در اوایل بعد از ظهر در روزهای مدرسه رخ می دهد و معمولا پس از درمان مناسب یک عفونت مرتبط، ادامه می یابد.

این اختلال همراه با ناراحتی چشمگیر بالینی، یا افت عملکرد اجتماعی، تحصیلی، شغلی بوده،  یا باعث افت عملکرد حوزه های کارکردی مهم می شود و نباید به تاثیرهای فیزیولوژیک یک ماده (مدرها، داروهای ضد سایکوز)، یا بیماری طبی (دیابت، تشنج) قابل استناد باشد.

علایم

دفع عمدی یا غیر اردادی مدفوع در مکان های نامناسب

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که از سن 4 سالگی تشخیص داده می شود، دفع مکرر ارادی یا غیرارادی مدفوع در مکان های (لباس، کف زمین) نامناسب است.

بیشتر اوقات این رویداد غیرارادی است، اما گاهی ممکن است عمدی هم باشد. دفع مدفوع باید حداقل یک بار در ماه و به مدت سه ماه متوالی روی دهد، سن تقویمی کودکان عادی باید حداقل چهار سال و کودکان با تاخیر رشدی، سن عقلی حداقل  چهار سال باشد.

دفع مدفوع غیر ارادی ، غالبا با یبوست، فشردگی مدفوع و احتباس همراه با سرریز بعدی مرتبط است. یبوست ممکن است از دلایل روان شناختی (اضطراب مربوط به دفع در یک مکان خاص، الگوی عمومی اضطراب، رفتار مقابله ای) که باعث اجتباب از دفع می شود، باشد. قوام مدفوع طبیعی، نزدیک به طبیعی یا مایع است.

کودکان مبتلا به این اختلال معمولا احساس شرم کرده و ممکن است خواهان اجتناب از موقعیت هایی باشند که به خجالت زدگی او می انجامد (اردو، مدرسه). میزان تخریب حاصله از این اختلال، تابع موارد ذیل است:

– تاثیر بر عزت نفس کودک

– میزان طرد اجتماعی از سوی همسالان

– خشم، تنبیه و طرد از سوی مراقبان

دست کاری مدفوع ممکن است عمدی یا تصادفی و حاصل تلاش کودک برای پاک کردن یا پنهان کردن مدفوعی باشد که به طور غیر ارادی دفع کرده است. در صورتی که این اختلال به طور آشکاری عمدی باشد، ویژگی های اختلال نافرمانی مقابله جویانه یا اختلال سلوک هم ممکن است وجود داشته باشد.

این اختلال نباید منحصرا مربوط به تاثیرات فیزیولوژیک یک ماده (ملین ها) یا یک بیماری طبی دیگر به استثنای یبوست باشد.

اختلالات خواب - بیداری

اختلال های خواب – بیداری، نارضایتی از کیفیت، میزان و زمان بندی خواب بوده که نتیجه آن تخریب و ناراحتی حاصله در طول روز می باشد.

علایم

کیفیت و کمیت بد خواب – اشکال در آغاز خواب – اشکال در حفظ خواب – ناتوانی در برگشت به خواب

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که ممکن است در هر زمانی از زندگی رخ دهد، نارضایتی از کمیت یا کیفیت خواب به همراه اشکال در آغاز یا حفظ خواب است.

تظاهرات مختلف بی خوابی می تواند در زمان های متفاوت دوره خواب رخ می دهد که شامل موارد ذیل است:

– بی خوابی آغازین /  مشکل شروع خواب در بستر

– بی خواب میانی /  حفظ خواب، بیداری های مکرر یا طولانی در سراسر شب

– بی خوابی انتهایی /  سحر خیزی و ناتوانی در بازگشت به خواب

مشکل خواب علی رغم فرصت مناسب برای خواب رخ داده و به طور معمول ترکیبی از این علایم نامبرده شده، مشاهده می شوند. آشفتگی خواب که باید حداقل سه شب در هفته و برای مدت حداقل سه ماه وجود داشته باشد.

این اختلال باعث ناراحتی چشمگیر بالینی، یا افت کارکردهای اجتماعی، شغلی، آموزشی، تحصیلی، رفتاری یا دیگر حوزه های کارکردی مهم می گردد، و ناشی از تاثیرات فیزیولوژیک یک ماده، سایر اختلال های روانی یا یک بیماری طبی نمی باشد.

علایم

خواب آلودگی مفرط – سردرگمی و بی تعادلی در دوره بیداری – کاهش چابکی

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که بین سنین 15 و 25 سالگی آغاز می شود، خواب آلودگی مفرط علیرغم یک دوره خواب اصلی می باشد.

همراه پرخوابی باید حداقل یکی از موارد ذیل وجود داشته باشد:

– دوره مکرر خواب یا چرت زدن در یک روز

– یک دوره طولانی بیش از نه ساعت خواب اصلی در هر روز که نیرو بخش نیست و فرد را سرحال نمی آورد

– اشکال در بیداری کامل پس از بیدار شدن ناگهانی

افراد مبتلا به این اختلال به سرعت به خواب می روند و کیفیت خواب خوبی دارند و ممکن است که مشکلات بیدار شدن در صبح را داشته باشند و گاهی اوقات سردرگم، ستیزه جو یا بی تعادل به نظر می رسند.

از تخریب طولانی مدت هوشیاری در گذار خواب – بیداری به عنوان رخوت یا مستی خواب نام برده می شود. در طول این دوره فرد بیدار به نظر می رسد اما کاهش چابکی حرکتی وجود داشته و رفتار ممکن است بسیار نامناسب باشد. نقص های حافظه، عدم وقوف به زمان و مکان، احساس رخوت و سستی ممکن است روی دهد که از چند دقیقه تا ساعت ها طول می کشد.

پرخوابی حداقل سه بار در هفته و برای مدت سه ماه روی داده و با ناراحتی چشمگیر، یا افت کارکردهای شناختی، اجتماعی، شغلی یا دیگر حوزه های کارکردی مهم همراه است و ناشی از تاثیرات فیزیولوژیک یک ماده، سایر اختلال های روانی یا یک بیماری طبی نمی باشد.

علایم

نیاز گریز ناپذیر به خواب – چرت عود کننده – دوره های کاتاپلکسی – توهم پیش یا بعد از خواب

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که دو نقطه اوج شروع در سنین  25 – 15 سالگی و 35 – 30 سالگی دارد، نیاز گریز ناپذیر به خواب، چرت های عود کننده یا فرو رفتن به خواب در طول یک روز است.

افراد مبتلا به این اختلال معمولا دچار دوره های گذرای چند ثانیه تا چند دقیقه، کاتاپلکسی شده که در طی این دوره بیدار و آگاه هستند.

کاتاپلکسی، فقدان ناگهانی و دو طرفه قوام عضلانی همراه با حفظ هوشیاری که معمولا با خندیدن و شوخی آغاز می شود. کاتاپلکسی در کودکان بدون هر گونه عامل آغازگر آشکار هیجانی و به صورت دوره های خود به خودی شکلک یا باز شدن آرواره همراه با بیرون زدن زبان یا افت قوام عضلانی نمودار می شود.

موارد ذیل در گروهی از افراد مبتلا به این اختلال  مشاهده می شود:

– توهم های زنده پیش از خواب / قبل یا در حال به خواب رفتن

– توهم های پس از خواب/ بلافاصله بعد از بیدار شدن

– رفتارهای خودکار که طی آن افراد در یک حالت شبه خودکار و گیج بدون حافظه یا هوشیاری به کارشان ادامه می دهند

– تجربه فلح خواب که در طی این حالات بیدارند ولی قادر به حرکت کردن یا صحبت کردن نیستند

– به هم خوردن خواب شبانه یا بیدار شدن های مکرر کوتاه یا بلند مدت

– چاقی

– نقص هیپو کرتین در مایع مغزی نخاعی

اختلال حمله خواب باید حداقل سه بار در هفته و در طول سه ماه رخ دهد.

علایم

بیداری ناکامل – خواب گردی – وحشت های خواب

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که به طور متداول در کودکی رخ می دهد، دوره مکرر بیداری ناکامل از خواب، همراه با خواب گردی یا وحشت های خواب است.

این اختلال که معمولا در طول یک سوم اول دوره اصلی خواب رخ می دهد، گذرا بوده و حدود یک الی ده دقیقه طول می کشد اما ممکن است طولانی شده و تا یک ساعت هم برسد. در طول رویدادها معمولا چشم ها باز هستند.

خواب گردی:

دوره های مکرر برخاستن از بستر در طول خواب و راه رفتن که در هنگام بروز آن فرد چهره ای مات و خیره داشته، در برابر تلاش های دیگران برای برقراری ارتباط نسبتا بی پاسخ است و فقط با تلاش فراوان بیدار شده و پس از بیداری این دوره را به صورت محدودی به یاد می آورد

وحشت های خواب/  وحشت های شبانه، ترس شبانه:

دوره های مکرر بیدار شدن ناگهانی توام با وحشت است که معمولا با جیغ وحشت زده ای شروع می شود. ترس شدید، گشادی مردمک چشم، افزایش ضربان قلب، تنفس سریع و تعریق در طول هر دوره از وحشت خواب وجود داشته و تلاش های دیگران به منظور آرام کردن فرد در طول این دوره نسبتا بی پاسخ بوده و بعد از بیدار شدن هیج رویایی را به خاطر نمی آورد یا اندکی به یاد دارد.

این دوره ها از نظر بالینی ناراحتی چشمگیر، یا اختلال در کارکردهای اجتماعی، شغل یا دیگر حوزه های کارکردی مهم ایجاد می کند، ناشی از تاثیرات فیزیولوژیک یک ماده نبوده، اختلال های روانی و طبی همراه دوره های خواب گردی و وحشت های خواب را توجیه نمی کند.

علایم

رویاهای تصویری طولانی و داستان وار – اضطراب –  ترس – آشفتگی خواب

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که معمولا بین سنین 6 – 3 سالگی شروع می شود، زنجیره ای از رویاهای تصویری طولانی، مفصل و داستان وار که واقعی به نظر رسیده و هیجان های ناراحت کننده ای را به وجود می آورند، است.

محتوای کابوس معمولا روی تلاش برای گریختن یا مقابله با یک خطر قریب الوفوع متمرکز بوده اما ممکن است با درون مایه های دیگر هم مرتبط باشد که موجب اضطراب، ترس یا برانگیخته شدن سایر هیجان های منفی شود. کابوس هایی که پس از تجربه آسیب زا روی می دهند ممکن است تکرار کنند کننده آن موقعیت تهدید کننده باشند. در بیداری، کابوس ها به خوبی به خاطر آورده می شوند و می توانند به طور مفصل توصیف شوند.

این اختلال در تمامی مراحل خواب می تواند رخ دهد اما به احتمال زیاد در نیمه دوم دوره خواب اصلی روی می دهند، یعنی زمانی که رویا بینی طولانی تر و فشرده تر می شود. مواردی از قبیل خواب منقطع، محرومیت از خواب ممکن است کابوس ها را در آغاز شب از جمله در شروع خواب تسهیل کند. پس از بیدار شدن از این رویاهای ناراحت کننده، فرد به سرعت آگاه و هوشیار می شود با این حال هیجان های ناخوشایند ممکن است در بیداری هم دوام داشته و در مشکلات بازگشت به خواب و تداوم ناراحتی طول روز نقش ایفا کنند.

برخی کابوس ها به عنوان رویای بد شناخته شده و ممکن است باعث بیداری نشوند و فقط بعدها به خاطر آورده شود. اگر این اختلال در آغاز خواب رخ دهد اغلب با یک حس بیدار بودن همراه با ناتوانی برای حرکت ارادی (فلج خواب مجزا) همراه است.

آشفتگی خواب ناراحتی چشمگیر بالینی ایجاد کرده یا باعث افت کارکردهای اجتماعی، شغلی یا سایر حوزه های مهم کارکردی می شود و ناشی از تاثیرات فیزیولوژیک یک ماده نبوده، اختلال های روانی و طبی موجود شکایت اصلی رویاهای ناراحت کننده را به خوبی تبین نمی کند.

علایم

برانگیختگی در خواب – آواگری – رفتارهای حرکتی پیچیده مانند دویدن، مشت زدن، فشار دادن در خواب

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که بیشتر در افراد بالای 50 سال رخ می دهد، دوره های مکرر برانگیختگی در طول خواب همراه با آواگری یا رفتارهای حرکتی پیچیده است.

این رفتارها در طول خواب حرکات سریع چشم رخ داده، معمولا نود دقیقه پس از شروع خواب بروز می کنند و وقوع آن ها در خلال چرت های طول روز به ندرت روی می دهد.

آواگری ها غالبا بلند، پرهیجان و توام با بد زبانی می باشند.

 

رفتارهای حرکتی پیچیده غالبا بازتاب پاسخ های حرکتی به محتوای رویاهایی درباره مورد حمله واقع شدن یا تلاش برای گریختن از یک موقعیت تهدید آور می باشند، که ممکن است برای فرد یا هم بستر او بسیار دردسر ساز باشد و تخریب جدی به بار آورد، تعدادی از این رفتارها عبارتند از:

– افتادن یا پریدن از تخت

– به سرعت از تخت خارج شدن

– دویدن

– مشت زدن

– فشار دادن

– ضربه یا لگد زدن

با بیدار کردن، فرد بلافاصله بیدار، هوشیار و آگاه می شود و غالبا قادر به یادآوری رویایی است که ارتباط تنگاتنک با رفتار مشاهده شده دارد. در طول این رویدادها چشم ها معمولا بسته می ماند.

رفتارهای ناشی از این اختلال باعث ناراحتی چشمگیر بالینی یا افت کارکرد اجتماعی، شغلی یا دیگر حوزه های مهم کارکردی شده و ممکن است باعث صدمه به خود یا هم بستر فرد گردد. این آشفتگی را نمی توان به تاثیرات فیزیولوژیک یک ماده، بیماری طبی یا روانی دیگر نسبت داد.

علایم

میل برای حرکت دادن پا – مور مور شدن، گزگز وخارش پا – انقطاع خواب  – خواب آلودگی

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که معمولا در دهه دوم یا سوم عمر رخ میدهد، میل قوی برای حرکت دادن پاها، غالبا همراه با حس های ناخوشایند است.

افراد مبتلا به این اختلال حس ناخوشایندی مانند موارد ذیل را در پاها یا بازوها حس می کنند:

– مورمور شدن

– خزیدن

– گزگز

– سوزش یا خارش

علایم فرد در حالت استراحت بدتر می شوند و حرکات مکرر پاها در تلاش برای تسکین حس های ناراحت کننده نامبرده است. مستقل از هر گونه تفاوت فعالیت، علایم در غروب یا شب تشدید می شوند و در برخی از افراد فقط در غروب یا شب رخ می دهد. این اختلال می تواند شروع خواب را به تاخیر انداخته، فرد را از خواب بیدار کند، که در نتیجه باعث انقطاع چشمگیر خواب و خواب آلودگی طول روز می شود.

این علایم حداقل باید سه بار در هفته و برای سه ماه دوام داشته باشد و تسکین ناشی از حرکت دادن پاها ممکن است در موارد شدید مشاهده نشود.

در این اختلال ناراحتی چشمگیر یا افت قابل توجه در کارکردهای اجتماعی، شغلی، آموزشی، تحصیلی، رفتاری یا دیگر حوزه های مهم کارکردی همراه می باشد. این اختلال یک سندرم حسی حرکتی عصبی است و مربوط به سایر اختلالات روانی، بیماری طبی یا بیماری رفتاری (حرکت دادن عادتی پا)، نبوده و ناشی از تاثیرات فیزیولوژیک یک ماده نمی باشد.

اختلالات عملکرد جنسی

اختلال های عملکرد جنسی، ناراحتی چشمگیر بالینی در توانایی پاسخ دهی جنسی فرد یا تجربه لذت جنسی می باشد.

علایم

تاخیر چشمگیر در انزال – کمبود یا نبود چشمگیر انزال

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که با اولین تجربه جنسی شروع می شود، تاخیر چشمگیر یا ناتوانی در رسیدن به انزال است.

مشکل یا ناتوانی در انزال، علی رغم وجود تحریک جنسی مناسب و میل به انزال، تقریبا در هفتاد و پنج تا صد درصد فعالیت جنسی با شریک زندگی رخ می دهد. این اختلال معمولا با فعالیت جنسی مرتبط با شریک زندگی سر و کار دارد، حداقل به مدت شش ماه دوام داشته و ناراحتی بالینی چشمگیری در فرد ایجاد می کند. تاخیر در انزال، محدوده های دقیقی ندارد همان طور که در مورد زمان منطقی برای رسیدن به ارگاسم یا آن چه که برای بیشتر مردان یا شریک های زندگی آن ها به طور غیر قابل قبولی طولانی است، توافق وجود ندارد.

عوامل ذیل ممکن است در تشخیص یا درمان این اختلال نقش داشته باشند:

 

– عوامل مربوط به شریک زندگی / مشکلات جنسی، وضعیت سلامتی

– عوامل ارتباطی/ ضعف ارتباطی، ناهماهنگی در میل به فعالیت جنسی

– عوامل مربوط به آسیب پذیری فرد / تن انگاره ضعیف، تاریخچه آزار دیدگی هیجانی یا جنسی

– هم ابتلایی اختلال های روان شناختی / افسردگی، اضطراب

– عوامل استرس / از دست دادن شغل، داغ دیدگی

– عوامل فرهنگی و مذهبی / بازداری های مرتبط با ممنوعیت ها در برابر فعالیت جنسی، نگرش ها به مسایل جنسی

– عوامل طبی مربوط به پیش آگهی،  سیر بیماری یا درمان

این اختلال مربوط به تاثیرات یک ماده فیزیولوژیک، بیماری طبی، اختلال روانی غیر جنسی یا پیامد آشفتگی شدید روابط نیست.

علایم

مشکل چشمگیر در رسیدن به نغوظ و حفظ آن – کاهش چشمگیر در سفتی نغوظ

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که با اولین تجربه جنسی شروع می شود، ناتوانی مکرر در دستیابی به نغوظ یا حفظ آن در طول فعالیت جنسی است.

در این اختلال ناراحتی بالینی ناشی از یک مورد از علایم ذیل است:

– مشکل چشمگیر در رسیدن به نغوظ در طول فعالیت جنسی

– مشکل چشمگیر در حفظ نغوظ تا تکمیل فعالیت جنسی

– کاهش چشمگیر در سفتی نغوظ

این اختلال باید حداقل به مدت شش ماه، در تمام یا تقریبا تمام موقعیت های فعالیت جنسی تجربه شود و ناراحتی بالینی چشمگیر در فرد به وجود آورد. بسیاری از مردان دچار این اختلال ممکن است عزت نفس پایین، اعتماد به نفس پایین و حس مردانگی کاهش یافته داشته باشند و ممکن است عاطفه افسرده را تجربه کنند و ترس یا اجتناب از تماس جنسی در آینده هم ممکن است وجود داشته باشد.

عوامل ذیل ممکن است در تشخیص یا درمان این اختلال نقش داشته باشند:

– عوامل مربوط به شریک زندگی / مشکلات جنسی، وضعیت سلامتی

– عوامل ارتباطی / ضعف ارتباطی، ناهماهنگی در میل به فعالیت جنسی

– عوامل مربوط به آسیب پذیری فرد / تن انگاره ضعیف، تاریخچه آزار دیدگی هیجانی یا جنسی

– هم ابتلایی اختلال های روان شناختی / افسردگی، اضطراب

– عوامل استرس / از دست دادن شغل، داغ دیدگی

– عوامل فرهنگی و مذهبی / بازداری های مرتبط با ممنوعیت ها در برابر فعالیت جنسی، نگرش ها به مسایل جنسی

– عوامل طبی مربوط به پیش آگهی، سیر بیماری یا درمان

این اختلال مربوط به تاثیرات یک ماده فیزیولوژیک، بیماری طبی، اختلال روانی غیر جنسی یا پیامد آشفتگی شدید روابط نیست.

علایم

مشکل در تجربه ارگاسم – کاهش چشمگیر شدت احساس های ارگاسمی

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که می تواند در هر زمانی از دوره بلوغ تا بزرگسالی رخ دهد، مشکل در تجربه ارگاسم یا کاهش چشمگیر شدت احساس های ارگاسمی است.

زنان از نظر نوع یا شدت تحریک ایجاد کننده ارگاسم تفاوت های گسترده ای را نشان می دهند. همچنین، توصیف های ذهنی ارگاسم به شدت متغییر است و این نکته را مطرح می کند که ارگاسم هم در میان زنان مختلف و هم در موقعیت های مختلف توسط یک زن به شیوه های بسیار متفاوتی تجربه می شود. علایم این اختلال باید در تمام یا تقریبا تمام موقعیت های فعالیت جنسی و حداقل برای مدت شش ماه تجربه شده و باعث ناراحتی چشمگیر در فرد شود. بسیاری از زنان برای رسیدن به ارگاسم نیازمند تحریک کلیتوریس هستند و درصد نسبتا کوچکی از زنان در خلال آمیزش طبیعی همواره ارگاسم را تجربه می کنند.

عوامل ذیل ممکن است در تشخیص یا درمان این اختلال نقش داشته باشند:

– عوامل مربوط به شریک زندگی / مشکلات جنسی، وضعیت سلامتی

– عوامل ارتباطی / ضعف ارتباطی، ناهماهنگی در میل به فعالیت جنسی

– عوامل مربوط به آسیب پذیری فرد / تن انگاره ضعیف، تاریخچه آزار دیدگی هیجانی یا جنسی

– هم ابتلایی اختلال های روان شناختی / افسردگی، اضطراب

– عوامل استرس / از دست دادن شغل، داغ دیدگی

– عوامل فرهنگی و مذهبی / بازداری های مرتبط با ممنوعیت ها در برابر فعالیت جنسی، نگرش ها به مسایل جنسی

– عوامل طبی مربوط به پیش آگهی، سیر بیماری یا درمان

این اختلال مربوط به تاثیرات یک ماده فیزیولوژیک، بیماری طبی، اختلال روانی غیر جنسی یا پیامد شدید ارتباطی (خشونت شریک جنسی)  نیست.

علایم

نبود میل جنسی – کاهش میل جنسی – کمبود تمایل به رابطه جنسی – کمبود افکار جنسی – کمبود حس های تناسلی یا غیر تناسلی

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که می تواند در سراسر عمر جنسی زن به وجود آید، نبود یا کاهش قابل توجه میل یا برانگیختگی جنسی است.

در این اختلال که حداقل شش ماه ادامه داشته باعث ناراحتی بالینی چشمگیری در فرد می شود، حداقل سه مورد از موارد ذیل مشاهده می شود:

– فقدان یا کمبود تمایل به فعالیت جنسی

– فقدان یا کمبود افکار یا خیال پردازی های جنسی شهوت انگیز

– فقدان یا کاهش آغازگری فعالیت جنسی یا معمولا پذیرا نبودن تلاش شریک زندگی برای شروع رابطه

– فقدان یا کمبود شور و لذت در طول فعالیت جنسی در تمام یا تقریبا تمام برخوردهای جنسی

– فقدان یا کمبود میل برانگیختگی جنسی در پاسخ به هر نوع علایم جنسی یا شهوت انگیز درونی یا بیرونی

– فقدان یا کمبود حس های تناسلی یا غیر تناسلی در طول فعالیت جنسی در تمام یا تقریبا تمام روابط جنسی

تغییرات کوتاه مدت در میل یا برانگیختگی جنسی شایع است و ممکن است پاسخ های انطباقی به رویدادهای زندگی یک زن باشد و ناشی از این اختلال نیست.

عوامل ذیل ممکن است در تشخیص یا درمان این اختلال نقش داشته باشند.

– عوامل مربوط به شریک زندگی / مشکلات جنسی، وضعیت سلامتی

– عوامل ارتباطی / ضعف ارتباطی، ناهماهنگی در میل به فعالیت جنسی

– عوامل مربوط به آسیب پذیری فرد / تن انگاره ضعیف، تاریخچه آزار دیدگی هیجانی یا جنسی

– هم ابتلایی اختلال های روان شناختی / افسردگی، اضطراب

– عوامل استرس / از دست دادن شغل، داغ دیدگی

– عوامل فرهنگی و مذهبی / بازداری های مرتبط با ممنوعیت ها در برابر فعالیت جنسی، نگرش ها به مسایل جنسی

– عوامل طبی مربوط به پیش آگهی، سیر بیماری یا درمان

این اختلال مربوط به تاثیرات یک ماده فیزیولوژیک، بیماری طبی، اختلال روانی غیر جنسی یا پیامد شدید ارتباطی (خشونت شریک جنسی)  نیست.

علایم

مشکل آمیزش – درد تناسلی لگنی – ترس از درد یا دخول تناسلی – قوام عضلانی کف لگن

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که ممکن است از اولین تجربه دخول تناسلی آشکار شود، مشکلات پایدار یا مکرر ناتوانی، درد و ترس در دخول تناسلی است.

افراد مبتلا به این اختلال حداقل یک مورد از موارد ذیل، که باعث ناراحتی چشمگیر بالینی برای حداقل برای شش ماه می شود را تجربه می کنند:

– مشکل دخول تناسلی در طول آمیزش

– درد قابل توجه تناسلی یا لگنی در طول آمیزش تناسلی یا تلاش برای دخول

– ترس یا اضطراب قابل توجه درباره درد تناسلی یا لگنی در شرایط انتظار دخول تناسلی یا به عنوان پیامد آن

– تنیدگی یا سفتی عضلات کف لگن در تلاش برای دخول تناسلی

داشتن مشکل قابل توجه در آمیزش یا دخول تناسلی می تواند از ناتوانی کامل تجربه دخول تناسلی در هر موقعیتی (آمیزش جنسی، معاینه تناسلی، قرار دادن تامپون) تا توانایی تجربه آسان دخول در یک موقعیت وتجربه سخت در موقعیت دیگری را شامل شود.

عوامل ذیل ممکن است در تشخیص یا درمان این اختلال نقش داشته باشند.

– عوامل مربوط به شریک زندگی / مشکلات جنسی، وضعیت سلامتی

– عوامل ارتباطی / ضعف ارتباطی، ناهماهنگی در میل به فعالیت جنسی

– عوامل مربوط به آسیب پذیری فرد / تن انگاره ضعیف، تاریخچه آزار دیدگی هیجانی یا جنسی

– هم ابتلایی اختلال های روان شناختی / افسردگی، اضطراب

– عوامل استرس / از دست دادن شغل، داغ دیدگی

– عوامل فرهنگی و مذهبی / بازداری های مرتبط با ممنوعیت ها در برابر فعالیت جنسی، نگرش ها به مسایل جنسی

– عوامل طبی مربوط به پیش آگهی، سیر بیماری یا درمان

این اختلال مربوط به تاثیرات یک ماده فیزیولوژیک، بیماری طبی، اختلال روانی غیر جنسی یا پیامد شدید ارتباطی (خشونت شریک جنسی)  نیست.

علایم

کاهش میل یا افکار جنسی – آغاز گر نبودن در رابطه جنسی

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که می تواند در سراسر عمر جنسی مرد به وجود آید، نبود یا کاهش قابل توجه میل و افکار یا خیال پردازی های جنسی است.

در این اختلال کمبود یا فقدان میل به رابطه جنسی و کمبود یا فقدان افکار یا خیال پردازی های جنسی ضروری بوده و ناهماهنگی میل جنسی که در آن مرد در مقایسه با شریک زندگی خود میل پایین تری دارد برای تشخیص این اختلال کفایت نمی کند. کاهش یا فقدان میل باید پایدار یا عود کننده بوده، تقریبا برای مدت شش ماه دوام داشته و باعث ناراحتی بالینی قابل توجهی در فرد باشد.

مشکلات پایدار دستیابی به نغوظ ممکن است باعث شود یک مرد علاقه خود به فعالیت های جنسی را از دست بدهد. این افراد اغلب دیگر آغازگر فعالیت جنسی نبوده و نیز بسیار کم پذیرای تلاش شریک زندگی برای آغاز گری رابطه جنسی هستند. فعالیت های جنسی مانند خود ارضایی یا رابطه جنسی با شریک زندگی ممکن است گاهی اوقات با وجود میل جنسی پایین صورت گیرد.

عوامل ذیل ممکن است در تشخیص یا درمان این اختلال نقش داشته باشند.

– عوامل مربوط به شریک زندگی / مشکلات جنسی، وضعیت سلامتی

– عوامل ارتباطی / ضعف ارتباطی، ناهماهنگی در میل به فعالیت جنسی

– عوامل مربوط به آسیب پذیری فرد / تن انگاره ضعیف، تاریخچه آزار دیدگی هیجانی یا جنسی

– هم ابتلایی اختلال های روان شناختی / افسردگی، اضطراب

– عوامل استرس / از دست دادن شغل، داغ دیدگی

– عوامل فرهنگی و مذهبی / بازداری های مرتبط با ممنوعیت ها در برابر فعالیت جنسی، نگرش ها به مسایل جنسی

– عوامل طبی مربوط به پیش آگهی، سیر بیماری یا درمان

این اختلال مربوط به تاثیرات یک ماده فیزیولوژیک، بیماری طبی، اختلال روانی غیر جنسی یا پیامد آشفتگی شدید روابط نیست.

علایم

انزال زود رس پیش یا کمی پس از دخول تناسلی – انزال قبل از زمان دلخواه فرد

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که می تواند از اولین تجربه جنسی فرد آشکار شود، رخ دادن انزال پیش یا کمی پس از دخول تناسلی و پیش از زمان دلخواه فرد است.

این اختلال یک الگوی ثابت یا مکرر انزال است که در فعالیت های جنسی همراه با شریک زندگی تقریبا در عرض یک دقیقه پس از دخول تناسلی روی می دهد، حداقل شش ماه دوام داشته و باعث ناراحتی بالینی چشمگیری در فرد می شود. گرچه تشخیص انزال زود رس ممکن است در مورد افراد درگیر فعالیت های جنسی غیر تناسلی هم روی دهد، ملاک مدت مشخصی در مورد این فعالیت ها تعیین نشده است. بسیاری از مردان مبتلا به این اختلال از یک حس فقدان کنترل روی انزال شکایت دارند و درباره ناتوانی انتظاری در به تاخیر انداختن انزال در تماس های جنسی آینده نگرانند.

عوامل ذیل ممکن است در تشخیص یا درمان این اختلال نقش داشته باشند.

– عوامل مربوط به شریک زندگی / مشکلات جنسی، وضعیت سلامتی

– عوامل ارتباطی / ضعف ارتباطی، ناهماهنگی در میل به فعالیت جنسی

– عوامل مربوط به آسیب پذیری فرد / تن انگاره ضعیف، تاریخچه آزار دیدگی هیجانی یا جنسی

– هم ابتلایی اختلال های روان شناختی / افسردگی، اضطراب

– عوامل استرس / از دست دادن شغل، داغ دیدگی

– عوامل فرهنگی و مذهبی / بازداری های مرتبط با ممنوعیت ها در برابر فعالیت جنسی، نگرش ها به مسایل جنسی

– عوامل طبی مربوط به پیش آگهی، سیر بیماری یا درمان

این اختلال مربوط به تاثیرات یک ماده فیزیولوژیک، بیماری طبی، اختلال روانی غیر جنسی یا پیامد آشفتگی شدید روابط نیست.

اختلال نارضایتی جنسیتی

اختلال نارضایتی جنسیتی، ناراحتی ناشی از ناهمخوانی میان جنسیتی که فرد می خواهد باشد و جنسیت تخصیص یافته او (جنسیتی که هست) می باشد.

علایم

قبول نداشتن جنسیت تخصیص یافته خود – تمایل به انجام رفتارهای جنس مخالف

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که ممکن است از 4 – 2 سالگی آغاز شود، ناهمخوانی قابل توجه میان جنسیتی که فرد تمایل دارد داشته باشد و جنسیت تخصیص یافته است.

در کودکان شش مورد از موارد ذیل وجود دارد:

– میلی قوی برای داشتن جنسیت دیگر یا اصرار بر این که او متعلق به جنس مقابل است

– ترجیح نیرومند برای برای پوشیدن لباس جنس مخالف جنسیت تخصیص یافته

– مقاومت برای پوشیدن لباس متعارف با جنسیت خود

– ترجیح قوی برای نقش های جنس مقابل در بازی وانمودی یا بازی خیالی

– ترجیح قوی برای اسباب بازی ها، بازی ها، یا فعالیت های قالبی مورد استفاده مرتبط با جنس دیگر

– ترجیح قوی برای هم بازی های جنس مقابل

– در پسران طرد نیرومند اسباب بازی ها، بازی ها و فعالیت های قالبی مردانه و اجتناب نیرومند از بازی های شلوغ و پر هیاهو

– در دختران طرد نیرومند اسباب بازی ها، اسباب بازی ها و فعالیت های نوعی زنانه

– تنفر از کالبد شناسی جنسی فرد

– میل قوی به ویژگی های اولیه و یا ثانویه جنسی همتای جنسیتی که می خواهد باشد

در نوجوان و بزرگسالان حداقل دو مورد از موارد ذیل تظاهر می کند:

– ناهم خوانی قابل توجه میان جنسیتی که می خواهد باشد با ویژگی های اولیه یا ثانویه جنسی 

– میل قوی برای رهایی از ویژگی های اولیه یا ثانویه جنسی به دلیل ناهم خوانی چشمگیر با جنسیتی که می خواهد باشد

– میل قوی برای ویژگی های جنسی اولیه و یا ثانویه جنس مقابل

– میل قوی برای داشتن جنسیت دیگر

– میل قوی برای این که با او مانند فرد متعلق به جنسیت دیگر رفتار شود

– باور نیرومند مبنی بر این که فرد احساسات و واکنش های معمول جنس مخالف را دارد.

مدت علایم این اختلال در هر گروه سنی باید حداقل شش ماه دوام داشته باشد و این شرایط با ناراحتی چشمگیر بالینی، یا افت کارکرد اجتماعی، تحصیلی یا دیگر حوزه های مهم کارکردی همراه است.

منظور از جنسی در این اختلال نشان گرهای زیستی مرد یا زن بودن است.

اختلالات ایذایی - کنترل تکانه و سلوک

اختلال های ایذایی، کنترل تکانه و سلوک، که معمولا برای اولین بار در دوران کودکی یا نوجوانی نمایان می شود، شامل حالاتی است که در آن ها مشکلاتی در زمینه خود کنترلی هیجان ها و رفتار ها وجود دارد و سبب نقض حقوق دیگران می شود.

علایم

خلق خشمگین – از کوره در رفتن – زودرنج – کینه جو – مخالفت فعالانه با مراجع قدرت – ناراحت کردن عمدی دیگران

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که اغلب در طول سال های پیش از دبستان رخ میدهد، الگوی مکرر و پایدار خلق خشمگین، رفتار مقابله ای و تلافی جویانه است.

در این اختلال، حداقل چهار علامت از طبقات رفتاری ذیل که بیش از شش ماه دوام داشته و در تعامل با حداقل یک نفر غیر از خواهر و برادر فرد بروز می کند،  مشاهده می شود:

خلق خشمگین / تحریک پذیر

– غالبا از کوره در می رود

– غالبا زود رنج است یا به آسانی دلخور می شود

– غالبا خشمگین است یا به آسانی دلخور می شود

رفتار جر و بحث / مقابله ای

– غالبا با مراجع قدرت بحث می کند یا در مورد کودکان و نوجوانان با بزرگسالان صحبت می کند

– غالبا فعالانه مخالفت می کند یا از انجام درخواست های مراجع قدرت یا عمل به قواعد سر باز می زند

– غالبا به طور عمدی دیگران را ناراحت می کند،

– غالبا برای اشتباه یا بدرفتاری های خودش دیگران را سرزنش می کند

رفتار تلافی جویانه / کینه توزی 

– حداقل دو بار در شش ماه گذشته کینه جویی یا تلافی جویی کرده است

این اختلال در خانواده هایی که در آن ها مراقبت از کودک به دلیل جایگزینی پیاپی مراقب های مختلف از هم گسیخته، یا در خانواده هایی که امور مراقبت از کودک به شیوه ای خشن و ناپایدار یا توام با غفلت صورت می گیرد، شایع است.

این اختلال در رفتار، با ایجاد ناراحتی در فرد یا دیگران، و محیط اجتماعی بلافصل او (خانواده، گروه همسالان، همکاران) همراه بوده، یا تاثیر منفی روی کارکرد اجتماعی، تحصیلی، شغلی یا دیگر حوزه های مهم کارکردی دارد. این رفتارها ناشی از یک اختلال روان پریشانه دیگر یا مصرف مواد نیست.

علایم

خشم – پرخاشگری کلامی – پرخاشگری فیزیکی با یا بدون آسیب

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که در اواخر کودکی یا در نوجوانی بسیار شایع است، فوران های پرخاشگری مبتنی بر خشم با آغازی سریع است.

فوران های پرخاشگری معمولا سی دقیقه طول می کشد و معمولا در پاسخ به تحریک کوچکی از سوی یک همکار یا دوست نزدیک روی می دهد. برون ریزی های پرخاشگرانه ممکن است مکرر یا نامکرر باشد.

در برون ریزی مکرر، به صورت دو بار در هفته و به طور متوسط در یک دوره سه ماهه علایم ذیل مشاهده می شوند:

– پرخاشگری کلامی / از کوره در رفتن، ایرادگیری، جر و بحث، جنگ کلامی

– پرخاشگری فیزیکی بدون آسیب، تخریب یا جراحت جسمانی نسبت به اموال، حیوانات یا سایر افراد

در برون ریزی نامکرر، فوران پرخاشگری فیزیکی همراه با آسیب، تخریب یا جراحت جسمانی به حیوانات و افراد سه بار در طول یک سال رخ می دهد.

شدت پرخاشگری ابراز شده دارای خصوصیات ذیل می باشد:

 

– به طور چشمگیری نامتناسب با محرک یا عوامل استرس زای روانی اجتماعی 

– از پیش برنامه ریزی نشده

– مبتنی بر خشم

– بدون  قصد دست یابی به هدف های ملموس / پول، قدرت، ارعاب

این اختلال باعث آشفتگی چشمگیری در فرد می گردد، یا به تخریب کارکرد شغلی یا بین فردی منجر می گردد و ممکن است با پیامدهای مالی یا قانونی همراه باشد. حداقل سن تقویمی برای بروز این اختلال شش سال بوده، نمی توان آن را به اختلال روانی دیگر نسبت داد و قابل استناد به یک بیماری طبی یا تاثیر فیزیولوژیک یک ماده نیست.

علایم

قلدری – قساوت – دزدی – تخریب اموال دیگران – دروغ گویی – فرار از خانه – زورگیری

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که اولین علایم آن از اواسط کودکی تا اواسط نوجوانی پدیدار می شود، الگوی رفتاری مکرر و پایدار در نقض حقوق اساسی دیگران و قواعد اجتماعی اصلی مرتبط با سن است.

در این اختلال حداقل سه مورد از پانزده ملاک ذیل که در چهار طبقه بیان می شوند، در طول یک سال مشاهده می شود:

پرخاشگری نسبت به افراد یا حیوانات

– قلدری، تهدید کردن و ترساندن دیگران

– آغاز کردن زد و خورد جسمانی

– به کار بردن سلاحی که می تواند باعث صدمه جسمانی به دیگران شود / چوب، پاره آجر، چاقو، تفنگ

– قساوت جسمی نسبت به دیگران

– قساوت جسمی نسبت به حیوانات

– دزدی هنگام مواجهه با قربانی / کلاهبرداری، زورگیری، سرقت مسلحانه

– وادار کردن دیگران به فعالیت جنسی

تخریب اموال

– آتش افروزی به قصد تخریب اموال به صورت عمد و به قصد ایجاد آسیب

– تخریب اموال دیگران

 

تقلب یا دزدی

– وارد شدن به زور به خانه، ساختمان یا ماشین دیگران

– فریب دادن دیگران به وسیله دروغ

– دزدیدن اقلام با ارزش قابل توجه بدون مواجه شدن با قربانی / بلند کردن جنس از مغازه بدون شکستن درب و ورود با زور، جعل سند

نقض جدی مقررات / قبل سیزده سالگی

– بیرون ماندن شب ها از خانه علی رغم مخالفت والدین

– حداقل دو بار فرار شبانه یا یک بار فرار طولانی از خانه در زمانی که با والدین تنی یا ناتنی زندگی می کند

– گریختن از مدرسه.

این اختلال باعث تخریب بالینی قابل توجهه در کارکرد اجتماعی، تحصیلی یا شغلی می گردد. معمولا فرد مبتلا به استثنای زمان گرفتار شدن یا مواجهه با تنبیه، احساس پشیمانی یا گناه نمی کند.

علایم

آتش افروزی عمدی بدون منفعت – برانگیختگی عاطفی – تسکین و لذت هنگام و بعد از آتش افروختن

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که سن خاصی برای شروع آن تعریف نشده است، وجود دوره های آتش افروزی عمدی و هدفمند در بیش از یک موقعیت است.

افراد با این اختلال پیش از آتش افروزی، تنش یا برانگیختگی عاطفی را تجربه می کنند. شیفتگی، علاقه مندی، کنجکاوی یا مجذوب شدن به آتش و زمینه موقعیتی آن (وسایل آتش افروزی، کاربردهای آتش، پیامدهای آتش سوزی) وجود داشته و افراد دچار این اختلال به صورت مرتب تماشاگر آتش ها در همسایگی خود هستند، ممکن است زنگ هشدارها را به صدا اندازند و از موسسه ها، ابزار و کارکنان مرتبط با آتش لذت ببرند. آن ها ممکن است اوقاتی را در مراکز محلی آتش نشانی سپری کنند، برای مرتبط شدن با مراکز آتش نشانیآتش بیفروزند، یا حتی آتش نشان شوند.

این افراد هنگام آتش افروختن، تماشای تاثیرات آن یا مشارکت در عواقب پس از آن، لذت، ارضا یا تسکین را تجربه می کنند. این آتش افروزی برای بیان منافع مادی، بیان عقاید اجتماعی سیاسی، پنهان کردن فعالیت مجرمانه، بیان خشم یا کینه توزی، برای بهبود شرایط زندگی فرد، یا در پاسخ به یک هذیان یا توهم انجام نشده و حاصل اختلال در قضاوت (اختلال هوشی رشد) نمی باشد.

علایم

دزدیدن مکرر اشیا – تسکین و لذت حین دزدی – افسردگی و احساس گناه

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که غالبا در نوجوانی آغاز می شود، ناتوانی مکرر برای مقاومت در برابر تکانه های دزدیدن اشیا بدون توجه به ارزش مادی و بدون نیاز به استفاده شخصی است.

فرد پیش از دزدی، احساس تنش فزاینده ای را تجربه می کند و در حین دزدی احساس لذت، رضایت یا تسکین می کند. این دزدی برای ابراز خشم، کینه جویی یا در پاسخ به یک هذیان یا توهم انجام نمی شود. اشیا دزدیده می شوند علی رغم این واقعیت که معمولا  ارزش مادی اندکی دارند و فرد می تواند پول آن ها را پرداخت کند، غالبا آن ها را دور می اندازد و یا به آن ها بی توجهی می کند. گاهی فرد ممکن است اشیاء دزدی را ذخیره کند یا مخفیانه آن را باز گرداند.

گر چه این افراد دچار این اختلال، در صورتی که احتمال دستگیری فوری وجود داشته باشد از دزدی اجتناب می کنند اما اغلب دزدی ها را از پیش برنامه ریزی نکرده یا به طور کامل احتمال دستگیر شدن را مد نظر قرار نمی دهند. دزدی بدون کمک گرفتن از دیگران یا به کمک دیگران انجام می شود. این افراد معمولا در برابر تکانه دزدیدن مقاومت می کنند و به اشتباه بودن کارشان آگاه هستند، از دستگیر شدن می ترسند و درباره دزدی هایشان احساس افسردگی یا گناه می کنند.

ختلالات اعتیادی و مرتبط با مواد

اختلال های اعتیادی و مرتبط با مواد، وابستگی به موادی است که سیستم پاداش مغز را فعال کرده و باعث مورد غفلت واقع شدن فعالیت های طبیعی مغز گردیده و در نهایت احساس لذت (نشئگی) به وجود می آورد.

علایم

استفاده از الکل بیشتر از میزانی که برای مصرف آن تصمیم گرفته شده  – تلاش ناموفق برای کنترل مصرف – صرف زمان زیاد برای مصرف الکل یا رهایی از اثرات آن – ولع مصرف

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که در اواخر نوجوانی، و یا اوایل تا اواسط دهه سوم عمر به اوج خود می رسد، مجموعه ای از اختلالات جسمانی و رفتاری در هنگام مصرف الکل، مسمومیت با آن و یا محرومیت از الکل می باشد، است.

الگوی مشکل آفرین مصرف الکل به ناراحتی یا تخریب چشمگیر بالینی منتهی شده، وقوع آن در طی یک دوره دوازده ماهه، با حداقل دو مورد از علایم ذیل مشخص می گردد:

– مصرف مقادیر بیشتر و یا مدت زمانی طولانی تر از قصد قبلی برای مصرف الکل

– وجود تمایل مستمر یا تلاش های ناموفق برای توقف یا کنترل مصرف الکل

– صرف زمان زیاد برای فعالیت های لازم جهت کسب، مصرف و یا رهایی از اثرات الکل

– ولع / تمایل قوی یا احساس فوریت برای نوشیدن

– اختلال در ایفای وظایف عمده مربوط به نقش های شغلی، تحصیلی و یا خانوادگی به علت مصرف مکرر

– ادامه مصرف به رغم مشکلات پایدار یا مکرر اجتماعی یا بین فردی که در پی اثرات الکل ایجاد یا تشدید شده

– مصرف مکرر در موقعیت هایی از نظر جسمانی خطر آفرین

– ادامه دادن مصرف به رغم آگاهی از وجود مشکل جسمانی یا روان شناختی مکرر یا پایداری که احتمالا با این ماده ایجاد شده یا تشدید گشته است

– تحمل / نیاز به افزایش قابل توجه مقدار مصرف الکل تا حد بروز اثر دلخواه و مسمومیت، یا کاهش بارز اثر الکل با ادامه مصرف میزان قبلی

– محرومیت / قطع یا کاهش مصرف الکل بعد از مصرفی سنگین و طولانی مدت

الکل ممکن است برای تسکین اثرات ناخواسته سایر مواد یا برای جانشین سازی آن ها هنگامی که در دسترس نیستند مصرف شود و علایمی از مشکلات سلوک، افسردگی، اضطراب و بی خوابی اغلب با مصرف سنگین همراه بوده وگاه مقدم بر مصرف هستند. مصرف مکرر مقادیر بالای الکل ممکن است تقریبا هر دستگاه عضوی به ویژه دستگاه گوارش، سیستم قلبی – عروقی و دستگاه های عصبی مرکزی و محیطی را تحت تاثیر قرار دهد. اختلال مصرف الکل عامل مهمی در اقدام به خودکشی و نیز خودکشی موفق است.

تظاهر اصلی مسمومیت با الکل وجود تغییرات رفتاری یا روان شناختی (رفتار نامناسب پرخاشگرانه یا جنسی، بی ثباتی خلق، اختلال در قضاوت) است که از نظر بالینی چشمگیر و مشکل ساز هستند و حداقل یک مورد از موارد ذیل، در خلال مصرف یا مدت کوتاهی بعد از آن پیش می آید:

– تکلم نامفهوم و بریده بریده

– عدم هماهنگی

– راه رفتن نامتعادل

– نیستاگموس / حرکات ناگهانی و غیر ارادی چشم ها

– اختلال در توجه یا حافظه

– خواب آلودگی شدید یا اغما

در محرومیت از الکل حداقل دو مورد از موارد ذیل در عرض جند ساعت تا چندین روز پس از قطع یا کاهش مصرف الکل بروز می کند:

– افزایش فعالیت سیستم عصبی خودکار / تعریق یا تعداد ضربان قلب بالای صد ضربه در دقیقه

– افزایش لرزش دست

– بی خوابی

– تهوع یا استفراغ

– توهمات یا خطاهای حسی گذرای بینایی، لمسی یا شنوایی

– سرآسیمگی روانی – حرکتی

– اضطراب

– تشنجات منتشر

اختلال مصرف الکل به طرز چشمگیری باعث ناراحتی یا افت در عملکرد اجتماعی، شغلی، یا سایر حوزه های مهم کارکردی فرد شده و علایم مشاهده شده ناشی از بیماری طبی، اختلال روانی،  مسمومیت یا محرومیت از ماده ای دیگر نیست.

علایم

مصرف بیش از حد (مسمومیت) – سردرد- بی قراری- آژیتاسیون – هیجان زدگی – بی خوابی – گرفتگی عضلانی – تغییر ضربان قلب – خستگی – تغییر خلق

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که تقریبا در تمامی گروه های سنی مصرف می شود، ایجاد علایم بالینی جسمی و روان شناختی مختلف در اثر مصرف زیاد یا قطع ناگهانی کافئین می باشد.

کافئین را می توان از چندین منع مختلف مصرف نمود، از جمله قهوه، چای، سودای کافئینه، نوشابه های انرژی زا، داروهای سرماخوردگی و ضد دردهای بدون نسخه (OTC)، داروهای کمکی برای کاهش وزن، شکلات و …..

 

مسمومیت با کافئین، در طی مصرف یا مدت کوتاهی پس از مصرف بیش از دویست و پنجاه گرم کافئین بروز می کند که حداقل باید پنج علامت از علایم ذیل را نشان دهد:

– بی قراری

– احساس عصبی بودن

– هیجان زدگی

– بی خوابی

– گر گرفتگی صورت

– افزایش دفع ادرار

– اختلال معدی – روده ای

– گرفتگی عضلانی

– جریان آشفته تفکر و تکلم

– افزایش تعداد ضربان قلب یا نامنظمی ضربان قلب

– دوره هایی از خستگی ناپذیری

– سراسیمگی روانی / آژیتاسیون

محرومیت از کافئین پس از بیست و چهار ساعت از قطع ناگهانی یا کاهش مصرفی رخ می دهد که روزانه و دراز مدت بوده باشد و حداقل سه مورد از علایم ذیل بروز می کند:

– سردرد

– خستگی شدید یا خواب آلودگی

– خلق ملال بار، خلق افسرده یا تحریک پذیری

– اشکال در تمرکز

– علایم شبه آنفولانزا / تهوع، استفراغ، درد، گرفتگی عضلانی

علامت شاخص محرومیت از کافئین سردرد است و می تواند منتشر، با پیدایش تدریجی، ضربانی، شدید و حساس به حرکت باشد. با این وجود سایر علایم محرومیت ممکن است در غیاب سردرد بروز نماید. از آن جا که مصرف کافئین اغلب با رسوم اجتماعی و آداب روزمره پیوند خورده است، برخی از مصرف کنندگان ممکن است از وابستگی جسمانی خود به آن ناآگاه باشند. بنابر این علایم محرومیت ممکن است غیر قابل انتظار بوده و به اشتباه به سایر علل مانند آنفولانزا یا  میگرن نسبت داده شوند.

مسمومیت یا محرومیت ناشی از کافئین باعث ناراحتی چشمگیر بالینی شده ، در حوزه های اجتماعی، حرفه ای، یا سایر کارکردهای مهم اختلال ایجاد می کند. علائیم بالینی به وجود آمده،  ناشی از بیماری طبی دیگر نبوده و یا اختلال روانی دیگر یا مسمومیت با ماده دیگر توجیه کننده آن نیست.

علایم

مصرف بیش از حد (مسمومیت) – سرخوشی – اضطراب – ولع – کاهش یا افزایش اشتها – تحریک پذیری – خلق افسرده – اشکال در خواب

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که در خلال نوجوانی یا اوایل بزرگسالی بروز می نماید، مشکلات ناشی از مصرف مواد مشتق از گیاه کانابیس و ترکیبات صناعی شیمیایی مشابه با آن است.

علف، بنگ، ماری جوانا، گراس، حشیش، محصولات مشتق شده از گیاه کانابیس می باشند. شایعترین راه مصرف تدخین است که به روش های مختلفی از قبیل، پیپ، قلیان، سیگار، خوردن (مخلوط با غذا) وتبخیر انجام می شود.

الگوی مشکل آفرین مصرف کانابیس به ناراحتی چشمگیر بالینی منجر شده، وقوع آن در طی یک دوره دوازده ماهه، با حداقل دو مورد از علایم ذیل مشخص می گردد:

– مصرف مقادیر بیشتر و یا مدت زمانی طولانی تر از قصد قبلی که برای مصرف وجود دارد

– وجود تمایل مستمر یا تلاش های ناموفق برای توقف یا کنترل مصرف

– صرف زمان زیاد برای فعالیت های لازم جهت کسب، مصرف و یا رهایی از اثرات کانابیس

– ولع / تمایل قوی یا احساس فوریت برای مصرف کانابیس

– اختلال در ایفای وظایف عمده مربوط به نقش های شغلی، تحصیلی و یا خانوادگی به علت مصرف مکرر

– ادامه مصرف به رغم مشکلات پایدار یا مکرر اجتماعی یا بین فردی که در پی اثرات کانابیس ایجاد یا تشدید شده

– مصرف مکرر در موقعیت هایی از نظر جسمانی خطر ساز

– ادامه دادن مصرف به رغم آگاهی از وجود مشکل جسمانی یا روان شناختی مکرر یا پایداری که احتمالا با این ماده ایجاد شده یا تشدید گشته است

– تحمل / نیاز به افزایش قابل توجه مقدار کانابیس مصرفی تا حد بروز اثر دلخواه و مسمومیت یا کاهش واضح اثرات ناشی از مصرف به میزان قبلی

– محرومیت / قطع یا کاهش مصرف کانابیس پس از مصرف سنگین و طولانی مدت روزانه به مدت چند ماه

تظاهر اصلی مسمومیت با کانابیس تغییرات روان شناختی یا رفتاری (اختلال در هماهنگی حرکتی، سرخوشی، اضطراب، حس کندی گذشت زمان، اختلال در قضاوت، انزوای اجتماعی) که از نظر بالینی چشمگیر هستند، بوده و حداقل دو علامت با نشانه های ذیل و در عرض دو ساعت پس از مصرف پدیدار می شود:

 

– پرخونی ملتحمه چشم

– افزایش اشتها

– خشکی دهان

– افزایش ضربان قلب

در محرومیت از کانابیس که به دنبال قطع مصرف سنگین و دراز مدت رخ می دهد، حداقل سه مورد از موارد ذیل در عرض حدود یک هفته پدید می آید:

– تحریک پذیری، خشم یا پرخاشگری

– احساس اضطراب یا عصبی بودن

– اشکال در خواب / بی خوابی، رویاهای ناراحت کننده و اضطراب آور

– کاهش اشتها یا کاهش وزن

– بی قراری

– خلق افسرده

– حداقل یکی از علایم جسمانی درد شکمی، رعشه (لرزش ها)، تعریق، تب، احساس سرما و لرز یا سردرد

اختلال مصرف کانابیس به طرز چشمگیری ناراحتی بارز بالینی ایجاد کرده یا باعث اختلال در حوزه های عملکرد اجتماعی، حرفه ای یا سایر حوزه های مهم زندگی فرد شده و علایم مشاهده شده ناشی از بیماری طبی، اختلال روانی، مسمومیت یا محرومیت از ماده ای دیگر نیست.

علایم

مصرف بیش از حد (مسمومیت) – اختلال در ایفای نقش در خانواده و اجتماع – تفکر پارانویید – ترس از دیوانه شدن – اختلال در قضاوت

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که مصرف آن ممکن است از نوجوانی شروع شود، تغییر در ادراک، خلق و شناخت مصرف کننده می باشد.

ال اس دی، اکستازی، دی ام تی از انواع توهم زا ها هستند، این مواد معمولا به صورت خوراکی مصرف می شوند ولی نمونه های مانند دی ام تی از راه بینی و اکستازی به صورت تزریقی مصرف می شود.

الگویی از مصرف توهم زاها که به ناراحتی یا تخریب چشمگیر بالینی منتهی شده، وقوع آن طی یک دوره دوازده ماهه، با حداقل دو مورد از علایم ذیل مشخص می شود:

_ مصرف مقادیر بیشتر و یا مدت زمانی طولانی تر از قصد قبلی مصرف یک ماده توهم زا

– وجود تمایل مستمر یا تلاش های ناموفق برای توقف یا کنترل مصرف

– صرف زمان زیاد برای فعالیت های لازم جهت کسب، مصرف و یا رهایی از اثرات توهم زاها

– ولع / تمایل قوی یا احساس فوریت برای مصرف نوعی از یک توهم زا

– اختلال در ایفای وظایف عمده مربوط به نقش های شغلی، تحصیلی و یا خانوادگی به علت مصرف مکرر مانند غیبت های مکرر از محل کار یا عملکرد شغلی ضعیف، غیبت، تعلیق یا اخراج از مدرسه، غفلت از فرزندان یا اهمال در انجام کارهای منزل

– ادامه مصرف به رغم مشکلات پایدار یا مکرر اجتماعی یا بین فردی که در پی اثرات توهم زاها ایجاد یا تشدید شده مانند جر و بحث با همسر درباره عواقب مسمومیت، زد و خوردهای فیزیکی

– رها کردن و یا کاهش فعالیت های مهم اجتماعی، شغلی یا تفریحی

– مصرف مکرر در موقعیت هایی از نظر جسمانی خطر آفرین مانند رانندگی با اتومبیل یا کار با ماشین آلات در هنگام آسیب ناشی از توهم

– ادامه دادن مصرف به رغم آگاهی از وجود مشکل جسمانی یا روان شناختی مکرر یا پایداری که احتمالا با این ماده ایجاد شده یا تشدید گشته است

– تحمل / نیاز به افزایش قابل توجه مقادیر توهم زا تا حد بروز اثر دلخواه و مسمومیت یا کاهش واضح اثرات ناشی از مصرف توهم زا در صورت مصرف میزان قبلی

تظاهر اصلی مسمومیت با توهم زاها تغییرات بالینی چشمگیر و مسئله ساز رفتاری یا روان شناختی (افسردگی یا اضطراب بارز، افکار انتساب، ترس از دیوانه شدن، تفکر پارانوئید، اختلال در قضاوت) و تغییرات ادراکی که در حالت هوشیاری و آگاهی کامل در طی یا کمی پس از مصرف اتفاق می افتد (تشدید ذهنی ادراکات، جداییاز خویشتن، جداییاز واقعیت، خطاهای حسی، توهمات)، است. حداقل دو مورد ازنشانه های ذیل در حین یا مدت کمی پس از مصرف ظهور می کند:

– گشادی مردمک ها

– افزایش ضربان قلب

– تعریق

– تپش قلب

– تاری دید

– لرزش

– عدم هماهنگی

علایمی که پس از قطع و هنگام ترک یک توهم زا، رخ می دهد حداقل یک مورد از علایم ادراکی است که در طی مسمومیت با توهم زاها به وجود می آیند.

علایم مشاهده شده ناشی از بیماری طبی، اختلال روانی، مسمومیت با ماده ای دیگر نیست. )مطالب ذکرشده در اختلال مصرف توهم زا ها، گروه فن سیکلیدین مانند پی سی پی (گرد فرشته) یا کتامین را شامل نمی شود(

علایم

مصرف بیش از حد (مسمومیت) – گیجی – لرزش – خواب آلودگی – تکلم نامفهوم – راه رفتن بریده بریده

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که در نوجوانان و بزرگسالان جوان از همه شایع تر است مصرف مکرر یک ماده استنشاقی به رغم آگاهی فرد از مشکلات شخصی جدی ناشی از آن ماده می باشد.

چسب، واکس کفش، بنزین یا مایع فندک، اسپری های رنگ، شایعترین نوع مواد مصرفی استنشاقی هستند.

الگوی مشکل زایی از مصرف مواد استنشاقی با پایه هیدرو کربنی که منجر به ناراحتی یا افت عملکرد چشمگیر بالینی شده، با مصرف طی یک دوره دوازده ماهه، و بروز حداقل دو مورد از ملاک های ذیل مشخص می شود:

– مصرف مقادیر بیشتر و یا مدت زمانی طولانی تر از حد انتظار برای استنشاق

– وجود تمایل مستمر یا تلاش های ناموفق برای توقف یا کنترل مصرف

– صرف زمان زیاد برای فعالیت های لازم جهت کسب، مصرف و یا رهایی از اثرات ماده استنشاقی

– ولع / تمایل قوی یا احساس فوریت برای مصرف ماده استنشاقی

– ناتوانی در ایفای وظایف عمده مربوط به کارهای های شغلی، تحصیلی و یا خانوادگی

– ادامه مصرف به رغم مشکلات پایدار یا مکرر اجتماعی یا بین فردی که در پی اثرات ناشی از مصرف ماده استنشاقی ایجاد یا تشدید شده اند

– قطع یا کاهش فعالیت های مهم اجتماعی،؛ شغلی یا تفریحی

– مصرف مکرر ماده استنشاقی در موقعیت های از نظر جسمی خطرساز

– مصرف به رغم آگاهی از وجود مشکل جسمانی یا روان شناختی مکرر یا پایداری که احتمالا با این ماده ایجاد شده یا تشدید گشته است

– تحمل / نیاز به افزایش قابل توجه مقدار ماده استنشاقی تا حد بروز اثر دلخواه و مسمومیت یا کاهش بارز اثر با ادامه مصرف همان مقدار ماده استنشاقی

مواجهه کوتاه مدت عمدی یا غیر عمدی با مقادیر بالایی از مواد استنشاقی عامل مسمومست با این مواد بوده و تظاهر اصلی مسمومیت تغییرات بالینی چشمگیر و مسئله ساز رفتاری یا روان شناختی (پرخاشگری، تهاجم و ضرب وشتم، بی احساسی، اختلال در قضاوت) است که در طی یا مدت کوتاهی پس از  مواجهه با مواد استنشاقی بروز می کند. حداقل دو مورد از علایم یا نشانه های ذیل در مسمومیت مشاهده می شود:

– احساس گیجی

– نیاستگموس / حرکات ناگهانی و غیر ارادی چشم ها

– عدم هماهنگی

– تکلم نامفهوم و بریده بریده

– راه رفتن نامتعادل

– خواب آلودگی

– کندی رفلکس های عصبی

– کندی روانی – حرکتی

– لرزش

– ضعف منتشر عضلانی

– تاری دید یا دو بینی

– خواب آلودگی شدید یا اغما

– سرخوشی

علایم یا نشانه ها ناشی از بیماری طبی، اختلال روانی، مسمومیت با ماده ای دیگر نیست.

علایم

مصرف بیش از حد (مسمومیت) – سرخوشی و سپس بی تفاوتی و بی احساسی – خواب آلودگی یا اغما – اختلال در توجه یا حافظه – انبساط مردمک چشم ها – خلق افسرده – خمیازه – اسهال

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که بیشتر در سنین اواخر نوجوانی یا اوایل دهه بیست زندگی بروز می نماید، خود تجویزی اجباری و طولانی مدت مواد افیونی است.

هروئین، مرفین، کدئین، متادون از انواع مواد افیونی هستند. راه های مصرف مواد افیونی، تزریق، استنشاق و خوراکی می باشد.

الگوی مشکل آفرین از مصرف مواد افیونی که به ناراحتی یا تخریب چشمگیر بالینی منجر شده، وقوع آن در طی یک دوره دوازده ماهه، با حداقل دو مورد از علایم ذیل مشخص می گردد:

– استعمال مقادیر بیشتر و یا مدت زمانی طولانی تر از قصد قبلی جهت مصرف ماده افیونی

– وجود تمایل مستمر یا تلاش های ناموفق برای توقف یا کنترل مصرف

– صرف زمان زیاد برای فعالیت های لازم جهت تهیه یا استعمال مواد افیونی

– ولع / تمایل قوی یا احساس فوریت برای مصرف مواد افیونی

– اختلال در ایفای وظایف عمده مربوط به نقش های شغلی، تحصیلی و یا خانوادگی به علت مصرف مکرر

– ادامه مصرف به رغم آگاهی از وجود مشکلات مکرر یا پایدار اجتماعی یا بین فردی که در پی اثرات مواد افیونی ایجاد شده یا تشدید شده اند مانند جر و بحث با اطرافیان در باره استعمال مواد افیونی

– قطع یا کاهش فعالیت های مهم اجتماعی، شغلی یا تفریحی

– مصرف مکرر مواد افیونی در موقعیت های از نظر جسمی خطر آفرین

– ادامه مصرف مواد افیونی به رغم آگاهی از وجود مشکل جسمانی یا روانشناختی مکرر و پایداری که احتمالا با این ماده ایجاد یا تشدید پیدا کرده است

– تحمل / نیاز به افزایش قابل توجه مقدار مواد افیونی مصرفی تا حد بروز اثر دلخواه و مسمومیت یا کاهش واضح اثرات با ادامه مصرف مقدار قبلی مواد افیونی

– محرومیت / قطع یا کاهش مصرف مواد افیونی پس از مصرف سنگین و طولانی مدت چند هفته یا بیشتر

تظاهر اصلی مسمومیت با مواد افیونی تغییرات روانشناختی یا رفتاری (سرخوشی اولیه و متعاقب آن بی تفاوتی و بی احساسی،احساس ملال و دلتنگی، کندی و یا سراسیمگی روانی – حرکتی، اختلال در قضاوت) که از نظر بالینی چشمگیر هستند، بوده و حداقل دو علامت با نشانه های ذیل حین و یا مدت کوتاهی پس از مصرف پدیدار می شود:

– خواب آلودگی یا اغما

– تکلم نامفهوم و بریده بریده

– اختلال در توجه یا حافظه

در محرومیت از مواد افیونی که به دنبال قطع یا کاهش مصرف سنگین و طولانی مدت، رخ می دهد حداقل سه مورد از موارد ذیل در عرض چند دقیقه یا چندین روز پدید می آید:

– خلق افسرده

– تهوع یا استفراغ

– دردهای عضلانی

– اشک ریزش یا آب ریزش از بینی

– انبساط مردمک ها، سیخ شدن موها یا تعریق

– اسهال

– خمیازه

– تب

– بی خوابی

اختلال مصرف مواد افیونی ناراحتی بارز بالینی ایجاد کرده یا باعث اختلال در حوزه های عملکرد اجتماعی، حرفه ای یا سایر حوزه های مهم زندگی فرد شده و علایم مشاهده شده ناشی از بیماری طبی، اختلال روانی، مسمومیت یا محرومیت از ماده ای دیگر نیست.

علایم

مصرف بیش از حد (مسمومیت) – رفتار نامناسب پرخاشگرانه یا جنسی- بی ثباتی خلقی – تکلم نا مفهوم و بریده بریده – راه رفتن نامتعادل – خواب آلودگی شدید یا اغما – توهمات یا خطاهای حسی گذرای بینایی، لمسی یا شنوایی – صرع بزرگ

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که مصرف آن در برگیرنده نوجوانان و جوانانی در دهه بیست زندگی است علایم سرکوب فعالیت های مغز به دنبال مصرف داروهای رخوت زا، خواب آور یا ضد اضطراب است.

بنزودیازپین ها، داروهای شبه بنزودیازوپینی (زولپیدم، زالپلون)، کاربامات ها، باربیتورات ها و خواب آورهای شبه باربیتوراتی (متاکولون) از انواع داروهای رخوت زا، خواب آور یا ضد اضطراب هستند.

الگوی مشکل آفرین از  از مصرف داروهای رخوت زا، خواب آور یا ضد اضطراب که به ناراحتی یا تخریب چشمگیر بالینی منجر شده، با وقوع طی یک دوره دوازده ماهه، و حداقل دو مورد از علایم ذیل مشخص می شود:

– مصرف مقادیر بیشتر و یا مدت زمانی طولانی تر از قصد قبلی مصرف دارو

– وجود تمایل مستمر یا تلاش های ناموفق برای توقف یا کنترل مصرف

– صرف زمان زیاد برای فعالیت های لازم جهت کسب، مصرف و یا رهایی از اثرات داروهای رخوت زا، خواب آور یا ضد اضطراب

– ولع / تمایل قوی یا احساس فوریت برای مصرف داروهای رخوت زا، خواب آور یا ضد اضطراب

– اختلال در ایفای وظایف عمده مربوط به نقش های شغلی، تحصیلی و یا خانوادگی به علت مصرف مکرر مانند غیبت های مکرر از محل کار یا عملکرد ضعیف شغلی، غیبت؛ تعلیق یا اخراج از مدرسه، غفلت از فرزندان یا اهمال در انجام کارهای منزل

– ادامه مصرف به رغم مشکلات پایدار یا مکرر اجتماعی یا بین فردی که در پی اثرات توهم زاها ایجاد یا تشدید شده مانند جر و بحث با اطرافیان درباره استعمال داروهای رخوت زا، خواب آور یا ضد اضطراب

– قطع و یا کاهش فعالیت های مهم اجتماعی، شغلی یا تفریحی

– مصرف مکرر در موقعیت هایی از نظر جسمانی خطر آفرین مانند رانندگی با اتومبیل یا کار با ماشین آلات هنگامی که فرد تحت تاثیر مصرف این داروها دچار اختلال شده است

– ادامه دادن مصرف به رغم آگاهی از وجود مشکل جسمانی یا روان شناختی مکرر یا پایداری که احتمالا با این داروها ایجاد شده یا تشدید گشته است

– تحمل/ نیاز به افزایش قابل توجه مقادیر دارو تا حد بروز اثر دلخواه و مسمومیت یا کاهش بارز اثر ادامه مصرف همان مقدار از یک داروی رخوت زا، خواب آور یا ضد اضطراب

– محرومیت / قطع یا کاهش مصرف دارو پس از مصرف سنگین و طولانی مدت

تظاهر اصلی مسمومیت با داروهای رخوت زا، خواب آور یا ضد اضطراب، تغییرات بالینی چشمگیر و ناسازگارانه ساز رفتاری یا روان شناختی (رفتار نامناسب پرخاشگرانه یا جنسی، بی ثباتی خلقی، ، اختلال در قضاوت) است که حداقل دو مورد ازنشانه های ذیل در حین یا مدت کمی پس از مصرف ظهور می کند:

– تکلم نا مفهوم و بریده بریده

– عدم هماهنگی

– راه رفتن نامتعادل

– نیاستگموس / حرکات ناگهانی و غیر اردادی چشم ها

– اختلال در شناخت / توجه، حافظه

– خواب آلودگی شدید یا اغما

در محرومیت که به دنبال قطع یا کاهش مصرف طولانی مدت داروهای رخوت زا، خواب آور یا ضد اضطراب، رخ می دهد، حداقل دو مورد از موارد ذیل در عرض چند ساعت تا چندین روز پدید می آید:

– افزایش فعالیت سیستم عصبی خودکار / تعریق، ضربان قلب بالای صد ضربه در دقیقه

– لرزش دست

– بی خوابی

– تهوع و استفراغ

– توهمات یا خطاهای حسی گذرای بینایی، لمسی یا شنوایی 

– بی قراری شدید روانی – حرکتی

– اضطراب

– حملات صرع بزرگ

اختلال وابسته به داروهای رخوت زا، خواب آور یا ضد اضطراب، ناراحتی بارز بالینی ایجاد کرده، باعث اختلال در حوزه های عملکرد اجتماعی، حرفه ای یا سایر حوزه های مهم زندگی فرد می گردد. علایم مشاهده شده ناشی از بیماری طبی، اختلال روانی، مسمومیت یا محرومیت از ماده ای دیگر نیست.

علایم

مصرف بیش از حد (مسمومیت) – افزایش یا کاهش ضربان قلب –  گشادی مردمک ها – تعریق شدید یا لرزها – تهوع یا استفراغ –  شواهدی از کاهش وزن – سرخوشی یا کندی عاطفه – گوش به زنگی مفرط – اختلال در قضاوت – بی خوابی یا پر خوابی

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که مصرف آن میان افراد 12 تا 25 ساله شایع تر است، اختلال در دستگاه عصبی مرکزی می باشد.

از انواع محرک ها می توان به آمفتامین، شبه آمفتامین هاو کوکائین اشاره نمود. راه های مصرف این مواد محرک، خوراکی، تزریق وریدی و به ندرت از طریق بینی می باشد

الگوی مصرف یک ماده محرک که به ناراحتی یا تخریب چشمگیر بالینی منجر شده، و بروز آن طی یک دوره دوازده ماهه، با حداقل دو مورد از علائیم ذیل مشخص می شود:

– استعمال محرک در  مقادیر بیشتر و یا مدت زمانی طولانی تر از قصد قبلی جهت مصرف ماده محرک

– وجود تمایل مستمر یا تلاش های ناموفق برای توقف یا کنترل مصرف

– صرف زمان زیاد برای فعالیت های لازم جهت کسب،  مصرف و یا رهایی از اثرات مواد محرک

– ولع / تمایل قوی یا احساس فوریت برای مصرف مواد محرک

– اختلال در ایفای وظایف عمده مربوط به نقش های شغلی، تحصیلی و یا خانوادگی

– ادامه مصرف به رغم مشکلات پایدار یا مکرر اجتماعی یا بین فردی که در پی اثرات مواد محرک ایجاد یا تشدید شده

– قطع و یا کاهش فعالیت های مهم اجتماعی، شغلی یا تفریحی

– مصرف مکرر در موقعیت هایی از نظر جسمانی خطر آفرین

– ادامه دادن مصرف به رغم آگاهی از وجود مشکل جسمانی یا روان شناختی مکرر یا پایداری که احتمالا با این مواد محرک ایجاد شده یا تشدید گشته است

– تحمل / نیاز به افزایش قابل توجه مقادیر ماده محرک تا حد بروز اثر دلخواه و مسمومیت یا کاهش بارز اثر ادامه مصرف همان مقدار از یک ماده محرک

– محرومیت / قطع یا کاهش مصرف مواد محرک پس از مصرف سنگین و طولانی مدت

تظاهر اصلی مسمومیت با مواد محرک، تغییرات بالینی چشمگیر و مشکل ساز روان شناختی یا رفتاری (سرخوشی یا کندی عاطفه، تغییرات در معاشرت جویی، گوش به زنگی مفرط، حساسیت بین فردی، اضطراب؛ تنش یا خشم، رفتارهای قالبی، اختلال در قضاوت) بوده که حداقل دو مورد از نشانه های ذیل در حین یا مدت کمی پس از مصرف ظهور می کند:

– افزایش یا کاهش ضربان قلب

– گشادی مردمک ها

– افزایش و یا کاهش فشار خون

– تعریق شدید یا لرزها

– تهوع یا استفراغ

– شواهدی از کاهش وزن

– کندی یا سراسیمگی روانی – حرکتی

– ضعف عضلانی، کندی تنفسی، درد قفسه صدری، نامنظمی ضربان قلب

– سردرگمی، تشنج، اغما

در محرومیت که به دنبال قطع یا کاهش مصرف طولانی مدت یک ماده محرک رخ می دهد، خلق ملالت بار به همراه حداقل دو مورد از تغییرات فیزیولوژیکی ذیل در عرض چند ساعت تا چندین روز پدید می آید:

– احساس خستگی

– رویاهای زنده ناخوشایند

– بی خوابی یا پرخوابی

– افزایش اشتها

– کندی یا سرآسیمگی روانی – حرکتی

اختلال وابسته به مواد محرک ناراحتی بارز بالینی ایجاد کرده، باعث اختلال در حوزه های عملکرد اجتماعی، حرفه ای یا سایر حوزه های مهم زندگی فرد شده و علایم مشاهده شده ناشی از بیماری طبی، اختلال روانی، مسمومیت یا محرومیت از ماده ای دیگر نیست.

علایم

تحریک پذیری – احساس ناکامی یا خشم –  اضطراب – دشواری در تمرکز – افزایش اشتها – احساس بی قراری-  خلق پایین و افسرده – بی خوابی

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که اغلب شروع مصرف آن زیر 18 سال است، تحمل نسبت به توتون با رفع تهوع و منگی پس از مصرف مکرر می باشد.

اختلال مصرف توتون در میان مصرف کنندگان روزانه سیگار و توتون بدون دود شایع است.

الگوی مشکل آفرین از مصرف توتون که به ناراحتی یا تخریب چشمگیر بالینی منجر شده، با وقوع آن طی یک دوره دوازده ماهه، و حداقل دو مورد از علایم ذیل مشخص می شود:

– استعمال توتون در  مقادیر بیشتر و یا مدت زمانی طولانی تر از قصد قبلی برای مصرف

– وجود تمایل مستمر یا تلاش های ناموفق برای توقف یا کنترل مصرف

– صرف زمان زیاد برای فعالیت های لازم جهت تهیه مصرف و یا استعمال توتون

– ولع / تمایل قوی یا احساس فوریت برای مصرف توتون

– اختلال در ایفای وظایف عمده مربوط به نقش های شغلی، تحصیلی و یا خانوادگی مانند تداخل با کار

– ادامه مصرف به رغم مشکلات پایدار یا مکرر اجتماعی یا بین فردی که در پی اثرات مصرف توتون ایجاد یا تشدید شده مانند جر و بحث با اطرافیان درباره استعمال توتون

– قطع و یا کاهش فعالیت های مهم اجتماعی، شغلی یا تفریحی

– مصرف مکرر در موقعیت هایی از نظر جسمانی خطر ساز مانند مصرف استعمال سیگار در رختخواب

– ادامه دادن مصرف به رغم آگاهی از وجود مشکل جسمانی یا روان شناختی مکرر یا پایداری که احتمالا با این ماده ایجاد شده یا تشدید گشته است

– تحمل / نیاز به افزایش محسوس مقدار توتون مصرفی تا دستیابی به اثر دلخواه یا کاهش بارز اثر ادامه مصرف همان مقدار از توتون

– محرومیت / قطع یا کاهش مصرف مواد محرک پس از مصرف سنگین و طولانی مدت

علایم محرومیت از توتون به دنبال قطع یا کاهش مصرف روزانه حداقل چندین هفته توتون  در طی بیست و چهار ساعت با حداقل چهار مورد از ملاک های ذیل مشخص می شود:

– تحریک پذیری، احساس ناکامی یا خشم

– اضطراب

– دشواری در تمرکز

– افزایش اشتها

– احساس بی قراری

– خلق پایین و افسرده

– بی خوابی

اختلال وابسته به توتون ناراحتی بارز بالینی ایجاد کرده، باعث اختلال در حوزه های عملکرد اجتماعی، حرفه ای یا سایر حوزه های مهم زندگی فرد شده و علایم مشاهده شده ناشی از بیماری طبی، اختلال روانی، مسمومیت یا محرومیت از ماده ای دیگر نیست.

اختلالات عصبی شناختی

اختلال های عصبی شناختی، گروهی از اختلال ها هستند که در بدو تولد یا اوایل زندگی بروز نکرده، در آن ها نقصان اصلی بالینی، در عملکرد شناختی رخ داده، اکتسابی هستند و نشان گر  تنزل یا افت در مقایسه با سطح عملکردی کسب شده قبلی می باشند

علایم

اختلال در توجه – اختلال در آگاهی – اختلال در حافظه – اختلال در یادگیری – اختلال در موقعیت سنجی – آشفتگی ادراکی- اختلال در حوزه اجرایی و حرکتی – اختلال در چرخه خواب و بیداری – اختلال های هیجانی

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که شیوع بالایی در سالمندان بستری شده در بیمارستان دارد، اختلال در توجه و آگاهی با تغییر در شناخت پایه است.

اختلال در توجه با کاهش توانایی هدایت، تمرکز، تداوم و تغییر توجه، تظاهر پیدا می کند. فرد دچار حواس پرتی شده و نیاز به تکرار سوال ها می باشد یا ممکن است هنگام پرسش سوالی جدید فرد پاسخ سوال قبلی را تکرار و از تغییر مناسب توجه عاجز باشد. در حقیقت، محرک های نامربوط توجه فرد را به آسانی پرت می کند. اختلال در آگاهی به صورت کاهش موقعیت سنجی نسبت به محیط و حتی گاهی نسبت به خود فرد بروز می نماید.

این اختلال در طی مدت زمان کوتاهی، معمولا در طی چند ساعت تا چند روز پدید آمده و معمولا در طول روز نوسان می نماید، اغلب در عصر و شب به هنگام کاهش محرک های خارجی لازم برای موقعیت سنجی، بدتر می گردد.

در افراد مبتلا به دلیریوم، در سه حوزه شناختی، خواب –  بیداری و هیجانی، اختلال و تغییر به وجود می آید که عبارتند از:

حوزه شناختی:

– حافظه و یادگیری / به ویژه حافظه اخیر

– موقعیت سنجی / به خصوص نسبت به زمان و مکان

– تغییر زبان

– ادراک / آشفتگی ادراکی

– اجرایی – حرکتی

چرخه خواب – بیداری:

– خواب آلودگی روزانه

– بی قراری شدید هنگام شب

– دشواری در به خواب رفتن

– بیداری در طول شب،

هیجانی

– اضطراب

– ترس

– افسردگی

– تحریک پذیری

– خشم

– سرخوشی

– بی تفاوتی

– فریاد، جیغ، نفرین و ناسزا

– ناله کردن، غرغر و صداهای نامفهوم

– تغییر سریع و غیر قابل پیش بینی از یک حالت عاطفی به حالت دیگر

این اختلال پیامد فیزیولوژیکی یک بیماری زمینه ای طبی، مسمومیت و یا محرومیت از مواد، مصرف یک دارو یا مواجهه با یک سم نمی باشد.

علایم

افت شدید سطح عملکرد در زمینه های یادگیری، حافظه، زبان، توجه پیچیده،  شناخت اجتماعی و عملکردهای اجرایی، ادراکی و حرکتی

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که بر اساس نوع آن از جوانی تا سالمندی قابل تشخیص است، افت بارز شناختی از سطح قبلی عملکردی در یک یا چند حوزه شناختی است.

حوزه های شناختی که در این اختلال دچار افت بارز می شوند عبارتند از:

– توجه پیچیده

– عملکرد اجرایی

– یادگیری و حافظه

– زبان

– ادراکی – حرکتی

 – شناخت اجتماعی

در این اختلال خود فرد، یا یکی از اطرافیان آگاه، یا بالینگر متوجه افت شدید در کارکرد شناختی می شوند که توسط آزمون های روانی – عصبی یا ارزیابی بالینی کمی دیگر اثبات می شود. نقایص شناختی با استقلال عمل فرد در فعالیت های روزمره تداخل پیدا کرده و فرد حداقل نیازمند مساعدت در فعالیت های دشوار ابزاری در زندگی روزمره مانند پرداخت قبوض یا مدیریت مصرف داروها می گردد. نقایص شناختی پیش آمده قابل توجیه با یک اختلال روانی دیگر نیست.

اختلال های عصبی شناختی، عمدتا بسته به وجود و ماهیت عامل یا عوامل مسبب آسیب زای زمینه ای شناخته شده و بر اساس ترکیبی از سیر زمان، حوزه های خاص آسیب دیده و علایم همراه، از هم افتراق داده می شوند. این عوامل زمینه ای عبارتند از:

– بیماری آلزایمر

– دژنراسیون (اضمحلال) لوب فرونتو تمپورال

– بیماری اجسام لویی / نوعی جنون مغزی شبیه به آلزایمر

– بیماری عروق مغزی

– آسیب ضربه ای مغزی

– مصرف مواد یا داروها

– عفونت اچ آی وی / HIV

– بیماری پریون / جنون گاوی

– بیماری پارکینسون

– بیماری هانتینگون / نوعی بیماری مغز با کاهش شدید کنترل عضلانی، اختلال هیجانی 

– بیماری طبی دیگر

علایم

افت متوسط سطح عملکرد در زمینه های یادگیری، حافظه، زبان، توجه پیچیده،  شناخت اجتماعی، عملکرد های اجرایی، ادراکی و حرکتی

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که بر اساس نوع آن از جوانی تا سالمندی قابل تشخیص است، افت متوسط شناختی از سطح قبلی عملکردی در یک یا چند حوزه شناختی است.

حوزه های شناختی که در این اختلال دچار افت خفیف می شوند عبارتند از:

– توجه پیچیده

– عملکرد اجرایی

– یادگیری و حافظه

– زبان

– ادراکی – حرکتی

 – شناخت اجتماعی

در این اختلال خود فرد، یا یکی از اطرافیان آگاه، یا بالینگر متوجه افت خفیفی در کارکرد شناختی می شوند که توسط آزمون های روانی – عصبی یا ارزیابی بالینی کمی دیگر اثبات می شود. نقایص شناختی با استقلال عمل فرد در فعالیت های روزمره تداخلی نداشته، فعالیت های پیچیده ابزاری در زندگی روزمره مانند پرداخت قبوض یا مدیریت نحوه مصرف داروها حفظ شده، اما شاید نیازمند تلاش بیشتر، راه کارهای جبرانی یا تطابق باشد. نقایص شناختی پیش آمده قابل توجیه با یک اختلال روانی دیگر نیست.

اختلال های عصبی شناختی، عمدتا بسته به وجود و ماهیت عامل یا عوامل مسبب آسیب زای زمینه ای شناخته شده و بر اساس ترکیبی از سیر زمان، حوزه های خاص آسیب دیده و علایم همراه، از هم افتراق داده می شوند. این عوامل زمینه ای عبارتند از:

— بیماری آلزایمر

– دژنراسیون (اضمحلال) لوب فرونتو تمپورال

– بیماری اجسام لویی / نوعی جنون مغزی شبیه به آلزایمر

– بیماری عروق مغزی

– آسیب ضربه ای مغزی

– مصرف مواد یا داروها

– عفونت اچ آی وی / HIV

– بیماری پریون / جنون گاوی

– بیماری پارکینسون

– بیماری هانتینگون / نوعی بیماری مغز با کاهش شدید کنترل عضلانی، اختلال هیجانی 

– بیماری طبی دیگر

اختلالات شخصیت

اختلال شخصیت، الگوی پایداری از رفتار و تجربه درونی است که با انتظارات فرهنگی به میزان قابل ملاحظه ای مغایرت دارد. فراگیر و انعطاف ناپذیر است، در دوران نوجوانی یا اوایل بزرگسالی آغاز می شود، در طی زمان پایدار است و به پریشانی یا اختلال منجر می شود.

علایم

خود برزگ بینی – شک به دیگران – حساس به انتقاد –  کینه توز

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که از اوایل بزرگسالی آغاز می شود، عدم اعتماد و سوء ظن فراگیر نسبت به دیگران است.

در این اختلال بی اعتمادی و بدگمانی فراگیر نسبت به دیگران باعث می شود انگیزه های آنان بدخواهانه تعبیر شود. حداقل چهار مورد از موارد ذیل در فرد مبتلا مشاهده می شود:

– بدگمانی بی پایه و اساس در باره این که دیگران استثمارگر، آسیب زننده یا فریب کار هستند

– اشتغال های ذهنی با تردیدهای ناموجه درباره وفاداری یا قابل اعتماد بودن دوستان و آشنایان

– عدم تمایل برای اعتماد به سایرین به علت ترس بی دلیل از این که اطلاعات مغرضانه بر ضد وی به کار خواهد رفت

– یافتن معانی تحقیر آمیز یا تهدید کننده پنهانی در اظهارات بی غرضانه یا رویدادهای معمولی

– کینه جویی پایدار / نبخشیدن اهانت ها، بی حرمتی ها، یا بی اعتنایی ها

– احساس این که منش و شهرت آن ها مورد حمله قرار گرفته و تحقیر شده اند و نشان دادن سریع خشم در واکنش به این احساس

– بروز بد گمانی مکرر و بی دلیل درباره وفاداری همسر

این اختلال ناشی از اثرات فیزیولوژیک یک بیماری طبی یا یک اختلال دیگر روانی نیست.

علایم

منزوی – در خود فرو رفته – ضعف مهارت های اجتماعی – محدودیت در ابراز هیجان

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که از اوایل بزرگسالی آغاز می شود، کناره گیری از روابط اجتماعی و دامنه محدود بیان هیجان ها در موقعیت های بین فردی است.

این اختلال الگوی نافذ از بی علاقگی  نسبت به روابط اجتماعی و نیز دامنه محدود ابراز هیجانات در برخوردهای بین فردی است، که در زمینه های مختلف به چشم می خورد و حداقل با چهار مورد از ملاک های زیر مشخص می شود:

– لذت نبردن و عدم تمایل از روابط نزدیک از جمله عضوی از یک خانواده بودن

– انتخاب فعالیت های انفرادی

– عدم تمایل چندانی به تجربه جنسی با شخص دیگری

– لذت بردن از فعالیت های بسیار معدود یا لذت نبردن از هیج فعالیتی

– نداشتن هیچ دوست صمیمی یا مورد اعتماد به جز بستگان درجه اول

– بی تفاوتی نسبت به تحسین یا انتقاد سایرین

– سردی عاطفی، بی علاقگی، یا فقدان عاطفه 

این اختلال ناشی از اثرات فیزیولوژیک یک بیماری طبی یا یک اختلال دیگر روانی نیست.

علایم

باورهای عجیب و غریب – هذیان – تفکر و گفتار عجیب – بدگمانی -عواطف نامناسب – رفتار و ظاهر نامتعارف –  قضاوت منفی در مورد خود

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که از اوایل بزرگسالی آغاز می شود، نمایشی از کاستی های اجتماعی و بین فردی است.

این اختلال الگوی نافذی از نقایص اجتماعی و بین فردی است که با ناراحتی حاد و کاهش توانایی برای روابط نزدیک و نیز تحریفات شناختی یا ادراکی و رفتار غیر متعارف مشخص می شود.

حداقل پنج مورد ار علایم ذیل در این اختلال مشاهده می شود:

– تفسیرهای نادرست و غیر عادی از حوادث و رویدادهای بیرون 

– عقاید عجیب و غریب یا تفکر جادویی / خرافاتی بودن، عقیده به غیب گویی، تله پاتی، تخیلات یا اشتغالات ذهنی غریب

– تجارب ادراکی نامعمول و غیر عادی / خطا های حسی جسمی

– تفکر و تکلم عجیب و غریب / صحبت کردن مبهم همراه با حاشیه پردازی، استعاره ای، بیش از حد مفصل و پیچیده

– بدگمانی / افکار پارانویید

– عاطفه نامتناسب یا محدود

– رفتار یا ظاهر عجیب و غریب، نامتعارف، یا غیر عادی

– فاقد دوستان نزدیک یا مورد اعتماد به جز وابستگان درجه اول

– اضطراب اجتماعی مفرط که با آشنایی تقلیل پیدا نمی کند

این اختلال ناشی از اثرات فیزیولوژیک یک بیماری طبی یا یک اختلال دیگر روانی نیست.

علایم

بی تفاوتی در برابر احساسات دیگران –  رفتار خلاف قانون –  فقدان کنترل بر خود –  بی مسئولیتی

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که ممکن است از نوجوانی آغاز شود، بی اعتنایی و تجاوز به حقوق دیگران است.

این اختلال که تحت عنوان جامعه ستیزی، اجتماع ستیزی یا اختلال شخصیت غیر اجتماعی نیز نامیده می شود، الگوی نافذی از بی اعتنایی و نقض حوق دیگران بوده و حداقل سه مورد از ملاک های ذیل در این افراد مشاهده می شود:

– عدم رعایت هنجارهای اجتماعی در زمینه رفتارهای قانونی /  تکرار اعمالی که زمینه بازداشت فراهم می آورد

– فریبکاری / دروغگویی مکرر، کاربرد اسامی مستعار، کلاهبرداری جهت دستیابی به منفعت یا لذت شخصی 

– ناتوانی در برنامه ریزی

– تحریک پذیری، پرخاشگری / درگیری و جدال های جسمی

– بی احتیاطی نسبت به سلامت خود یا دیگران

– بی مسئولیتی مستمر / ناتوانی مکرر در حفظ یک شغل ثابت یا پرداخت تعهدات مالی

– فقدان پشیمانی / بی تفاوتی یا دلیل تراشی برای بد رفتاری و صدمه زدن به دیگران یا ارتکاب دزدی

فرد مبتلا به این اختلال حداقل باید هجده ساله بوده و شواهدی از اختلال سلوک (نقض حقوق اساسی دیگران و قواعد اجتماعی اصلی مرتبط با سن) قبل از پانزده سالگی وجود داشته باشد. این اختلال ناشی از اثرات فیزیولوژیک یک بیماری طبی یا یک اختلال دیگر روانی نیست.

علایم

اضطراب – افسردگی و تحریک‌پذیری – برخورد فیزیکی با دیگران – اختلالات تغذیه‌ای – سوء مصرف دارو – اقدام به خودکشی – روابط بیش از حد احساساتی – خشم

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که از اوایل بزرگسالی آغاز می شود، عدم ثبات در روابط فردی، خویشتن شناسی و عواطف می باشد.

این اختلال الگوی نافذی از بی ثباتی در روابط بین فردی، خود انگاره، عواطف وتکانش گری بارز در زمینه های مختلف بوده، حداقل پنج مورد از موارد ذیل در افراد مبتلا مشاهده می شود:

– کوشش های بی وقفه برای اجتناب از طرد و رها شدگی واقعی یا خیالی

– روابط بین فردی بی ثبات و پر شور و هیجان بین دو قطب آرمانی سازی و بی ارزش نمایی

– اختلال  هویتی / بی ثبات بودن دایم و بارز خودانگاره یا احساس فرد در مورد خویش

– تکانش گری حداقل در دو حوزه آسیب زا / ولخرجی، رابطه جنسی، سوء مصرف مواد، بی احتیاطی در رانندگی، پر خوری

– اقدام، ژست، یا تهدید به خودکشی و یا خودزنی مکرر

– بی ثباتی عاطفی / احساس ملال و دلتنگی شدید دوره ای، تحریک پذیری، اضطراب چند ساعته یا چندین روزه

– احساس پوچی مزمن

– خشم شدید و نامتناسب یا دشواری در کنترل خشم / بروز مکرر تند خویی، خشم پیاپی و مستمر، نزاع های متعدد

– افکار پارانویید یا علایم تجزیه ای گذرا در مواقع استرس

علایم

اجتماعی اما خود محور – بی صداقتی – هیجانات سطحی – نمایشگری با هیجان بسیار

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که از اوایل بزرگسالی آغاز می شود، رفتار توجه طلبانه و هیجان پذیری مفرط و فراگیر است.

این اختلال الگوی نافذی از هیجان پذیری مفرط و فراگیر، همراه رفتارهای توجه طلبانه در زمینه های مختلف است، که حداقل با پنج مورد از ملاک های ذیل مشخص می شود:

– احساس ناراحتی در موقعیت های که مرکز توجه نباشند

– رفتار نامناسب برانگیزنده و اغواگرانه جنسی در تعامل با دیگران

– احساسات سطحی، تغییر سریع ابراز احساسات

– استفاده از وضعیت ظاهری خود برای جلب توجه دیگران

– سبک گفتاری به شدت تاثیر گذار و فاقد جزئیات

– ابراز هیجانات به صورت اغراق آمیز، تاتر گونه و توام با خود نمایشی / در آغوش گرفتن آشنایان دور با شور و شوق، گریه غیر قابل کنترل در موقعیت های احساسی جزیی، قشقرق یازی

– تلقین پذیری / به سادگی تحت تاثیر افراد یا شرایط قرار گرفتن، شک کردن و مجاب شدن سریع

– در نظر گرفتن روابط صمیمانه تر از آن چه واقعا هست / خطاب کردن عزیزم یا دوست عزیزم تقریبا به هر آشنایی

علایم

خود بزرگ بین- توجه طلب-  خود نما – خیالبافی در مورد موفقیت و قدرت

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که از اوایل بزرگسالی آغاز می شود، بزرگ منشی، نیاز به تحسین و فقدان همدلی می باشد.

این اختلال، الگوی نافذی از خود بزرگ بینی در عالم خیال یا رفتار، نیاز به تحسین، همراه با فقدان همدلی در زمینه های مختلف می باشد، که حداقل پنج مورد از موارد ذیل را شامل می شود:

– احساس خود بزرگ بینی به صورت مهم پنداشتن خود / اغراق در مورد دستاورد ها و استعدادهای خود

– خیال پردازی در زمینه موفقیت نامحدود، قدرت، هوش، استعداد برجسته، زیبایی یا عشق آرمانی

– اعتقاد به خاص و بی همتا بودن خود / فقط افراد یا موسسات خاص و عالی رتبه قادر به درک وی هستند و باید با آنها رابطه داشته باشد

– نیاز مفرط به تحسین / عزت نفس بسیار شکننده

– وجود احساس محق بودن / انتظار نامعقول از این که برخورد بسیار مطلوبی با وی صورت گیرد یا افراد بی چون و چرا تسلیم خواسته هایش شوند

– استثمار گر در روابط بین فردی / سوء استفاده از دیگران برای رسیدن به اهداف شخصی

– فقدان همدلی / عدم تمایل برای درک یا شناخت احساسات و نیاز های دیگران

– حسادت ورزیدن به دیگران، و معتقد به این که دیگران به وی حسادت می ورزند

– رفتار یا نگرش های پر نخوت و متکبرانه

علایم

میل شدید به محبت و پذیرش – احساس خود کم‌ بینی شدید – فقدان اعتماد به نفس – عدم اطمینان و دست کم گرفتن خود – لحن متواضعانه – ترس از انتقاد و طرد شدن

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که از اوایل بزرگسالی آغاز می شود، بازداری اجتماعی، احساس بی کفایتی و حساسیت زیاد به ارزیابی منفی می باشد.

این اختلال الگوی نافذی از حس بی کفایتی و حساسیت به برداشت منفی می باشد که در زمینه های مختلف خود را نشان می  دهد، حداقل چهار مورد از موارد نامبرده ذیل در این افراد مشاهده می شود:

– پرهیز از فعالیت های شغلی، تحصیلی جدید و یا مواردی که مستلزم تماس بین فردی زیاد است به علت ترس از انتقاد، عدم تایید، طرد

– عدم تمایل به معاشرت با دیگران مگر این که مطمئن باشند بدون انتقاد مورد پذیرش و محبت قرار می گیرند

– خودداری از روابط نزدیک به دلیل ترس از شرمندگی و مسخره شدن

– اشتغال ذهنی در مورد انتقاد قرار گرفتن یا طرد شدن در موقعیت های اجتماعی

– بازداری از موقعیت های جدید بین فردی به دلیل احساس بی کفایتی و عزت نفس پایین

– تردید درباره کفایت اجتماعی و جذابیت شخصی به خصوص در هنگام تعامل با افراد غریبه

– اکراه از خطر کردن شخصی یا درگیر شدن در هر گونه فعالیت جدید با احتمال این که موقعیتی پیش آید که باعث خجالت زدگی شود

علایم

فقدان اعتماد به نفس – ناتوانی در غلبه به مشکلات روزمره – مسئولیت ناپذیر

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که از اوایل بزرگسالی آغاز می شود، نیاز مفرط به مورد حمایت قرار گرفتن است.

در این اختلال نیاز مفرط برای تحت مراقبت قرار گرفتن، به رفتاری مطیعانه، سلطه پذیر، وابسته و ترس های جدایی منجر شده که در زمینه های مختلف به چشم می خورد و با حداقل پنج نشان از موارد ذیل مشخص می شود:

– مشکل در تصمیم گیری های روزانه خود بدون نظر خواهی و اطمینان بخشی افراطی از جانب دیگران

– نیازمندی به پذیرش مسئولیت بیشتر موارد عمده زندگی آن ها توسط دیگران

– مشکل در ابراز مخالفت با دیگران به دلیل ترس از دست دادن حمایت یا تایید  دیگران

– دشواری در شروع طرح ها و برنامه ها  یا انجام مستقل کارها به دلیل فقدان اعتماد به قضاوت یا توانایی های خود 

– زیاده روی در جهت دستیابی به محبت و حمایت دیگران تا جایی که داوطلب انجام کارهای ناخوشایند می شوند

– احساس ناراحتی یا درماندگی به هنگام تنها ماندن به دلیل ترس اغراق آمیز از ناتوانی در مراقبت از خویشتن

– اشتغال ذهنی غیر واقع بینانه با این موضوع که مبادا برای مراقبت از خودش، تنهایش بگذارند

علایم

پایبندی افراطی به قوانین و جزئیات – کوشش برای رسیدن به کمال – فقدان پاسخ های هیجانی

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که از اوایل بزرگسالی آغاز می شود، اشتغال ذهنی به نظم، کمال گرایی و کنترل ذهنی و بین فردی است.

این اختلال الگوی نافذی از اشتغال ذهنی به نظم و ترتیب، کمال طلبی  و کنترل ذهنی و بین فردی به بهای از دست دادن انعطاف پذیری، گشاده رویی و کار آمدی در زمینه های مختلف است و با حداقل چهار مورد از ملاک های ذیل مشخص می شود:

– اشتغال ذهنی با جزئیات، قوانین، فهرست ها، نظم و ترتیب، سازماندهی یا برنامه ها تا حدی که هدف اصلی فعایت گم می شود

– وجود کمال طلبی که مانع انجام کارها می گردد / ناتوانی در اتمام پروژه به دلیل عدم تحقق ملاک های سفت و سخت وی

– بدون نیاز مالی، خود را به صورت افراطی وقف کار و تولید کردن تا حد رها کردن فعالیت ها ی تفریحی و روابط با دوستان

– درباره موضوعات اخلاقی، اصول و یا ارزش ها، فردی دقیق و سختگیر بوده و بیش از حد با وجدان و انعطاف ناپذیر می باشند / این ویژگی نباید جزیی از هویت فرهنگی و یا مذهبی فرد باشد

– ناتوانی در دور ریختن اشیای مستعمل و به درد نخور، حتی وقتی فاقد ارزش عاطفی هستند

– اکراه از تفویض امور به دیگران، مگر این که آن ها تسلیم شده و کاملا بپذیرند که کارها را دقیقا به روش وی انجام دهند

– خساست برای خود و دیگران/ پول باید برای روز مبادا پس انداز شود

– لجبازی و سرسختی

اختلالات پارافیلیک

اختلال های پارافیلیک (انحراف جنسی)، تمایلات جنسی فرد خارج از چارچوب رابطه جنسی سالم می باشد، که در حال حاضر باعث ناراحتی و اختلال عملکرد فرد شده، یا ارضای این تمایلات مستلزم آسیب، یا توام با خطر آسیب به دیگران است.

علایم

تحریک شدید و مکرر جنسی با مشاهده مخفیانه فرد برهنه، در حال برهنه شدن یا در حال فعایت جنسی

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که حداقل سن شروع آن 18 سالگی است، برانگیختگی مکرر و شدید جنسی از مشاهده مخفیانه فردی برهنه، در حال کندن لباس یا مشغول فعالیت جنسی است، برانگیختگی جنسی به صورت خیال پردازی، امیال قوی جنسی یا در رفتار تظاهر پیدا می کند.

حداقل دوره زمانی برای تشخیص این اختلال شش ماه بوده و فرد ممکن است معترف به این کار باشد یا آن را انکار نماید، فرد مبتلا به این اختلال بر اساس میل قوی جنسی با فردی که رضایت به برقراری ارتباط ندارد، وارد عمل می شود، یا این خیال پردازی ها و امیال قوی جنسی از نظر بالینی به صورت چشمگیری باعث ناراحتی (تکانه های اضطراب، وسواس های فکری، احساس گناه، احساس شرم) یا تخریب عملکرد اجتماعی، شغلی یا سایر حوزه های مهم کارکردی وی می شود.

سابقه داشتن در موارد ذیل می تواند در شروع این اختلال مطرح باشد:

– آزار جنسی در دوران کودک

– مصرف نا به جای مواد

– افزایش میل جنسی یا اشتغال ذهن با مسائل جنسی

معمولا تعداد قربانیانی که توسط فرد مبتلا به این اختلال به صورتی که بیان شد، مورد مشاهده قرار می گیرند سه نفر یا بیشتر و در موقعیت های جداگانه می باشد، هر چند ممکن است فقط یک قربانی در موقعیت های متعدد مورد مشاهده قرار گیرد.

علایم

تحریک شدید و مکرر جنسی با نشان نواحی تناسلی به فردی که رضایت و آگاهی نسبت به عمل انجام شده ندارد

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که در دوره نوجوانی یا اوایل بزرگسالی ظهور می کند، تحریک جنسی مکرر و شدید از نشان دادن نواحی تناسلی خود به افراد به صورت غیر منتظره می باشد. برانگیختگی جنسی به صورت خیال پردازی، امیال قوی جنسی یا در رفتار تظاهر پیدا می کند.

حداقل دوره زمانی برای تشخیص این اختلال شش ماه بوده و فرد ممکن است معترف به این کار باشد یا آن را انکار نماید، فرد مبتلا به این اختلال بر اساس میل قوی جنسی در مورد فردی که رضایت به رابطه جنسی ندارد، عمل کرده، خیال پردازی ها یا امیال قوی جنسی از نظر بالینی به صورت چشمگیری باعث ناراحتی (اضطراب، وسواس های فکری، احساس گناه، احساس شرم) یا تخریب عملکرد اجتماعی، شغلی یا سایر حوزه های مهم کارکردی وی می شود.

تحریک جنسی حاصل از این اختلال ممکن است با نمایشگری به کودکان نابالغ، معلولین جسمی تا افراد بالغ سالم، ایجاد شود. سابقه موارد ذیل می تواند زمینه ساز این اختلال باشد:

– رفتارهای ضد اجتماعی

– مصرف نا به جای الکل

– ترجیح جنسی برای بچه بازی

– بد رفتاری عاطفی و سوء رفتار جنسی دوران کودکی

– اشتغال ذهن با مسایل جنسی

– افزایش میل جنسی

معمولا تعداد قربانیانی که توسط فرد مبتلا به این اختلال به صورتی که بیان شد، مورد مواجهه قرار می گیرند سه نفر یا بیشتر و در موقعیت های جداگانه می باشد، هر چند ممکن است فقط یک قربانی در موقعیت های متعدد مورد مواجهه قرار گیرد.

علایم

تحریک شدید و مکرر جنسی از طریق لمس یا مالش افرادی که رضایت به این رابطه را ندارند

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که در سال های پایانی دوره نوجوانی یا شروع دوره بزرگسالی ظهور می کند، برانگیختگی جنسی مکرر و شدید ناشی از لمس یا مالش فردی است که راضی به این عمل نیست، می باشد. برانگیختگی جنسی به صورت خیال پردازی، امیال قوی جنسی یا در رفتار تظاهر پیدا می کند.

حداقل دوره زمانی برای تشخیص این اختلال شش ماه بوده و فرد ممکن است معترف به این کار باشد یا آن را انکار نماید، فرد مبتلا به این اختلال بر اساس میل قوی جنسی روی فردی ناراضی به برقراری رابطه دست به عمل می زند، این خیال پردازی ها یا امیال قوی جنسی باعث ناراحتی (اضطراب، وسواس های فکری، احساس گناه، احساس شرم) یا تخریب عملکرد چشمگیر بالینی در حوزه های اجتماعی، شغلی یا سایر کارکردی مهم می گردد.

سابقه موارد ذیل می تواند زمینه ساز این اختلال باشد:

– رفتار ضد اجتماعی غیر جنسی

– اشتغال ذهنی با مسایل جنسی

– افزایش میل جنسی

معمولا تعداد قربانیانی که توسط فرد مبتلا به این اختلال مورد لمس یا مالش قرار می گیرند، سه نفر یا بیشتر و در موقعیت های جداگانه می باشد، هر چند ممکن است فقط یک قربانی در موقعیت های متعدد مورد لمس یا مالش قرار گیرد.

علایم

تحریک شدید و مکرر جنسی از طریق تحقیر، ضرب و شتم، اعمال رنج و درد 

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که متوسط سن بروز آن 19 سالگی است، برانگیختگی جنسی مکرر و شدید ناشی از تحقیر، ضرب و شتم، به بند کشیده شدن، یا سایر روش های اعمال رنج و درد، است. برانگیختگی جنسی به صورت خیال پردازی، امیال قوی جنسی یا در رفتار تظاهر پیدا می کند.

حداقل دوره زمانی برای تشخیص این اختلال شش ماه بوده و فرد معترف به این کار می باشد، خیال پردازی ها، امیال جنسی قوی و یا رفتارها باعث ناراحتی (احساس گناه، شرمساری، ناکامی شدید جنسی، تنهایی، افکار وسواسی) یا تخریب عملکرد چشمگیر بالینی در حوزه های اجتماعی، شغلی یا سایر کارکردی مهم فرد می گردد.

در برخی موارد این اختلال همراه با علایم ذیل می باشند:

– مشاهده فراوان فیلم های هرزه نگاری مملو از صحنه های تحقیر

– ضرب و شتم

– به بند کشیده شدن

– سایر روش های اعمال درد و رنج بر شریک جنسی.

احتمال خطر مرگ اتفاقی در حین اجرای خفگی دوستی (فرد مبادرت به عملی می نماید که باعث شود تا بر اثر محدودیت تنفس اش به برانگیختگی جنسی دست پیدا کند) یا سایر اقدامات خود انگیزی جنسی، وجود دارد.

علایم

تحریک شدید و مکرر جنسی از طریق اعمال رنج جسمانی و یا شناختی به دیگران

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که متوسط سن بروز آن 19 سالگی است، برانگیختگی جنسی مکرر و شدید ناشی از رنج جسمانی و یا رنج شناختی دیگران، می باشد. برانگیختگی جنسی به صورت خیال پردازی ها، امیال قوی جنسی یا در رفتار تظاهر می یابند.

حداقل دوره زمانی برای تشخیص این اختلال شش ماه بوده و فرد ممکن است معترف به این کار باشد یا آن را انکار نماید، فرد مبتلا به این اختلال بر اساس میل قوی جنسی در مورد فردی که رضایت ندارد، عمل می کند و یا این خیال پردازی ها یا امیال قوی جنسی از نظر بالینی به صورت چشمگیری باعث ناراحتی (اضطراب، وسواس های فکری، احساس گناه، احساس شرم) یا تخریب عملکرد اجتماعی، شغلی یا سایر حوزه های مهم کارکردی وی می شود.

معمولا تعداد قربانیانی که توسط فرد مبتلا به این اختلال مورد آزار جنسی قرار می گیرند  سه نفر یا بیشتر در موقعیت های جداگانه می باشد، هر چند ممکن است اعمال درد و رنج فقط بر یک قربانی در موقعیت های متعدد اعمال رخ دهد. گاهی اوقات مشاهده زیاد فیلم های هرزه نگاری که در برگیرنده اعمال درد و رنج بر شریک جنسی می باشد، یک علامت همراه با این اختلال است.

علایم

تحریک شدید و مکرر جنسی از طریق خیال پردازی یا فعالیت جنسی با کودک نابالغ

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که حداقل سن بروز آن 16 سالگی است، برانگیختگی جنسی مکرر و شدید به صورت خیال پردازی یا فعالیت جنسی با یک کودک یا کودکان نابالغ، می باشد.

حداقل دوره زمانی برای تشخیص این اختلال شش ماه بوده و فرد ممکن است معترف به این کار باشد یا آن را انکار نماید، فرد بر اساس این امیال قوی جنسی وارد عمل می شود، و یا خیال پردازی ها یا امیال جنسی قوی باعث ناراحتی (احساس گناه، ناکامی شدید جنس، احساس انزوا) یا مشکل بین فردی بارز می گردد.

فرد مبتلا به این اختلال حداقل پنج سال بزرگ تر از کودک یا کودکانی است که فعالیت جنسی با آنان صورت می گیرد (معمولا سیزده ساله یا کوچکتر). استفاده از فیلم های هرزه نگاری که کودکان نابالغ را به تصویر می کشند، یک شاخص ارزشمند برای تشخیص این اختلال است. اختلال شخصیت ضد اجتماعی و سوء رفتار جنسی در کودکی می تواند از عوامل خطر ساز برای ابتلا به این اختلال باشد.

علایم

تحریک شدید و مکرر جنسی از طریق استعمال اشیاء بی جان یا تمرکز بر ناحیه غیر جنسی بدن

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که ممکن است قبل از نوجوانی بروز نماید، برانگیختگی جنسی مکرر و شدید ناشی از استعمال اشیاء بی جان  و یا تمرکز بسیار خاص بر ناحیه غیر جنسی بدن، است. برانگیختگی جنسی به صورت خیال پردازی، امیال قوی جنسی، یا رفتار تظاهر می یابد.

حداقل دوره زمانی برای تشخیص این اختلال شش ماه بوده و باعث ناراحتی یا اختلال چشمگیر بالینی در حوزه های اجتماعی، شغلی، و یا سایر کارکردهای مهم فرد می گردد. اشیاء یادگاری به تکه های لباس به کار برده شده در مبدل پوشی و یا ابزارهایی که به طور خاص با هدف تحریک لمسی نواحی تناسلی طراحی شده اند، محدود نمی شوند.

اشیاء رایج در یادگارخواهی عبارتند از:

– لباس های زیر زنانه

– کفش های زنانه یا مردان

– لوازم لاستیکی

– لباس های چرمی

– سایر انواع پوشاک

همچنین در این اختلال نواحی جسمانی شدیدا شهوت انگیز عبارتند از:

– پاها

– انگشتان پاها

– موها

به طور شایع یادگارهای جنسی شده هر دو دسته اشیاء بی جان و نواحی بدن (مانند جوراب های کثیف و پاها) را شامل می شود. این اختلال می تواند تجربه ای باشد که حواس مختلف را درگیر نماید، از جمله در دست گرفتن و نگه داشتن، چشیدن، مالش دادن، فرو کردن، یا بوییدن شیء یادگاری به هنگام خود ارضایی، و یا ترجیح این که شریک جنسی در طی تماس جنسی شیء یادگاری را بپوشد یا مورد استفاده قرار دهد.

علایم

تحریک شدید و مکرر جنسی از طریق پوشیدن لباس جنس مخالف

توضیحات

ویژگی اصلی این اختلال که ممکن است از دوران کودکی آغاز شود، برانگیختگی جنسی مکرر و شدید به دنبال پوشیدن لباس جنس مخالف، است. برانگیختگی جنسی به صورت خیال پردازی ، امیال قویجنسی یا در رفتار تظاهر می یابد.

حداقل دوره زمانی برای تشخیص این اختلال شش ماه بوده و باعث ناراحتی یا اختلال چشمگیر بالینی در حوزه های اجتماعی، شغلی، و یا سایر کارکردهای مهم فرد می گردد. مبدل پوشی ممکن است فقط یک یا دو قطعه لباس، یا پوشش کاملی از لباس های زیر و روی جنس مخالف باشد و در مردان استفاده از کلاه گیس و آرایش زنانه را نیز شامل می شود. این اختلال اغلب در مردان گزارش شده است.

تحریک جنسی در بارزترین شکل آن به صورت نغوظ، ممکن است به شیو های مختلفی هم زمان با مبدل پوشی اتفاق بیفتد، در مردان جوان تر، مبدل پوشی اغلب به خود ارضایی می انجامد، و متعاقب آن هر گونه البسه زنانه درآورده می شوند. اما مردان مسن تر اغلب آموخته اند که از خودارضایی یا انجام هر کاری که باعث تحریک آلت تناسلی می گردد، خودداری کنند تا بتوانند با اجتناب از انزال، جلسه مبدل پوشی خود را طولانی سازند. مردان دارای شریک جنسی زن گاه جلسه مبدل پوشی خود را با مقاربت به اتمام می رسانند.

این اختلال در مردان اغلب با خود زن پنداری (تمایل جنسی نابهنجار یک مرد برای تحریک جنسی با تفکر یا تخیل درباره خود به عنوان یک زن) همراه است. که در طی آن خیال پردازی ها و رفتارهای خود زن پندارانه ممکن است بر ایده های زیر متمرکز باشد:

– نمایش کارکردهای فیزیولوژیکی زنانه / شیردهی، قاعدگی

– شرکت در رفتارهای قالبی زنانه / بافتنی بافتن

– دستیابی به بدنی زنانه

فهرست واژگان

اجتناب (avoidance): عمل فاصله گیری از موقعیت های مرتبط با استرس – یک گرایش به پرهیز از سر نخ ها، فعالیت ها و موقعیت هایی که فرد را به یاد یک رویداد تجربه شده پر استرس می اندازد.

اختلال پاکسازی (purging disorder): رفتارهای پاکسازی عود کننده از قبیل استفراغ عمدی، سوء مصرف ملین ها، مدرها یا سایر داروها در غیاب پرخوری به منظور تاثیرگذاری بر شکل یا اندازه بدن.

اختلال موقعیت سنجی (disorientation): سردرگمی در مورد زمان، مکان، یا نام خود.

اضطراب (anxiety): پیش بینی دلهره آمیز وقوع یک خطر یا بد بیاری در آینده که با احساس نگرانی، ناراحتی و یا علایم تنش همراه است. کانون خطر پیش بینی شده می تواند درونی یا بیرونی باشد.

افسردگی (depressivity): احساسات اندوهگینی، بیچارگی و یا نا امیدی شدید. برخی از بیماران فقدان احساسات و یا ملال، دشواری در فروکش کردن از این حالات خلقی، بد بینی نسبت به آینده، احساس شرم و یا گناه فراگیر، احساس حقارت و کم ارزشی، و افکار و رفتار انتحاری را گزارش می کنند.

افکار پارانوئید (paranoid ideation): افکاری با شدت کمتر از ابعاد هذیانی شامل بدگمانی یا باور مورد حمله، شکنجه و آزار یا رفتار غیر منصفانه دیگران قرار گرفتن است.

افکار خودکشی (suicidal ideas – suicidal ideation): افکاری در مورد صدمه زدن به خود همراه با توجه حساب شده یا برنامه ریزی برای تکنیک های احتمالی که می توانند موجب مرگ خود شخص شوند.

اقدام به خودکشی (suicide attempt): یک تلاش برای پایان دادن به زندگی خود که ممکن است موجب مرگ شخص شود.

اغما (coma): حالت فقدان کامل هوشیاری.

انفجار خشم (tempor outburst): یک انفجار هیجانی / قشقرق، معمولا مرتبط با کودکان یا افرادی که در وضعیت ناراحتی هیجانی هستند و معمولا به وسیله لجبازی، گریه کردن، جیغ کشیدن، نافرمانی، داد و فریاد خشمگینانه، مقاومت در برابر تلاش ها در جهت آرام ساختن وی و در برخی ار موارد کتک زدن دیگران مشخص می گردد. ممکن است کنترل جسمی از دست برود، شخص توانایی یک جا ماندن را از دست بدهد و ممکن است شخص حتی با محقق شدن هدف اش نیز آرام نگیرد.

بالینی (clinical): مربوط به کلینیک. مشخص کننده نوعی روش برخورد با شخصیت و روان درمانی که متمرکز بر فرد به عنوان یک کل است تا جستجوی اصول کلی یا انجام مطالعات هنجاری. طبابت یا سایر امور درمانی که به طور عمده بر استنباط و قضاوت ذهنی پزشک – درمانگر است. 

بدخوابی (parasomnias): اختالال های خواب مشتمل بر رفتارهای نابهنجار یا رویدادهای فیزیولوژیکی که در طول خواب یا گذارهای خواب – بیداری بروز می کند.

بدگمانی (susppiciousness): انتظار داشتن و حساس بودن نسبت به نشانه های سوء نیت یا قصد آسیب بین فردی – تردید در مورد صداقت و وفاداری دیگران – احساس بد رفتاری، بهره کشی و یا آزار دیدن از طرف دیگران.

برانگیختگی (arousal): حالت فیزیولوژیکی و روان شناختی بیدار بودن و یا پاسخ دهی به محرک ها.

بهت (stupor): فقدان فعالیت روانی حرکتی، که ممکن است دامنه ای از عدم برقراری ارتباط فعالانه با محیط یا عدم تحرک کامل را در برگیرد.

بی ارادگی (avolition): ناتوانی برای شروع و استمرار درگیری در فعالیت های معطوف به هدف. زمانی که بی ارادگی به اندازه کافی شدید است که مرضی تلقی شود، فراگیر بوده و شخص را از انواع فعالیت ها مانند کار، علاقه مندی های فکری و مراقبت از خود، باز می دارد.

بی ثباتی عاطفی (labile affect): تغییر پذیری نابهنجار در عاطفه همراه با تغییرات مکرر، سریع و ناگهانی در ابراز هیجانی.

بی خوابی (insomnia): یک شکایت ذهنی دال بر دشواری در به خواب رفتن یا خواب ماندن یا نامطلوب بودن کیفیت خواب.

بی ربطی (incoherence): گفتار یا تفکری که اساسا برای دیگران غیر قابل درک است چرا که واژگان و عبارت ها بدون یک نظم و پیوند منطقی یا معنی دار به هم پیوند یافته اند.

پرخوابی ( hypersomnia): خواب آلودگی مفرط که در پی خواب طولانی شبانه، دشواری در حفظ یک حالت بیداری هوشیارانه در طول روز یا دوره های خواب روزانه ناخواسته آشکار می گردد.

پرخوری (overeating): خوردن مقدار زیادی غذا با سرعت زیاد

پرش افکار (flight of ideas): یک جریان نسبتا مستمر از گفتار تسریع شده با تغییرات ناگهانی از یک موضوع به موضوع دیگر که معمولا بر تداعی های قابل درک، محرک های موجب حواس پرتی یا بازی با واژگان استوار است. زمانی که این عارضه شدید است، ممکن است گفتار به هم ریخته یا نامنسجم باشد.

تجزیه (dissociation): جدا شدن خوشه هایی از محتویات ذهنی هوشیاری. تجزیه یک مکانیسم اساسی در اختلال های تجزیه ای است و همچنین به منظور توصیف جدایی یک ایده از بار هیجانی و تاثیر آن در یک عاطفه نامتناسب نیز استفاده می شود. غالبا در نتیجه یک آسیب روانی، ممکن است تجزیه به فرد اجازه بدهد سرسپاری به دو حقیقت متناقض را تجربه کند بدون آن که نسبت به این تناقض آگاه شود. یکی از تجلیات افراطی تجزیه، اختلال هویت تچزیه ای است که در آن ممکن است یک شخص، شخصیت های مستقل متعددی را که هر کدام از سایرین بی اطلاع هستند، از خود نشان دهد.

تحمل (tolerance): حالتی که همراه با مصرف مداوم یک دارو اتفاق می افتد و در آن فرد برای دستیابی به تاثیر یکسان به مصرف دوزهای فزآینده دارو نیاز پیدا می کند.

ترس (fear): یک پاسخ هیجانی به تهدید یا خطر ادراک شده قریب الوقوع همراه با گرایش شدید به ستیز یا گریز.

تفکر جادویی (magical thinking): یک باور نادرست مبنی بر این که افکار، واژگان یا اقدامات شخص به شیوه ای مغایر با قوانین علت و معلول پذیرفته شده با بروز یا موجب پیشگیری از بروز یک نتیجه خاص می شود. تفکر جادویی می تواند بخشی از رشد طبیعی کودک باشد.

تکانش گری (impulsivity): عمل کردن بدون برنامه ریزی قبلی در پاسخ به محرک های بلا فصل – عمل کردن به صورت لحظه ای بدون برنامه یا توجه به نتایج – دشواری در تهیه طرح و برنامه و دنبال کردن آن – یک حس اضطرار و رفتار صدمه به خود در شرایط ناراحتی هیجانی.

توجه (attention): توانایی تمرکز پایدار بر روی یک محرک یا فعالیت خاص. اختلال در توجه می تواند از طریق حواس پرتی یا دشواری در تکمیل کردن تکالیف یا اشکال در تمرکز بر روی کار آشکار گردد.

توجه طلبی (attention seeking): درگیر شدن در رفتارهایی که هدف آن ها جلب توجه و قرار دادن خود در کانون توجه و تحسین دیگران است.

توهم (hallucination): یک تجربه شبه ادراکی با وضوح و تاثیر یک ادراک واقعی اما بدون تحریک بیرونی اندام حسی مرتبط. توهمات باید از خطاهای ادراکی (illusions) که در آن ها یک محرک بیرونی واقعی به غلط ادراک یا تعبیر می شود، متمایز گردد. ممکن است فرد در مورد ماهیت غیر واقعی توهم، بینش داشته یا نداشته باشد. احتمال دارد که یک فرد دچار توهم تجربه حسی نادرست را تشخیص دهد در حالی که فردی دیگر متقاعد شده باشد که تجربه اش بر واقعیت استوار است. اصطلاح توهم به طور معمول در مورد ادراکات نادرست که در جریان رویا دیدن، به خواب رفتن یا در ضمن بیدار شدن (حالت بین خواب و بیداری) اتفاق می افتد، به کار نمی رود. تجارب توهمی گذرا می توانند بدون وجود یک اختلال روانی روی دهند.

توهم بویایی (olfactory hallucination): یک توهم شامل ادراک بو از قبیل بوی لاستیک سوخته یا ماهی گندیده.

توهم جسمانی (somatic hallucination): یک توهم مشتمل بر ادراک تجربه فیزیکی واقع در درون بدن مثلا یک احساس الکتریسته.

توهم چشایی (gustatory hallucination): یک توهم مشتمل بر ادراک مزه معمولا ناخوشایند.

توهم دیداری (visual hallucination): یک توهم شامل دیدن که ممکن است شامل دیدن تصاویر شکل گرفته مانند تصاویر افراد یا شکل نگرفته مانند جرقه نور باشند. توهمات دیداری باید از خطاهای حسی که سوء تعبیر محرک های بیرونی واقعی متمایز هستند.

توهم شنیداری (auditory hallucination): یک توهم شامل ادراک صوت به ویژه صدای انسان.

توهم لمسی (tactile hallucination): یک توهم مشتمل بر ادراک لمس شدن یا وجود چیزی در زیر پوست. رایج ترین توهمات لمسی شامل حس های شوک الکتریکی و مور مور شدن (احساس خزیدن یا راه رفتن چیزی مثل حشرات بر روی پوست یا در زیر پوست) است.

توهم هندسی (geometric hallucination): توهمات دیداری مشتمل بر اشکال هندسی از قبیل تونل ها و دودکش ها، مارپیج ها، شبکه ها یا تار عنکبوت.

تیک (tic): یک حرکت یا صدای غیر ارادی، ناگهانی، سریع، عود کننده و ناموزون.

جنسیت (gender): نقشی که فرد به صورت علنی به عنوان پسر یا دختر، مرد یا زن در زندگی دارد و به لحاظ قانونی نیز به رسمیت شناخته می شود.

جنسیت تعیین شده (gender assignment): جنسیت اولیه به عنوان مذکر یا مونث که معمولا در زمان تولد آشکار شده و در ادامه به عنوان جنسیت مادرزادی از آن یاد می شود – جنسیت تخصیص یافته.

حرکات سریع چشم  (sleep-onset / REM): مرحله ایی در عرض چند دقیقه پس از به خواب رفتن رخ می دهد که طی آن شخص خوابیده به احتمال فراوان فعالیت روانی شبیه به رویا را تجربه می کند.

حرکات قالبی  (stereotyped): حرکات مکرر، با فراوانی نابهنجار و غیر هدفمند که ظاهرا اجباری هستند، رفتارهای حرکتی بی فایده مانند حرکت دادن دست یا دست تکان دادن، سفت کردن بدن، کوبیدن سر و گاز گرفتن خود.

حمله خواب (narcolepsy): یک اختلال خواب که به وسیله دوره های خواب آلودگی مفرط و به خواب رفتن های مکرر در طول روز مشخص می گردد.

حملات وحشت زدگی (panic attacks): دوره های مجزای ترس یا وحشت شدید با شروع ناگهانی، غالبا مرتبط با احساسات نابودی قریب الوقوع. در جریان این حملات علایمی از قبیل تنگی نفس یا احساس خفه شدن، تپش قلب، تنفس سریع یا تسریع ضربان قلب، درد یا ناراحتی در قفسه سینه، دچار خفگی شدن و ترس از دیوانه شدن یا از دست دادن کنترل وجود دارد. حملات وحشت زدگی می توانند غیر منتظره باشند که در طی شروع آن حمله با یک عامل برانگیزاننده آشکار مرتبط نبوده و در عوض ناگهانی و یک مرتبه بروز می کند، یا مورد انتظار و پیش بینی شده هستند که در آن صورت حمله وحشت زدگی با یک عامل برانگیزاننده آشکار درونی یا بیرونی ارتباط دارد.

حواس پرتی (distractability): دشواری در توجه و تمرکز بر روی تکالیف – دشواری در حفظ رفتار متمرکز بر هدف (برنامه ریزی و تکمیل تکالیف)

خستگی (fatigue): یک حالت معمولا مرتبط با تضعیف یا تحلیل رفتن منابع جسمی و یا روانی شخص که دامنه ای از یک حالت کرختی تا یک حس فرسایش ناشی از کار در درون عضلات را در بر می گیرد. خستگی جسمی موجب ناتوانی در تداوم کارکرد در یک سطح فعالیت بهنجار می شود. هر چند این حالت در زندگی روزمره شایع است اما معمولا در طی فعالیت های بدنی سنگین به طور خاصی مشهود است. خستگی روانی خود را به صورت خواب آلودگی نشان می دهد. خستگی به نام های کوفتگی، کسالت، کرختی، سستی، رخوت، بی حالی، و بی رمقی نیز نامیده می شود.

خطای ادراکی (illusion): یک سوء تعبیر یا تفسیر نادرست از محرک های بیرونی از قبیل شنیدن صدای خش خش برگ ها به صورت صدای انسان.

خلق (mood): یک هیجان نافذ و پایدار که حال و هوای ادراک فرد از جهان را تعیین می کند. مثال های رایج از خلق شامل افسردگی، سرخوشی، خشم و اضطراب است. 

خواب آلودگی (somnolence or drowsiness): یک حالت نزدیک به خواب، یک تمایل شدید برای خواب یا دوره های خواب که به شکل نامعمولی طولانی هستند. این واژه دو معنی مجزا دارد، یکی حالت معمول قبل از به خواب رفتن و دیگری اختلال مزمنی که شامل قرار گرفتن در همان حالت مستقل از یک چرخه شبانه روزی است.

خواب گردی (sleep walking): دوره های مکرر برخاستن از بستر در طول خواب و راه رفتن، که معمولا در طی یک سوم نخست یک دوره خواب عمده اتفاق می افتد. شخص حین راه رفتن در خواب یک چهره مات و خیره دارد، تا حدودی نسبت به تلاش های دیگران برای برقرای ارتباط با وی بی تفاوت بوده و تنها با تلاش زیاد می توان وی را از خواب بیدار کرد.

خود بزرگ بینی (grandiosity): اعتقاذ فرد بر این که بر دیگران برتری دارد و سزاوار رفتار ویژه از جانب دیگران است.

خودزن پنداری (autogynephilia): برانگیختگی جنسی یک فرد مذکر که با ایده تصور مونث بودن ارتباط دارد.

داغ دیدگی (bereavement): حالت فقدان ناشی از مرگ کسی که فرد با وی ارتباطی نزدیک داشته است. این حالت شامل دامنه ای از پاسخ های سوگواری و عزا داری است.

دوره – دوره ای (episode – episodic): یک مدت زمانی مشخص که در طی آن بیمار به علایمی دچار شده است که با ملاک های تشخیصی برای یک اختلال مفروض مطابقت دارند. بسنه به نوع اختلال روانی، دوره می تواند بر تعداد علایم، شدت یا فراوانی مشخص علایم دلالت داشته باشد. دوره ها می توانند به صورت یک دوره واحد (نخست) یا در صورت تناسب به صورت دوره های راجعه چند گانه از یکدیگر متمایز گردند.

دیستونی (dystonia): قوام ناهنجار عضلانی.

ستیزه جویی (hostility): احساسات خشمگینانه مداوم یا مکرر – خشم یا تحریک پذیری در پاسخ به بی حرمتی ها و اهانت های جزیی – رفتار زشت، زننده یا کینه توزانه.

سراسیمگی روانی حرکتی (psychomotor agitation): فعالیت حرکتی مفرط مرتبط با یک احساس تنش درونی. این فعالیت معمولا غیر مفید و تکراری بوده و شامل رفتارهایی از قبیل قدم زدن، وول خوردن، به هم فشردن دست ها، کشیدن لباس ها و ناتوانی در نشستن یک جا هستند.

سلطه پذیری (submissiveness): انطباق رفتار خود با علایق و تمایلات واقعی یا ادراک شده دیگران حتی در مواقعی که این کار با علایق، نیازها یا تمایلات خود شخص در تضاد باشد.

سندرم (syndrome): گروهی از علایم و نشانه ها مبتنی بر وقوع هم زمان مکرر که ممکن است بر یک آسیب زیر بنایی، سیر، الگوی خانوادگی یا درمان مشترک دلالت داشته باشند.

سنگدلی (callousness): عدم توجه به احساسات یا مشکلات دیگران – فقدان احساس گناه یا پشیمانی در مورد تاثیرات منفی یا زیان بار اقدامات خود بر روی دیگران.

شخصیت (personality): الگوی پایدار ادراک کردن، ارتباط برقرار کردن و فکر کردن در مورد محیط و خود. صفات شخصیتی جنبه های غالب شخصت هستند که به شیوه های نسبتا ثابت در زمان ها و موقعیت های مختلف نشان داده می شوند. صفات شخصیتی بر کارکردهای خود و بین فردی تاثیر می گذارند. تخریب در کارکرد شخصیت و تظاهرات صفت های شخصیتی بسته به میزان شدت آن ها می تواند بازتاب وجود یک اختلال شخصیت باشد.

شکلک (grimace – grimacing): حالات چهره عجیب و غریب و نامناسب بی ارتباط با موقعیت.

عاطفه (affect): یک الگو از رفتارهای قابل مشاهده که تجلی و بروز یک حالت احساسی تجربه شده ذهنی (هیجان) است. نمونه هایی از عاطفه شامل اندوهگین بودن، سرخوشی (elation)، و خشم هستند. بر خلاف خلق که بر یک جو هیجانی فراگیر و پایدار دلالت دارد، عاطفه به تغییرات پر نوسان تر در حال و هوای هیجانی اطلاق می شود و هم در درون یک فرهنگ و هم در میان فرهنگ های متفاوت بسیار متغییر است.

عامل استرس زا (stressor): هر گونه عامل هیجانی، جسمی، اجتماعی، اقتصادی یا سایر عواملی که تعادل فیزیولوژیک، شناختی، هیجانی و رفتاری یک فرد را بر هم می زند.

علامت (symptom): تظاهر ذهنی یک حالت مرضی. علایم بیشتر توسط فرد مبتلا گزارش می شوند تا این که توسط معاینه گر مشاهده شوند.

فراموشی (amnesia): ناتوانی در یادآوری اطلاعات مهم مربوط به خود که با یک فراموشی عادی همخوانی ندارد.

فریبکاری (decitfulness): دغل بازی و کلاهبرداری – ارایه تصویر غلط از خود – شاخ و برگ دادن یا سر هم بندی کردن در حین گزارش رویدادها.

فشار روانی (stress): الگویی از پاسخ های اختصاصی و غیر اختصاصی که یک شخص به رویدادهای محرکی از خود نشان می دهد که تعادل وی رابه هم زده یا از توانایی سازگاری وی فراتر بوده یا وی را تحت فشار قرار می دهند.

فلش بک (flashback): یک حالت تجزیه ای که در طول آن جنبه هایی از یک رویداد تروماتیک به گونه ای تجربه می شوند که انگار در همان لجظه روی می دهند – جهش به گذشته.

کاتاپلکسی (cataplexy): قوام باختگی – دوره های ناگهانی فقدان دو طرفه قوام عضلانی که موجب فرو افتادن فرد می شود و اغلب در رابطه با هیجانات شدید از قبیل خنده، خشم، عصبانیت یا تعجب اتفاق می افتد.

کناره گیری اجتماعی (withdrawal، social): فرد تنها بودن را بر حضور در جمع ترجیح می دهد – خوددار بودن در موقعیت های اجتماعی – اجتناب از تماس ها و فعالیت های اجتماعی – فقدان ابتکار عمل در تماس های اجتماعی.

کندی روانی حرکتی (psychomotor retardation): کندی فراگیر مشهود در حرکات و گفتار.

کندی عاطفی (blunted affect): کاهش چشمگیر در شدت ابراز هیجان ها.

گسست از خویشتن (depersonalization): تجربه احساس انفصال از فرآیندهای ذهنی، بدنی یا اقدامات خود به گونه ای که به نظر می رسد فرد یک مشاهده گر بیرونی است، مثلا احساس این که فرد خواب می بیند – کرختی هیجانی و یا جسمی – حس غیر واقعی بودن.

گسست از واقعیت (derealization): تجربه احساس انفصال از محیط اطراف خود، به گونه ای که به نظر می رسد فرد یک مشاهده گر بیرون است. افراد یا اشیا به صورت غیر معمول، رویا گونه، مبهم، بی جان یا توام با تحریف دیداری تجربه می شوند.

گنگی (mutism): فقدان پاسخ کلامی، یا بسیار کم بودن آن بدون آفازی شناخته شده.

گوش به زنگی (hypervigilance): یک حالت حسی افزایش یافته همراه با شدت اغراق آمیز رفتارها که هدف آن شناسایی تهدیدهاست. گوش به زنگی با یک حالت افزایش اضطراب نیز همراه است که می تواند موجب خستگی فرد شود. سایر علایم شامل افزایش نابهنجار برانگیختگی، پاسخ دهی بالا به محرک ها و بررسی مداوم محیط برای یافتن تهدیدات احتمالی است. در گوش به زنگی یک بررسی بی وقفه در محیط به منظور یافتن صحنه ها، اصوات، افراد، رفتارها، بوها یا هر چیز دیگر که ممکن است یادآوری کننده یک تهدید یا تروما باشد، وجود دارد. همچنین فرد به منظور حصول اطمینان از نزدیک نبودن خطر، در یک حالت هوشیاری شدید قرار دارد. گوش به زنگی می تواند موجب بسیلری از الگوهای رفتار وسواس و همچنین ایجاد دشواری در تعاملات اجتماعی و روابط گردد. 

مانیا (mania): یک حالت ذهنی شامل خلق بالا، منبسط یا تحریک پذیر و افزایش مداوم سطح فعالیت یا انرژی.

مخالفت جویی (antagonism):  رفتارهایی که فرد را با دیگران در تضاد و تعارض قرار می دهند از قبیل یک حس اغراق آمیز از اهمیت شخصی همراه با انتظار رفتار ویژه از دیگران، هم چنین بیزاری سنگدلانه نسبت به دیگران که هم بی اطلاعی از نیازها و احساسات دیگران و همچنین آمادگی برای بهره کشی از دیگران در خدمت ارتقای خود را در بر می گیرد.

مضطرب بودن (anxiousness):  احساسات عصبیت یا تنیدگی در واکنش به موقعیت های مختلف – نگرانی مکرر در مورد تاثیرات منفی تجارب ناخوشایند گذشته و احتمالات منفی آینده – احساس ترس و بیمناکی در مورد عدم قطعیت – انتظار وقوع بدترین ها. 

ملال و دلتنگی (disphoric mood & dysphoria): اختلالی که در آن شخص احساسات شدید افسردگی، نارضایتی و در برخی از موارد بی تفاوتی نسبت به دنیای اطراف خود نشان می دهد.

نارسا گویی (dysarthria): یک اختلال در تولید صدای گفتاری ناشی از اختلال ساختاری یا حرکتی موثر بر دستگاه تکلمی. این قبیل اختلال ها شامل شکاف کام، اختلال های عضلانی، اختلال های اعصاب حمحمه ای و نیمی ازفلج مغزی هستند.

نامتعارف بودن (eccentricity): رفتار، ظاهر و یا گفتار غریب، نامعمول یا عجیب و غریب – بر زبان آوردن صحبت های نامعمول یا نامناسب.

نشانه (sing): یک تظاهر عینی یک اختلال مرضی. نشانه ها بیش از آن که توسط فرد مبتلا گزارش شوند توسط معاینه گر مشاهده می شوند.

نشئگی (euphoria): یک حالت روانی و هیجانی که در آن یک شخص احساسات شدید سلامت، سرخوشی، شادی، هیجان زدگی و لذت را تجربه می کند.

وحشت های خواب (sleep terrors): دوره های عود کننده بیدار شدن های توام با وحشت ناگهانی از خواب که معمولا در طی یک سوم نخست یک دوره خواب عمده اتفاق می افتاده و با یک جیغ وحشت زده شروع می شود. هر کدام از این دوره ها با ترس شدید و علایم برانگیختگی خودکار از قبیل اتساع مردمک، افزایش ضربان قلب، تنفس سریع و تعریق همراه هستند.

وسواس عملی (compulsion): رفتارهای مکرر مانند شستن دست، مرتب کردن، وارسی یا اعمال ذهنی مانند دعا کردن شمردن، تکرار واژه ها در سکوت که فرد احساس می کند در پاسخ به یک وسواس فکری یا بر اساس قواعدی که باید به طور جدی رعایت شوند، مجبور به انجام آن هاست. این رفتارها یا اعمال ذهنی با هدف پیشگیری از وقوع برخی رویدادها یا موقعیت هایی که فرد از آن ها می ترسد، انجام می شود. با این وجود، این رفتارها یا اعمال ذهنی با یک شیوه واقع بینانه با آن چه که برای آن طراحی شده اند، یعنی خنثی کردن یا پیشگیری مرتبط نبوده و به وضوح افراطی هستند.

وسواس فکری (obsession): افکار، تمایلات یا تصورات مکرر و پایدار که در مواقعی به صورت مزاحم یا ناخواسته تجربه می شوند و در اغلب افراد موجب اضطراب یا ناراحتی آشکار می گردند. فرد تلاش می کند که این افکار، تمایلات یا تصورات را نادیده گرفته یا سرکوب نماید و یا آن ها را به وسیله برخی افکار یا اقدامات دیگر، یعنی با انجام یک رفتار وسواسی  خنثی نماید.

هراس ( phobia): یک ترس مداوم از یک شیء، فعالیت یا موقعیت خاص که با خطر واقعی نهفته در آن شیء یا مو قعیت خاص تناسب ندارد و موجب تمایل شدید برای اجتاب از آن می شود. در صورتی که امکان اجتناب از محرک های هراسی وجود نداشته باشد، فرد آن را با یک ناراحتی آشکار تاب می آورد.

هذیان (delusion): یک باور نارست مبنی بر استنباط نادرست در مورد واقعیت بیرونی که علی رغم باورهای تقریبا تمام افراد دیگر و علی رغم شواهد یا مدارک انکار ناپذیر و آشکار نقض کننده آن، خود فرد قویا به آن اعتقاد دارد و این باور به طور طبیعی توسط سایر اعضای فرهنگ یا خرده فرهنگ فرد پذیرفته نمی شود (یعنی جز اعتقادات مذهبی نیست). زمانی که یک باور نادرست شامل یک قضاوت ارزشی است، تنها زمانی یک هذیان تلقی می شود که قضاوت آن قدر افراطی باشد که اعتباری برای آن متصور نباشد. باور های هذیانی می تواند گاهی اوقات از یک عقیده بیش بها داده شده برای فرد استنباط شود. در یک عقیده بیش بها داده شده فرد یک باور یا ایده نامعقول دارد، اما شدت اعتقادش به اندازه هذیان نیست.

هذیان انتساب (delusion of reference): هذیانی که در آن رویدادها، اشیا یا سایر اشخاص در یک محیط بلافصل فرد، واجد یک اهمیت خاص و غیرعادی تلقی می شوند. این هذیان ها معمولا یک ماهیت منفی یا فرافکنانه دارند اما ممکن است از محتوای خود بزرگ بینانه نیز برخوردار باشند. یک هذیان انتساب با یک ایده انتساب که در آن باور نادرست استحکام چندانی ندارد و به صورت یک باور واقعی سازمان دهی نشده است، متفاوت می باشد.

هذیان جسمانی (somatic delusion): یک هذیان که محتوای عمده آن با وضعیت ظاهری یا کارکرد بدنی ارتباط دارد.

هذیان خود بزرگ بینی (geondiose delusion): هذیانی دال بر احساس ارزش، قدرت، دانش، یا هویت بالا و کاذب یا داشتن رابطه با خدا یا یک شخص مشهور.

هذیان شهوانی (erotomanic delusion): هذیانی دال بر این که یک شخص دیگر که معمولا از جایگاه بالاتری برخوردار است عاشق فرد است.

هذیان کنترل شدن (delusion of being controlled): هذیانی مبنی بر این که احساسات، تکانه ها، افکار یا اقدامات فرد تحت کنترل برخی نیروهای بیرونی تجربه می شوند نه تحت کنترل خود شخص.

همدلی (empathy): درک و تایید تجارب و انگیزش های دیگران – تحمل دیدگاه های متفاوت – درک تاثیرات رفتار خود بر روی دیگران.

هویت (identity): تجربه خود به عنوان یک شخص منحصر به فرد با مرزهای روشن میان خود و دیگران.

هیپو مانیا (hypomania): یک نابهنجاری وضعیت خلقی شبیه به مانیا که از شدت کمتری برخوردار است.

هیجان پذیری محدود (restricted affectivity): واکنش های اندک به موقعیت هایی که به لحاظ هیجانی برانگیزنده هستند – محدودیت تجربه و ابراز هیجانی – بی تفاوتی و کناره گیری در موقعیت هایی که به طور طبیعی درگیر کننده هستند.

هیجان پذیری منفی (negative affectivity): تجارب مکرر و شدید از سطوح بالای دامنه گسترده ای از هیجانات منفی، تظاهرات رفتاری و بین فردی (اضطراب، افسردگی، احساس گناه و شرم، نگرانی، خشم، صدمه به خود، وابستگی).